گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-زینب امیدی، قرار است نتیجه حداقل ۱۸ سال درسخواندن ما باشد، پس باید در قالب یک پژوهش جامع از مرتبه علمیمان دفاع کنیم تا آنچه را آموختهایم، نشر و توسعه دهیم، تا به همه ثابت کنیم که تحصیل کرده ایم. «پایان نامه» همان چیزی که خیلی از ما ترجیح میدهیم آن را بخریم و از پژوهشی که شخص دیگری برایمان انجام داده است، مقابل هیئت داوران دفاع کنیم.
شاید تنبلی میکنیم و حوصلهاش را نداریم. شاید هم خیلی سرمان شلوغ است و اصلا وقتش را نداریم. شاید هم مثل خیلی از دانشجویان بختبرگشته که داستان پروسه دفاعشان را برایمان تعریف کردهاند در پیچ و تاب عدم همکاری استاد راهنما یا مشاور قید یک پژوهش علمی را زده باشیم! به هر حال ترجیح میدهیم سر آخر، با یک پایاننامه دو سه میلیونی وگاهی گرانتر که خیلی هم ربطی به ما ندارد، مدرکمان را قاب کنیم و به دیوار بزنیم.
آیا تا به حال شده به این مساله فکر کنیدد که علت روی آوردن دانشجویان به پایان نامه های آماده و شسته و رفته چیست؟ مشکل از خود دانشجو است یا دانشگاه و اساتیدی که قرار است دانشجو را در پروسه پایان نامهاش همراهی کنند؟ قطعا در بروز هر مشکل و آسیبی وجوه مختلفی درگیر هستند، به همین خاطر ما قصد داریم در گزارش هایی جداگانه به نقش اساتید و دانشجویان در امر پایان نامه نویسی بپردازیم که هر دو این قشر از لبه تیغ انتقاد گذشته باشند. برای رسیدن به جواب این سوال می توانید با ما همراه باشید.
استادان و دکّانی به نام پایان نامه
در گذشته در مقطع کارشناسی هم دانشجویان پایاننامه می نوشتند، اما امروزه این کار فقط در مقطع تحصیلات تکمیلی انجام میشود. پایاننامهی کارشناسی ارشد، یک استاد راهنما و یک استاد مشاور و پایاننامهی دکتری یک استاد راهنما و دو استاد مشاور دارد. وظیفهی این اساتید کمک به دانشجو برای نوشتن هر چه بهتر پایاننامه است. اما به علل گوناگون، که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت، برخی از اساتید این وظیفه را به خوبی به انجام نمیرسانند.
در سالهای دور، اعضای هیئت علمی دانشگاه جزء قشر مرفه جامعه محسوب می شدند و حقوق آنان برای گذراندن زندگی ای در شأن استاد دانشگاه کافی بود، اما سالهاست که این حقوق ارزش گذشته را ندارد و به همین دلیل برخی از اساتید کسری آن را به شیوه های گوناگون جبران میکنند؛ که یکی از آنها پذیرفتن پایاننامه به تعداد زیاد است. این پایاننامهها منحصر به گروه آموزشی که استاد در آن تدریس میکند نیست بلکه مراکز آموزشی دیگر را که وی به آنها رفتوآمد دارد دربرمی گیرد و گاهی تعداد پایاننامهها به رقمی عجیبوغریب میرسد.
از آنجا که تعداد دانشجویان، به ویژه در مقطع دکتری، محدود است ناگزیر رقابتی میان اساتید روی میدهد و در این رقابت، مانند هر رقابت دیگری، گاهی میان رقیبان درگیری نیز پیش می آید. به هر حال در هر رقابتی فردی پیروز از میدان خارج میشود که از شیوههای کارآمدتر استفاده کرده باشد. برخی از اساتید، گروه آموزشی را به دکانی تبدیل کردهاند که در آن هر روز باید روشهای جدیدتری را برای جلب مشتری، که در اینجا دانشجو است، ابداع کرد.
این موضوع در خصوص دانشجویان دکتری بیشتر مصداق دارد زیرا بر اساس مقررات آموزشی پایاننامهی کارشناسی ارشد سه ساعت حقالتدریس برای استاد راهنما محسوب می شود اما این میزان برای پایاننامهی دکتری هجده ساعت است. به عبارت دیگر راهنمایی یک پایاننامهی دکتری معادل با راهنمایی شش پایاننامهی ارشد است. اگر فرض کنیم که راهنمای پایاننامه استادتمام پایهی بیستوپنج باشد با یک حساب ساده میتوان گفت که پایاننامهی دکتری برای او حدود سیزده میلیون تومان عایدی به همراه دارد. این رقم برای یک پایاننامه وسوسهکننده است، به ویژه از این جهت که اساتیدی که انگیزهشان برای راهنمایی پایاننامه صرفاً مالی است معمولاً وقت چندانی را به آن اختصاص نمیدهند تا فرصت کافی برای گرفتن پایاننامههای متعدد را داشته باشند.
شکارچیان پایاننامه
بعضی اساتید به شکل ساده مستقیماً از دانشجو میخواهند که با آنان پایاننامه بگیرد. برخی دیگر کمی غیرمستقیم عمل میکنند و موضوعات مختلفی را برای پایاننامه به دانشجو پیشنهاد میدهند و هر گاه او را میبینند بحث پایاننامه را پیش میکشند. استادی که به دانشجو موضوع میدهد منظورش این نیست که دانشجو در بارهی آن موضوع با استاد دیگری پایاننامه بگیرد. دانشجویی میگفت وقتی فلان استاد را از دور میبیند راه خود را کج میکند تا با او مواجه نشود و مجبور نباشد دربارهی موضوع پایاننامهاش توضیح دهد. برخی دیگر از اساتید روشهای پیچیدهتر و مطمئنتر را ترجیح میدهند. آنان صبر و حوصلهی بیشتری به خرج میدهند و محکمکاری میکنند تا تیرشان حتماً به هدف بخورد.
یکی از این روشها در رودربایستی قرار دادن دانشجوست که به شیوههای گوناگونی انجام میشود. برای مثال، استاد از همان روز اول طرح دوستی با دانشجو میریزد: او را به بهانهای به اتاقش میکشاند، از وضعیت زندگی، مشکلات خانوادگی و برنامههایش برای آینده میپرسد، حتی ممکن است او را به نام کوچک صدا بزند. سپس هنگامی که خود را به قدر کافی به دانشجو نزدیک کرد موضوع پایاننامه را پیش میکشد. شیوهی دیگر این است که استاد میکوشد تا به نحوی کاری برای دانشجو انجام دهد. برای مثال، مقالهی او را چاپ میکند یا به او کار دانشجویی میدهد یا در طرح پژوهشیِ خود او را سهیم میکند یا داوری مقالهای را به او میسپارد یا او را به عنوان ویراستار یا مانند آن به جایی معرفی میکند، حتی به او پول قرض میدهد. سپس هنگامی که دانشجو را از این طریق مدیون خود کرد بحث پایاننامه را مطرح میکند. مشخص است که در وضعیتهای مذکور دانشجو راه بازگشت ندارد و ناگزیر تسلیم خواستهی استاد میشود.
روش دیگر وعده دادن به دانشجو است. دانشجوی دکتری مایل است پس از فراغت از تحصیل شغلی در شأن مدرک خود داشته باشد. برخی از اساتید، به ویژه کسانی که سمتهای اجرایی مانند مدیریت دارند، به دانشجو درِ باغ سبز نشان می دهند و وانمود میکنند که در آینده برای به دست آوردن شغل مناسب حامیاش خواهند بود. دانشجو نیز به امید حمایت استاد با او پایاننامه میگیرد تا از یک سو از حمایت او مطمئن باشد و از سوی دیگر پیشاپیش لطفش را جبران کرده باشد. این وعدهها به دانشجویان کارشناسی ارشد هم داده میشود. آنان میدانند که با مدرک کارشناسی ارشد نمیتوانند عضو هیأت علمی شوند اما در جامعهای که فارغالتحصیلان، به ویژه در رشتههای علوم انسانی، نمیتوانند به سادگی شغلی پیدا کنند حمایت استادی که مسئولیت اجرایی دارد میتواند کمک بزرگی برای به دست آوردن شغلی اداری باشد.
روش دیگر این است که برخی از اساتید به شیوههای گوناگون، مانند آسانگیری در درسهایی که تدریس آن را بر عهده دارند و دادن نمرهی بالا، به دانشجویان اطمینان میدهند که در مورد پایاننامه نیز سختگیری نخواهند کرد و اگر راهنما باشند پایاننامه با هر کیفیتی با نمرهی بالا دفاع خواهد شد. به همین دلیل است که در جلسهی دفاع، برخی از اساتید راهنما و گاهی مشاور به آبوآتش میزنند تا نمره را تا آنجا که امکان دارد بالاتر ببرند، گویی از این طریق میخواهند پیامی را به سایر دانشجویان برسانند. این اساتید در برابر انتقادهای استاد داور هیچ پاسخی ندارند ولی با این حال به پایاننامه نمرهی عالی میدهند. باید پرسید: «شما که نتوانستهای از پایاننامه دفاع کنی، به چه دلیل این نمره را میدهی؟» البته بسیاری از دانشجویان که هدفشان صرفاً فارغ التحصیل شدن است و کیفیت پایاننامه برایشان مهم نیست این قبیل اساتید را ترجیح میدهند. این گروه از دانشجویان و اساتید به سادگی همدیگر را پیدا میکنند و با هم هماهنگ میشوند. یک گروه پول میخواهد، گروه دیگر مدرک. هر یک به آنچه میخواهد می رسد و هر دو از این معامله راضی هستند.
یکی از حربههایی که این اساتید برای بالا بردن نمره از آن استفاده میکنند این است که در مورد پایاننامهای که اشکالهای متعدد دارد میگویند دانشجو بعداً اشکالها را برطرف خواهد کرد و پایاننامهی اصلاحشده را تحویل خواهد داد. آنان توقع دارند سایر اساتید پایاننامهای را که در جلسهی دفاع روی میز است نادیده بگیرند و به پایاننامهای خیالی و اصلاحشده نمره دهند!
این در حالی است که طبق مقررات فقط استاد راهنما نمونهی نهایی پایاننامه را امضا خواهد کرد و اساتید مشاور و داور پس از جلسهی دفاع هیچ نقشی ندارند. تجربه نشان داده است که در اکثر موارد دانشجو اصلاحات خواسته شده را، دستکم به طور کامل، اِعمال نمی کند و پایاننامه را، تقریباً به همان شکلی که در جلسهی دفاع بوده است، به کتابخانه تحویل میدهد. دلیل این مطلب آن است که اصلاحات را معمولاً داور پیشنهاد میدهد نه راهنما. از این رو راهنما حساسیت چندانی در خصوص انجام اصلاحات نشان نمی دهد. ترفند دیگری که اساتید مذکور برای بالا بردن نمره به کار میگیرند این است که هنگام نمره دادن به پایاننامه ابتدا از داور میخواهند که نمرهاش را اعلام کند و سپس با توجه به نمرهی او نمرهای را اعلام میکنند که معدلش با نمرهی داور، نمرهی مورد نظر آنان باشد.
قواعد بازی در هزارتوی پایان نامه
اساتیدی که به پایاننامه صرفاً به عنوان منبع درآمد نگاه میکنند برای رسیدن به مقصود باید راهنما یا مشاور پایاننامههای متعدد باشند. از آنجا که هر استادی در چند زمینهی خاص تدریس و تحقیق میکند، اگر بخواهد فقط در آن زمینهها پایاننامه بپذیرد تعداد زیادی نصیبش نخواهد شد. در اینجا اساتید مذکور یکی از دو راه را انتخاب میکنند: یا دانشجو را مجبور میکنند که علایق خود را کنار بگذارد و در زمینهی علایق استاد پایاننامه بگیرد و یا دامنهی فعالیت خود را افزایش میدهند و در موضوعهای گوناگون، که تبحری در آن ندارند، پایاننامه میپذیرند.
در مورد اخیر کافی است به فهرست پایاننامهها در گروههای آموزشی و اساتید راهنما، مشاور و داورِ آنها نگاهی بیندازید تا عمق فاجعه را دریابید. برای مثال، زمانی یکی از اساتید، راهنمایی پایاننامهای را دربارهی فوکو بر عهده گرفت در حالی که بدون تردید حتی نمی توانست نام این فیلسوف فرانسوی را با حروف لاتینی بنویسد! جالب اینجا است که در اینگونه موارد سایر اساتید معمولاً اعتراض نمیکنند زیرا نمیخواهند استاد مذکور در آینده همین اعتراض را در مورد پایاننامهی آنان مطرح کند. متأسفانه در گروههای آموزشی میان برخی از اعضا قانون نانوشتهای وجود دارد: «من به پایاننامهی تو اعتراض نمیکنم، تو هم به پایاننامهی من اعتراض نکن.» البته اگر عضوی قانون «سکوت متقابل» را نقض کند، عضو دیگر تلافی خواهد کرد. بارها پیش آمده است که استادی در خصوص پایاننامه یا موضوعی دیگر به همکار خود اعتراض کرده اما همین اعتراض را در مورد مشابه به همکار دیگر نکرده است.
باید پذیرفت که برخی از اعتراضات در گروههای آموزشی فقط نوعی تلافی یا تسویهحساب است. این پدیده در جلسههای دفاع نیز دیده میشود. گاهی برخی از اساتید راهنما، به علت مشکل شخصی که با داور دارند، هیچ پاسخی به اشکالهایی که او مطرح کرده است نمیدهند و در واقع از این طریق میخواهند اشکالهای او را بیاهمیت جلوه دهند و تحقیرش کنند. این اساتید گاهی از دانشجو هم به عنوان مهرهی بازی خود استفاده میکنند. گاهی دیده شده است که دود اختلافات شخصی میان اساتید به چشم دانشجو رفته است. بعضا دیده شده برخی اساتید به جای اینکه مسائل علمی و غیرعلمی را از هم جدا کنند جلسهی دفاع را محل خوبی برای گرفتن انتقام تشخیص داده و با انتقاد از پایاننامه و کمارزش دانستن آن کوشیده اند تا به راهنما ضربه بزنند. معلوم نیست در این میان دانشجوی نگونبخت چه گناهی کرده است که حاصل تحقیقاش از داوری علمی محروم میماند و نمرهای را که سزاوار آن است نمیگیرد.
دانشجویان، اساتید راهنما و مشاور را درست انتخاب نمی کنند
برای بررسی بیشتر این مساله به سراغ اکبر نصراللهی رئیس دانشکده علوم ارتباطات و مطالعات رسانه در دانشگاه آزاد تهران مرکز رفتیم.
نصراللهی از جمله مصائب فراگیر میان دانشجویان را انتخاب نادرست استاد مشاور و راهنما برای موضوعات تخصصی پایان نامه ها عنوان کرد و گفت: «بعضا اساتیدی انتخاب می شوند که متناسب با موضوع پایان نامه نیستند. ما در بحث پایان نامه با دو موضوع محتوا و روش سروکار داریم. به همین جهت دانشجویان و دانشگاه ها باید توجه داشته باشند که تیم تحقیقاتی به گونه ای انتخاب شود تا یک استاد مسلط به محتوا و دیگری مسلط بر روش کار باشد، در غیر این صورت کار پایان نامه آنطور که انتظار می رود پیش نخواهد رفت. البته حق دانشجو است که استاد مشاور و راهنما را خودش انتخاب کند، اما در بسیاری از موارد این انتخاب ها با دقت و آگاهی از نوع تخصص اساتید و میزان تسلط آنها بر موضوع مورد نظر صورت نمی پذیرد.
نصراللهی اذعان داشت: متاسفانه از سال های اخیر رویه ای تسری پیدا کرده است که
این مشکل هم به انتخاب دانشجو برمی گردد هم به مشکلات اداری که در دانشگاه ها و مراکز تحقیقاتی ما وجود دارد. همچنین به دغدغه های متعدد معیشتی که اساتید ما دارند.
تعداد بالای دانشجویان در دو مقطع ارشد و دکتری و همچنین تعداد بالای پایان نامه ها دلیل بر عدم تعهد کاری اساتید و عدم همکاری آنها با دانشجویان در روند پایان نامه نویسی نمی شود و اصلا چنین چیزی پذیرفته نیست. همین امر موجب می شود دانشجویان برای گرفتن کمک و مشورت به مراکز خصوصی روی بیاورند که فقط دنبال پول هستند. البته در این مسیر هستند اساتیدی که تسلط عالی بر موضوع دارند و تا پایان کار پا به پای دانشجو مسئولانه و با دغدغه همکاری می کنند.»
ادامه این گزارش را در روزهای آینده بخوانید.