گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- محمدصالح سلطانی؛* مجری تلویزیون باید رگ خواب مخاطبش را بشناسد. باید بداند از کدام در وارد شود و کدام بخش از وجود بیننده را درگیر کند تا بتواند در اوج بماند. آن مجریهایی که سالهای سال روی آنتن میمانند این را خوب میدانند. فرزاد حسنی، استاد جسارت است. رضا رشیدپور با قلقلکدادن سیاسیون خودش را روی آنتن مطرح میکند و احسان علیخانی، در رقیق کردن احساسات مخاطب PhD دارد. این مورد آخر، یکی از موفقترین مجریان تاریخ صداوسیماست. برای یک دهه، با کمترین حاشیه و حدقل جنجال خودش را در تلویزیون حفظ کرده و روند محبوبیتش را رشد داده. گاهی با «ماه عسل» و برنامههای به شدت احساسیِ دم افطار، گاهی با «بهارنارنج» و دعوت قطاریِ سلبریتیها به جام جم، گاهی با «پشت صحنه» و سراغ گرفتن از زندگی قهرمانان المپیک و گاهی هم با «عصر جدید». عنصر مشترک در تمام برنامههای علیخانی، درگیر کردن احساسات مخاطب است. او روی ترحم و دلسوزی تماشاگرانش حساب ویژهای باز میکند و در «عصر جدید» هم مهمتر از هر چیزی برای علیخانی، احساسات است. برای همین است که تازهترین برنامه علیخانی، خالی از حداقلیترین عناصر منطقی و معقول برای کشف استعدادهاست.
تخصص کیلویی چند؟
«عصر جدید» یک «شو» است. یک نمایش تمامعیار تلویزیونی که میخواهد سرگرمیساز باشد و نه چیزی بیشتر. برای همین، در اولین گام «تخصص» را قربانی میکند. دو بازیگر، یک آهنگساز و یک کارشناسِ تقریباً همهچیز مینشینند روبروی استعدادهای تازه و در همه- دقت کنید: همه- حوزهها داوریشان میکنند. فرقی نمیکند کسی که در مقابلشان ایستاده یک ژیمناست باشد یا یک شعبدهباز یا یک خواننده یا یک استندآپکمدین یا یک مجری. همه اینها توسط این چهار داور، قضاوت میشوند. بازیگر نقش «ناتاشا کماندو» باید توان حنجرهی خوانندهی جوان یزدی را قضاوت کند، نقشآفرین فیلم «اخراجیها» روپایی زدنِ یک فریاستایلر را تحلیل میکند، آهنگساز «پایتخت» از کیفیت مجریگری دختر 13 ساله میگوید و تنها «دکتر» برنامه، آقای کارشناس حوزهی ارتباطات، باید دربارهی نقاشیِ پیرمرد شمالی نظر بدهد! برنامه تازه علیخانی، یک سیلی محکم به تخصصگرایی است.
روی دیگر فاجعهی «عصر جدید» اما در انتهای هر قسمت از برنامه رخ نشان میدهد؛ جایی که هیات داوران باید از بین شرکتکنندگان آن شب، یک نفر را به مرحله نهایی بفرستد. یعنی داوران فوقمتخصص برنامه(!) باید میان کسی که برای تست اجرا آمده و یک نفر دیگر که رویای خوانندگی پاپ دارد و یک گروه که پرفورمنسهای مفهومی اجرا میکند؛ یک و فقط یکی را راهی فینال کند! سطح و کیفیت داوریهای «عصر جدید» بیش از حد سردستی است. کسی هم نمیتواند بپرسد سیدبشیر حسینی با کدام تخصص در حوزه موسیقی، صدای فلان خواننده را قضاوت میکند یا آریا عظیمینژاد با چه پشتوانهای درباره اجرای گروه ورزشهای رزمی نظر میدهد؟ آیا احسان علیخانی برای «عصر جدید» چهار علامهی ذوالفنون را به داوری انتخاب کرده؟ آیا در دنیایی که هر روز از روز قبل پیچیدهتر میشود و لزوم تخصصگرایی، حقیقت غیرقابل انکارش است، این حجم از نادیدهگرفتن تخصص را میشود منطقی و معقول دانست؟ رامبد جوان اگر شوی استعدادیابی برگزار میکند و «خندانندهشو» راه میاندازد، برای رشد دادن آدمهایش ماهها تلاش میکند و فقط در یک حوزه فراخوان میدهد. «عصر جدید» اما کشکولی از همه چیز است. دقیقاً همهچیز.
فقط دیده شو!
«عصر جدید» انگار با یک هدف ساخته شده: دیده شدن. تمام اجزای این برنامه در خدمت «دیده شدن» آدمهایی هستند که دوربین برنامه جدید احسان علیخانی روی آنها حساب باز کرده. اول، آدمهایی که با رویای شهرت برای این برنامه فیلم فرستادهاند و در مرحلهی اولِ داوریها انتخاب شدهاند. عصر جدید، با روی گشاده از آنها استقبال میکند و به همت اسپانسر بزرگ و «نیست در جهان»ِ برنامه هرگز دست خالی به خانه نمیفرستدشان. سخاوت عصر جدید باعث میشود حتی کسی که از 4 داور برنامه 4 امتیاز منفی بگیرد هم فرصتی برای عرضهی استعداد خود به مخاطبین میلیونی داشته باشد، و کافی است از میان n میلیون مخاطب برنامه، این استعداد به کار یک نفرشان بیاید.
خود جناب اسپانسر و از او مهمتر، چهار داور برنامه هم سهم بالایی از این سفرهی بلندبالای دیدهشدن خواهند داشت. خاصه داور جوان و همدانشگاهیِ مدیر شبکه3 که به یکباره از کارشناسی کمنام و نشان اما خوشبیان، به داور یک شوی پرمخاطب تلویزیونی تبدیل شد! برنده اول و آخر اما خود علیخانی است که با «عصر جدید»، برندش را تقویت میکند. «عصر جدید» برای او، روی دیگر «ماه عسل» است. برنامهای که از زاویهای متفاوت، برای او عنوان«مجری حال خوب کن تلویزیون» را تقویت میکند. این بار با سرگرمی.
شیرینکاری روی آنتن
بیایید مساله «عصر جدید» را از زاویه دیگری نگاه کنیم. این برنامه در حال ترویج چه چیزی است؟ چه انگارهای را در ذهن مخاطبش میکارد؟ پاسخ این سوال را باید از میان نام و شهرت کسانی پیدا کنیم که توسط داوران و مجری «عصر جدید» به مراحل بالاتر مسابقه میروند. در این 4 قسمتی که از «عصر جدید» تا زمان نگارش این یادداشت گذشته؛ یک شعبدهباز، یک طنابزن، یک گروه اجرای پرفورمنس و یک بیتباکسر توسط هیات داوران عصر جدید انتخاب شدهاند. علاوه بر این، بسیاری از اجراهای «عصر جدید» تا اینجا بیش از هرچیز شبیه «شیرینکاری» بودهاند. از کسی که علائم حیاتی خودش را متوقف میکند تا کسی که روی قفسهی سینهی یک نوجوان «پشتکوارو» میزند. «عصر جدید»، چه دوست داشته باشد چه نه، دارد این پیام را به مخاطبش منتقل میکند که برای به شهرت رسیدن، باید این کارها را انجام داد!
بدتر از «این کارها» اما اصالتی است که «عصر جدید» برای دیده شدن قائل میشود. در تمام دقایقِ تماشا، بینندهی «عصر جدید» به تلاش برای مشهور شدن تشویق میشود. خودمانیاش اینکه علیخانی در آخرین دستپخت تلویزیونیاش، شهوت شهرت را در مخاطب زنده میکند. یک میل سیرنشدنی و یک رویای همیشگی که «عصر جدید» بر روی آن بنا شده.
گردهمایی عاشقان دیدهشدن
«عصر جدید» در روزهای بیسرگرمی تلویزیون، حتما برنامه مهمی است. اصلا هر برنامهای که امضای احسان علیخانی را پای خود داشته باشد، برنامه قابل اعتنایی است. اما این میزان از سطحینگری و سادهانگاری در تولید «عصر جدید» کارکرد این برنامه تلویزیونی را در پایینترین سطح ممکن قرار داده. «عصر جدید» چیزی بیش از گردهمایی پرسروصدای عاشقانِ شهرت نیست. و اختصاص یکی از بهترین ساعات تلویزیون به چنین برنامهای، حتماً یک نشانه است. نشانهای که مدیران جوان شبکه3 میخواهند طبقه متوسط آن را خوب ببیند و در قضاوتش درباره این مدیران، تجدید نظر کند.
*معاون اسبق فرهنگ و رسانه بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی شریف
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.