آخرین اخبار:
کد خبر:۸۲۷۰۵۵
گزارش|

مغز چگونه عملکرد انسان را کنترل می‌کند؟

هر آنچه که در زندگی شخصی و اجتماعی از انسان‌ها نمود پیدا می‌کند همه حاصل عملکرد عضو کوچکی از بدن است، شناخت مغز یعنی شناخت از خود و اجتماع.

روابط اجتماعی حاصل اراده مغز است

گروه فناوری خبرگزاری دانشجو؛ حمیده آقاجانی – یکی از پیچیده‌ترین اجزای بدن انسان، مغز است. مغز انسان با حدود ۱۵۰۰ گرم وزن تنها سه درصد از وزن انسان را در بر می‌گیرد، اما چنان ساختار عجیبی دارد که سال‌هاست محققان تلاش می‌کنند به راز‌های نحوه عملکرد مغز دست یابند اینکه چگونه این عضو کوچک از بدن می‌تواند همزمان کار‌هایی مثل پردازش اطلاعات، تفکر، تحرک، رویاپردازی و ثبت حوادث را انجام دهد.

امروزه محققان کمتر به دنبال ساختار فیزیکی مغز هستند و بیشتر تلاش می‌کنند تا ماهیت اصلی ذهن را دریابند. بر همین اساس هم در کشور‌های مختلف رشته‌ای به نام علوم شناختی مغز به راه افتاد و بسیاری از روانشناسان و پژوهشگران جذب این حوزه شده و پژوهشکده‌هایی نیز راه اندازی شد.

پژوهشگران بر این عقیده هستند که اگر قرار است فردی را بشناسیم باید درباره وی آگاهی داشته باشیم، این آگاهی باید در حوزه‌های رفتاری درونی و بیرونی فرد باشد، این شناخت کمک می‌کند تا اندیشه فرد به نحوی برای محقق آشکار شود و به آن شناخت اجتماعی گفته می‌شود، از سوی دیگر لازمه شناخت دیگران، شناخت از خود خواهد بود، در واقع اگر فردی نسبت به خود آگاهی داشته باشد می‌تواند نسبت به اجتماع و اطراف خویش نیز آگاهی ذهنی مطلوبی پیدا کند.
 
روابط اجتماعی حاصل اراده مغز است

تابش، عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی در یادداشتی به تاریخچه «علوم شناخت اجتماعی» پرداخته و عنوان می‌کند: «در طی سی سال اخیر به منظور پژوهش در زمینه روانشناسی اجتماعی بستر بیکرانی با عنوان شناخت اجتماعی فراهم آمده است. شناخت اجتماعی ابتدا در دهه ۱۹۷۰ و در پوشش اصطلاحاتی، چون ادراک فردی، اسناد و نگرش به جامعه علمی معرفی شد.»

وی می‌افزاید: «به طور کلی، موضوع شناخت اجتماعی این است که افراد چگونه از طریق پردازش اطلاعات، محرک‌های اجتماعی را تفسیر می‌کنند و به آن‌ها پاسخ می‌دهند. محققان شناخت اجتماعی معتقدند که این محیط نیست که رفتار اجتماعی فرد را تعیین می‌کند؛ بلکه رفتار هر فرد، تحت تأثیر ادراک او از موقعیت‌های محیطی و اجتماعی است، ادراکی که خود متأثر از دانش، حافظه، منطق، قضاوت، توانایی حل مسئله و قدرت تصمیم گیری فرد است.»

فیلسوفانی همچون افلاطون و ارسطو به مقوله‌ای با عنوان تداعی اشاره داشته‌اند؛ تداعی در روانشناسی اشاره به یک پیوند روانی میان مفاهیم، رخداد‌ها یا حالات ذهنی دارد که معمولاً از تجارب خاصی ریشه می‌گیرند. این دو فیلسوف عصرقدیم به مسئله جانشینی خاطرات اشاره داشتند؛ اما بعد‌ها با استفاده از ابزار جدید و توسعه علوم دانشمندان مفهوم تداعی را به زمینه‌هایی همچون حافظه، یادگیری و مطالعه مسیر‌های عصبی مغز پیوند زدند؛ حتی فلاسفه نیز معتقدند شناخت مغز انسان می‌تواند به شناخت اجتماعی وی کمک کند.

تابش در ادامه یادداشت خود درباره نقش تداعی در شناخت اجتماعی تصریح می‌کند که: «محققان شناخت اجتماعی به دنبال پاسخ به این سؤال هستند که چگونه اطلاعاتی که در مورد افراد داریم، در حافظه اجتماعی ما بازنمایی می‌شود؟ یکی از مدل‌هایی که برای پاسخ به این سؤال طراحی شده، مدل تداعی-شبکه است. در این مدل، افراد گره‌های شبکه را تشکیل می‌دهند. هر گره به گره‌هایی که خصوصیات ظاهری (حافظه معنایی) و رفتاری مشابه (حافظه رویدادی) دارند متصل می‌شود. بدین ترتیب تعدادی از رویداد‌های رفتاری پیرامون شخصیتی که معرف آن رفتارهاست جمع شده، یک خوشه رفتاری را تشکیل می‌دهند.»

وی می‌افزاید: «بر اساس مدل دیگری از حافظه که برگرفته از نظریۀ ادراک فرد است، تنها خاطرات رویدادی در حافظه ذخیره می‌شوند و دانش معنایی به صورت برخط مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته، تحقیقات نشان می‌دهد که برخلاف ادعای این مدل، دانش معنایی نه تنها در حافظه ذخیره می‌شود، بلکه ذخیره‌سازی این نوع حافظه کاملاً مستقل از حافظۀ رویدادی است.»
 
روابط اجتماعی حاصل اراده مغز است

بسیاری از انسان‌ها در طول زندگی خود روز‌های تلخ و شیرین بسیاری را سپری کرده‌اند که شاید سایرین در آن نقشی نداشته‌اند، اما خود فرد همواره با بخشی از آن‌ها زندگی خود را می‌گذراند. اگر قابلیت‌های مغز نبود مرور چنین خاطراتی میسر نمی‌شد. مغز انسان به عنوان یک حافظه داخلی با ظرفیت ذخیره سازی بالا تمام رویداد‌های مهم را نگهداری و بعد به میل و اراده انسان دسته بندی می‌کند. عضو هیات علمی پژوهشکده علوم شناختی ایران در زمینه به یادآوری خاطرات معتقد است: «موضوع دیگری که در شناخت اجتماعی و در زمینه حافظه بررسی می‌شود، نوع خاصی از حافظه رویدادی به نام حافظه شرح حال یا زندگینامه‌ای است. این نوع حافظه صرفاً شامل حافظه فرد در مورد زندگی خود او و حافظه‌ای صریح است؛ بنابراین او قادر است همه جزییات حالات ذهنی، عاطفی و فکری خود را که در لحظه برای او پیش آمده است، به خاطر بیاورد.»

تابش می‌افزاید: «علاوه بر شرح حال، انسان‌ها مهارت‌های مورد نیاز برای سازگاری با محیط و الزامات زندگی را نیز در حافظه خود ذخیره می‌کنند. وقتی ما رفتاری را بار‌ها تکرار میکنیم بعد از مدتی آن رفتار، با تمامی روند خود به یک عادت تبدیل می‌شود. به این نوع حافظه، حافظه رویه‌ای یا روندی می‌گویند. بعضی از رویه‌ها از نوع حرکتی هستند و به ما کمک می‌کنند تا مراحل انجام رفتار‌ها را به طور کامل در حافظه خود ذخیره کنیم. برای مثال، وقتی بند کفش‌هایمان را گره می‌زنیم یا وقتی در حین رانندگی بدون این که متوجه شویم، دنده اتومبیل را عوض می‌کنیم، دانش رویه‌ای مهارتی خود را به کار بسته‌ایم.»
 
در مقوله علوم شناختی مغز مسئله شناخت اجتماعی، یک شناختی دو سویه است یعنی همانگونه که ما تلاش می‏‌کنیم دیگران را بشناسیم، آنان نیز بیکار نمی‏‌نشینند و می‌‏توانند همین کار را کنند. مغز انسان به قدری پیچیده است که شاید تنها ذره‌ای از عملکرد آن برای محققین روشن شده باشد. پژوهشگرانه امروزه تلاش می‌کنند تا علاوه نقشه برداری از مغز به حالات روانشناسانه مغز نیز بپردازند و با ترکیب این دو علم به عمق عملکرد مغز انسان پی ببرند که البته ناگفته نماند همین پژوهش‌ها نیز حاصل عملکرد مغز بوده و اراده واقعی از سوی این عضو کوچک انسانی است.
 
ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار