مناظره ای پیرامون قبول قطعنامه ۵۹۸ با حضور سردار حسین علایی از فرماندهان سپاه در دفاع مقدس و کامران غضنفری نویسنده کتاب راز قطعنامه و پژوهشگر دفاع مقدس در دانشگاه تهران برگزار شد.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، کامران غضنفری، پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر در مناظره پیرامون قبول قطعنامه ۵۹۸ که با عنوان تحمیل خائنانه، تدبیر عاقلانه و با حضور حسین علایی از فرماندهان سپاه در هشت سال دفاع مقدس که به همت بسیج دانشجویی دانشگاه تهران برگزار شد، گفت: امام با نارضایتی و عدم میل مجبور به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شد چرا که این قطعنامه مدنظر امام نبود.
وی با بیان اینکه طبق بیانات رهبری پذیرش قطعنامه توسط مام خمینی مدبرانه بوده و این هم صحیح است، تصریح کرد: همان طور که امام علی علیه السلام در جنگ صفین توسط نزدیکان خود مجبور به پذیرش آتش بس تحمیلی شد امام نیز قطعنامه ۵۹۸ را با تحمیل نزدیکان و مسئولان وقت پذیرفت.
غضنفری تصریح کرد: به تعبیر مالک اشتر در جنگ صفین چند ضربه شمشیر تا نابودی فتنه معاویه باقی نمانده بود، اما اطرافیان امام علی علیه السلام گفتند یا بگو به مالک برگردد و یا ما گردنت را میزنیم به همین دلیل امام علی علیه السلام را در شرایطی قرار دادند که چارهای جز پذیرش آتش بس و حکمیت تحمیلی نداشت و اگر تن نمیداد اساس اسلام به خطر میافتاد و معاویه اسلام را نابود میکرد همین اتفاق نیز برای امام حسن علیه السلام افتاد به گونهای که امام حسن علیه السلام برای نابودی معاویه لشکرکشی کرد، اما نزدیکانش نیز او را وادار به پذیرش صلح کردند و در واقع یک ۵۹۸ هم به امام حسن علیه السلام تحمیل شد.
این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر بیان کرد: امام حسن علیه السلام مدبرانه و عاقلانهترین تصمیم را در زمان خود گرفت، اما اطرافیان، فرماندهان و اصحاب دور و بر او کاری کردند که چارهای جز صلح با معاویه نداشته باشد.
وی گفت: امام خمینی در دوم شهریور ماه سال ۶۵ از صلح امام حسن علیه السلام به عنوان یک صلح تحمیلی یاد کرد، چون اشخاص خائنی که دور امام جمع شده بودند او را وادار به صلح کردند و این صلحی را هم که به ما میگویند این گونه است. در واقع اطرافیان امام حسن علیه السلام او را به گوشه رینگ بردند و او چارهای جز صلح نداشت و او اگر سازش نمیکرد اساس اسلام ضربه میخورد. معتقدم امام حسن علیه السلام تصمیم مدبرانهای گرفت، ولی این تصمیم ناشی از خیانت اطرافیان او بود.
غضنفری اظهار کرد: امام خمینی هم در سال ۶۷ دچار شرایطی مشابه امام حسن شد، اما سوال این است که چه میشود امام یک روز بعد از سرنگونی هواپیمای ایرانی مردم را به حضور در جبههها برای جنگ با آمریکا دعوت میکند و در عین حال ۱۰ روز بعد مجبور میشود تا جام زهر را بنوشد؟ سوال دیگر این است که در جلسه ۲۳ تیر سال ۶۷ چه حادثهای اتفاق افتاد که امام مجبور شد که ۱۸۰ درجه نظر خود را در مورد جنگ تغییر دهد؟
این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر بیان کرد: امام بعد از پذیرش قطعنامه گفت من تا چند روز قبل به همان شیوه جنگ و دفاع اعتقاد داشتم با این وجود میتوان گفت که در جلسه ۲۳ تیر سال ۶۷ اتفاقاتی افتاده که منجر به تغییر نظر امام شده است.
همچنین سردار حسین علایی از فرماندهان سپاه در دفاع مقدس گفت: من هم معتقدم که امام علاقه نداشتند جنگ را با پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تمام کنند و دوست داشتند این اتفاق با شکست عراق و تشکیل حکومت توسط مردم عراق به پایان برسد. البته من معتقدم تمام کسانی که در جنگ اطراف امام بودند مثل هاشمی رفسنجانی، میرحسین موسوی، محسن رضایی و حسنی سعدی فرمانده ارتش کمک کردند و توان خود را قلبا برای پیروزی در جنگ به کار گرفتند، اما این آمریکا، شوروی و عراق بودند که باعث تحمیل قطعنامه ۵۹۸ بر کشورمان شدند.
وی با بیان اینکه همه اطرافیان امام خمینی وفادار و خوب بودند، تصریح کرد: امام گفتند من به تعهد، دلسوزی و صداقت کارشناسان نظامی سطح بالای کشور اعتقاد دارم پس قبول قطعنامه به مصلحت نظام بود و مسئولان کشور به اتکای به خود این تصمیم را گرفتند و کشورهای دیگر در این کار دخالت نداشتند.
علایی با اشاره به اینکه امام در ۶ مرداد سال ۶۶ و بعد از تصویب قطعنامه علت پذیرش قطعنامه را فشار کشورهای خارجی و نه فشار اطرافیان خود دانستند، تصریح کرد: امام میگفت باید مشخص شود متجاوز کیست، چون برخیها ابهام ایجاد میکردند که شاید ایران عراق را برای حمله تحریک کرده است.
وی افزود:، چون ما در نیمه راه پیروزی در مقابل عراق بودیم آمریکا و شوروی فشار آوردند تا ما قطعنامه را بپذیریم پس پذیرش قطعنامه به دلیل فشار آمریکا و شوروی بود و نه به خاطر فشار یاران امام.
این پژوهشگر دفاع مقدس با بیان اینکه ما چه سودی میبریم که بگوییم یاران امام قطعنامه را به او تحمیل کردند، گفت: رهبر معظم انقلاب دو سال بعد از پایان جنگ که صدام معاهده ۱۹۷۵ را پذیرفت به آقای هاشمی به عنوان فرمانده جنگ مدال دادند؛ بنابراین میتوان گفت داخلیها همه خود را برای امام و آرمان امام که اسلام بود فدا میکردند پس باید از آنها تجلیل کنیم، چون امام از آنها تجلیل میکرد.
علایی تصریح کرد: جنگ دو طرف دارد و طبیعتا مقابل بیکار نمینشیند پس ما نیز باید تمام توان خود را در جنگ به کار میگرفتیم. واقعیت این است که مردم ما تا سال ۶۵ تا آخرین قطره خون جنگیدند و ۴۱ هزار شهید دادیم، ولی مسئلهای که وجود دارد این است که جنگ باید برای پیروزی و نه برای منهدم شدن باشد به همین دلیل امام با پذیرش قطعنامه جلوی جنگ را گرفت و البته حاصل این قطعنامه پیروزی برای ایران بود چرا که امروز دیگر خبری از صدام، خانواده او و حزب بعث نیست.
وی با اشاره به اینکه آمریکا و شوروی میگفتند که جنگ نباید پیروز داشته باشد به همین دلیل قطعنامه را به ما تحمیل کردند، بیان کرد: اگر قطعنامه را نمیپذیرفتیم کشورهای حامی عراق برای حمایت از صدام وارد عمل میشدند و ما را نابود میکردند و معتقدم این اتفاق میافتاد چرا که آمریکا ناوهای خود را به خلیج فارس آورده بود. به هر روی آمریکا چند بار علیه ما جنگیده و علاوه بر انهدام چند ناو ارتش چهار سکوی نفتی ما را نیز منهدم و ۴۰۰ میلیون دلار به ما خسارت زده بود و در آخرین اقدام خود هواپیمای مسافربری کشورمان را سرنگون کرد. پس آمریکا جنایتکار و متجاوز بود، اما ما یک کشور تنها بودیم.
این پژوهشگر دفاع مقدس با اشاره به اینکه امام خمینی همواره دنبال پایان دادن جنگ با حفظ تمامیت ارضی و خروج عراق از خاک کشورمان بود، اظهار کرد: امام به حرف کارشناسان نظامی گوش میکرد و اهل مشورت بود با این وجود وظیفه ما این است که از تمام کسانی که در دفاع مقدس به خاطر انقلاب و اسلام جنگیدند تجلیل کنیم و آنها را زیر سوال نبریم.
علایی بیان کرد: امام خمینی خالصانه و مخلصانه قطعنامه را پذیرفت و گفت که من از هر آنچه که گفتم گذشتم به همین دلیل خداوند به ایران کمک کرد و پس از پذیرش قطعنامه ما به تمام نتایجی که میخواستیم، رسیدیم.
در ادامه غضنفری در بخش دیگری از اظهارات خود در پاسخ به اظهارات علایی در خصوص نقش آمریکا و شوروی در تحمیل پذیرش قطعنامه به کشورمان گفت: بنده جایی ندیدم که در جلسه ۲۳ تیر سال ۶۷ که امام در آن جام زهر را سرکشیدند به غیر از سران سه قوه و حاج احمد آقا نمایندگان شوروی و آمریکا نیز حضور داشته باشند؛ بنابراین بحثی که وجود دارد این است که امام تا ۲۳ تیر ۶۷ همچنان در مقابل اصرارهای مکرر هاشمی رفسنجانی برای پذیرش قطعنامه مقاومت میکرد و حتی در آن جلسه نیز حاضر به پذیرش قطعنامه نبودند، ولی وقتی هاشمی رفسنجانی شرایط جنگ را توضیح داد امام از او پرسید حالا باید چه کار کنیم و او گفت باید قطعنامه را بپذیریم، ولی امام حاضر به پذیرش نبود.
این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی میگوید امام در جلسه ۲۳ تیر جملهای را گفتند که ما آن را نپذیرفتیم، ولی با این حال نمیگوید که امام چه گفته اند، تصریح کرد: هاشمی در آن جلسه خطاب به امام میگوید اگر پذیرش قطعنامه برای شما مشکل است من به عنوان جانشین فرمانده کل قوا قطعنامه را میپذیرم و بعد شما بگویید من به صورت سرخود این کار را انجام داده ام و سپس من را محاکمه کنید.
وی تصریح کرد: چند سال بعد از پایان جنگ رهبر معظم انقلاب به جمله امام خمینی در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ خطاب به هاشمی رفسنجانی اشاره کردند و گفتند امام در آن جلسه به آقای هاشمی گفت من کنار میروم و شما کس دیگری را بیاورید و بعد هر کاری خواستید بکنید. به هر روی معنای این حرف این است که امام در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ هم حاضر به پذیرش قطعنامه نبوده و نقد بنده نیز به آقای علایی این است که چرا میگویند شوروی و آمریکا قطعنامه را به امام تحمیل کردند.
این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر گفت: رهبر معظم انقلاب هم در سال ۷۵ عنوان کردند پذیرش قطعنامه به خاطر تحمیل آمریکا نبود و البته امام هم کسی نبودند که زیر تحمیل آمریکا بروند پس پذیرش قطعنامه به خاطر مسائلی بود که برخی مسئولان سیاسی در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ به امام تحمیل کردند.
غضنفری خطاب به علایی تصریح کرد: آقای علایی این حرف یعنی چه که همه مسئولان در جنگ خدمت کردند و کوتاهی نداشتند نعوذبالله مگر امام دچار حالت غیرعادی و عدم تعادل شده بودند که قطعنامه را پذیرفتند؟
وی بیان کرد: امام وقتی که هاشمی گفت من مسئولیت پذیرش قطعنامه را به عهده میگیریم از این جمله احساس خطر کرد و گفت اگر قرار بر پذیرش باشد من خودم مسئولیت آن را میپذیرم، اما سوال این است که چرا امام احساس خطر کرد؟ معتقدم در صورت اعلام پذیرش قطعنامه توسط هاشمی رفسنجانی هیچ کدام از رزمندگان در جبهه زیر بار قطعنامه نمیرفتند و آن را به منزله خطای بزرگ از جانب هاشمی تلقی میکردند پس اگر دست رزمندگان به او میرسید تیکه بزرگش گوشش بود و کشور به آشوب کشیده میشد به همین دلیل امام گفت اگر قرار به پذیرش قطعنامه باشد من خودم قطعنامه را میپذیرم.
غضنفری با بیان اینکه هاشمی رفسنجانی در خصوص دریافت مالیات جنگی از مردم به امام گزارش خلاف واقع داد، تصریح کرد: دولت فقط پنج درصد از هزینه جنگ را تامین میکرد و ۶۰ تا ۷۰ درصد این هزینهها را مردم میدادند و این در حالی است که به گفته محسن رضایی دولت فقط ۱۲ درصد بودجه جنگ را داد و البته سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح این رقم را بین ۱۳ تا ۱۴ درصد عنوان کرد.
این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر با اشاره به اینکه میرحسین موسوی، نخست وزیر وقت باید بودجه جنگ را اختصاص میداد، اظهار کرد: صدام حدود ۸۰ درصد بودجه این کشور را به جنگ اختصاص داده بود با این وجود میتوان گفت صدام کسی بود که به حرف امام که خطاب به مسئولان گفته بود جنگ را در صدر اولویتهای کشور قرار دهید عمل کرده بود و در مقابل مسئولان ما بی خیال بودند به گونهای که با بودجهای که به جنگ اختصاص میدادند نه تنها جنگ اولویت آنها نبود بلکه برای آنها به عنوان یک مسئله دست چندم به حساب میآمد.
علایی نیز در ادامه اظهارات خود تصریح کرد: اینکه بگوییم در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ صحبتی شده که آن صحبت موجب پذیرش قطعنامه یا عدم پذیرش آن شده ساده انگارانه است واقعیت این است که در آن جلسه هیچ کس و حتی رهبر معظم انقلاب نیز مخالف پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نبودند.
وی با طرح این سوال که اگر قطعنامه را نمیپذیرفتیم آیا جنگ به نفع ما پیش میرفت یا عراق؟ اظهار کرد: در فروردین سال ۶۷ عراق حملات خود را با کمک ایران به کشورمان شروع کرد و ما تمام سرزمینهایی را که طی ۶ سال گرفته بودیم از فروردین تا تیر ماه که قطعنامه را پذیرفتیم از دست دادیم پس عراق روی دور پیروزی بود و ما نبودیم.
وی اظهار کرد: عراق تنها در یک عملیات توانست ۱۷ هزار نفر از نیروهای ارتش و ۵۰۰ تانک را با خود ببرد به گونهای که سربازان ما تا خرم آباد فرار کرده بودند پس میتوان گفت که ورق علیه ما برگشته بود و این در حالی بود که هیچ کشوری به ما هیچ چیز نمیداد و قیمت نفت نیز بین ۶ تا ۷ دلار کاهش یافته بود.
این پژوهشگر جنگ با بیان اینکه در آن مقطع دولت میتوانست دو کار انجام دهد و آن هم اینکه نصف پول نفت را به جنگ و نصف آن را نیز به مردمی که درآمدی نداشتند اختصاص دهد، اظهار کرد: عراق تمام کارخانههای ما از نیروگاه نکا گرفته تا کشتیهای نفتی را در تنگه هرمز بمباران میکرد. با این وجود سوال این است که چگونه میتوان از مردمی که درآمدی ندارند مالیات جنگ گرفت.
وی به جملهای از شهید قاسم سلیمانی اشاره کرد و تصریح کرد: شهید سلیمانی به من گفت که ما در حال جنگ بودیم، اما از شدت خستگی در کنار کارون خواب مان برد و فردا صبح دیدیم که تانک عراقی در کنار ماست. حرف بنده این است که ما با کدام نیرو میخواستیم عراق را کنار بزنیم.
علایی با بیان اینکه نامه فرماندهان سپاه یک نامه واقعی بود، اضافه کرد: اگر ما قطعنامه را نمیپذیرفتیم آیا میخواستیم صدام ما را با ذلت بیشتری روبرو کند؟ به هر روی مهمترین تصمیم این بود که ما با عراق نجنگیم و امام هم این کار را کرد.
وی با بیان اینکه اگر امام قطعنامه را نمیپذیرفت ما نمیتوانستیم جلوی منافقین را هم بگیریم، اظهار کرد: اکثر اسرای ما در روزهای آخر جنگ به اسارت گرفته شدند پس اگر ما قطعنامه را نمیپذیرفتیم عراق هم خوزستان را میگرفت و هم از پذیرش معاهده ۱۹۷۵ سر باز میزد.
علایی گفت: پیروزی دو بال میخواهد یک اقدام نظامی و یک استفاده از ابزار دیپلماسی، ولی واقعیت این است که دستگاه دیپلماسی در دفاع مقدس به خوبی عمل نکرد.
این پژوهشگر دفاع مقدس گفت: در روزهای اول که قطعنامه تصویب شد بعضی از مسئولان میگفتند که ما آن را نمیپذیریم، ولی امام خطاب به آنها گفت که قاطعانه نگویید نمیپذیریم.
علایی با اشاره به اینکه اثرات قطعنامه ۵۹۸ ناشی از آثار کار نظامی است نه کار سیاسی تصریح کرد: ما جنگ میکنیم برای اینکه پیروز شویم نه خود را منهدم کنیم بنابراین امام با پذیرش قطعنامه از تسلیم شدن ایران جلوگیری کرد و به نوعی پیروزی سیاسی را برای کشورمان به ارمغان آورد. به هر روی سوال این است که آیا ما باید اجازه میدادیم که عراق مثل حلبچه شهرهای ما را بمباران شیمیایی کند و ما به نشانه تسلیم دستهای خود را بالا ببریم.
وی با اشاره به اینکه پذیرش قطعنامه توسط امام یک اقدام حکیمانه در راستای برگرداندن لبه تیغ جنگ به سود ملت ایران بود، اضافه کرد: بهترین و حکیمانهترین تصمیم امام خاتمه دادن به جنگ بود.
در ادامه غضنفری با بیان اینکه آقای علایی میگوید امام در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ قطعنامه را نپذیرفت با این وجود سوال این است که اگر در آن جلسه نپذیرفت پس کی قطعنامه را پذیرفتند؟ تصریح کرد: به گفته آقای هاشمی و رهبر معظم انقلاب، امام در جلسه ۲۳ تیر ۶۷ قطعنامه را پذیرفتند و این در حالی است که ایشان تا پیش از این جلسه زیر بار قطعنامه نمیرفت.
وی تصریح کرد: ما از صدر اسلام تاکنون هر گاه رودررو و در مقابل دشمن ایستادیم شکست نخوردیم، ولی هر جا شکست خوردیم از پشت به ما خنجر زدند و البته امام نیز در نامه خود به منتظری به خیانت دوستان اشاره کردند حالا شما آقای علایی بگویید که دوستان در خدمت امام بودند.
این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر خاطرنشان کرد: میرحسین موسوی وقتی در سال ۶۷ استعفا داد سه روز در خانه یکی از دوستان خود مخفی شد و هر چه امام به او پیام میداد جواب نمیداد با این وجود رهبر معظم انقلاب به امام گفتند استعفا را نپذیرید، چون میرحسین میخواهد خود را قهرمان جلوه دهد و بگوید من با پذیرش قطعنامه مخالف بودم و وقتی رهبری این را گفت امام گفتند این درست است و پس از آن به احمد آقا گفتند به میرحسین بگویید اگر تا ظهر نیاید و خودش را به من معرفی نکند من نامهای نوشتم که اگر در رادیو خوانده شود نه دنیا و نه آخرت برای او نمیماند.
وی با بیان اینکه گزارشها و نامههایی که از زبان مسئولان سیاسی، اقتصادی و نظامی به امام داده میشد با خط دهی از جانب هاشمی بودند، تصریح کرد: هم آن گزارش اقتصادی که میرحسین موسوی داد و گفته شد خزانه خالی است خلاف واقع بود و هم گزارشی که محسن رضایی داد و باعث شد که امام قطعنامه را بپذیرد.
غضنفری با اشاره به اینکه هاشمی تا سالها نقش خود را در پذیرش تحمیل قطعنامه انکار میکرد و پذیرش آن را به گردن محسن رضایی و میرحسین میانداخت گفت: هاشمی در سال آخر حیات خود اعتراف کرد که من و آقای روحانی باعث پذیرش قطعنامه شدیم.
این پژوهشگر و محقق تاریخ معاصر با بیان اینکه یکی دیگر از گزارشات خلاف واقعی که به امام دادند این بود که مردم دیگر به جبهه نمیآیند، تصریح کرد: لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) در همان ایام که گفته میشد مردم به جبهه نمیآیند به دلیل استقبال مردم از جنگ مجبور به ایجاد چهار گردان جدید در این لشکر شده بود. از طرفی امام زمانی که تصاویر مردم در جبههها را دیده بود گفته بود که اگر من میدانستم مردم این طور در جبهه هستند هرگز قطعنامه را نمیپذیرفتم بنابراین میتوان گفت مسئولان گزارش کذب به امام میدادند.
وی تصریح کرد: آقای رضایی فرمانده وقت سپاه در نامهای که به امام نوشته بودند تاکید داشت که ما تا پنج سال نمیتوانیم هیچ پیروزی داشته باشیم و حمله آفندی کنیم با این وجود چه طور پس از یک ماه بعد از این نامه به امام گفتند ما الان آماده حمله به بصره و تصرف آن هستیم. به هر روی سوالی که باید آقای رضایی پاسخ دهد این است که آیا آن نامهای را که به امام نوشتند درست بوده و یا این حرفی را که در مورد حمله به بصره و تصرف آن زدند.
غضنفری بیان کردد: ما در تابستان ۶۷ چنان قدرتی داشتیم که میتوانستیم بصره را فتح کنیم و این در حالی است که آن امکاناتی را هم که محسن رضایی در نامه خود به امام گفته بود را نداشتیم به هر روی مسئولان به امام گزارش خلاف واقع داده و او را به گوشه رینگ فرستادندو مجبور به نوشیدن جام زهر کردند؛ پس امام چارهای جز این کار نداشتند.
وی با تاکید بر اینکه مسئولان ما همان شرایطی را که برای امام علی و امام حسن ایجاد شده بود برای امام خمینی ایجاد کردند، افزودد: سوال بنده این است که آیا شکست ما در فاو و شلمچه طبیعی بود و یا این شکستها یک نقشه از پیش طراحی شده بودند؟ غضنفری با بیان اینکه قدرت در کشور هفت سال در دست دولتی است که با حمایت آقای هاشمی رفسنجانی، خاتمی و میرحسین موسوی روی کار آمده خطاب به علایی گفت: آقای علایی دولت دست طرفداران شماست و این هاشمی، میرحسین و خاتمی بودند که تمام قد از این دولت حمایت کردند.
علایی نیز در بخش دیگری از اظهارات خود با بیان اینکه امروز مسئولان ما فکر میکنند، چون آمریکا با ما دشمن است پس نباید با دشمن حرف بزنیم و دستها را باز بگذاریم، تصریح کرد: با این شرایط ما اجازه میدهیم که دشمن هر کاری که میخواهد انجام دهد معتقدم ما باید علاوه بر اینکه از ظرفیتهای بازدارندگی استفاده میکنیم ظرفیت دیپلماسی را نیز برای پیشرفت کشور به کار ببریم.
وی بیان کرد: بنده معتقدم اگر بعد از آزادسازی خرمشهر به نظر امام عمل میشد ۱۸ هزار نفر شهید نمیشدند، اما سوال این است که ما چرا جنگ را ادامه دادیم؟
این پژوهشگر دفاع مقدس با اشاره به اینکه در عملیات کربلای ۴ بالاترین توان ما پای کار آمد، اما نتوانستیم یک متر هم جلو برویم پس عملیات تنها وابسته به نیروی انسانی نیست که ما بخواهیم بصره را بگیریم، خاطرنشان کرد: آقایان به جای اینکه بگویند آمریکا و شوروی قطعنامه را به ما تحمیل کردند میخواهند یک عدهای را به هر دلیلی که آنها را دوست ندارند بگویند خیانتکار هستند به هر روی بنده معتقدم اگر رهبر انقلاب هم امروز رهبر نبودند ایشان را نیز زیر سوال میبردند.
علایی با تاکید بر اینکه اگر حالا نیز قطعنامه ۵۹۸ اجرا شود به نفع ماست، چون ما هنوز خسارت جنگ را از عراق نگرفته ایم، تصریح کرد: سوال من از آقای غضنفری این است که الان که همه چیز در دست شماست چرا خسارت جنگ را از عراق نمیگیرید و چرا هنوز رودخانه اروند رود لایه روبی نشده است. پاسخ این است که عراقیها اجازه لایه روبی نمیدهند به هر روی مگر نمیگویید نیروی قدس بر عراق حاکم است؟