گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فاطمه بریمانی ورندی؛ در نهایت یا در این انتخابات تقلب خواهند کرد یا به نتیجه نخواهند رسید. تنها راهی که میتوانند پیروزی در این انتخابات را از ما بگیرند، تقلب در انتخابات است. این انتخابات پر تقلبترین انتخابات تاریخ خواهد شد.
این اظهارات مربوط به دونالد ترامپ اولین شخص سیاسی و رئیسجمهور فعلی آمریکا است. شاید با شنیدن این جملات خاطرات ده سال و ده ماه قبل در ذهنمان سبز شود؛ اما بیشک یک تفاوت عمیق میانشان وجود دارد و آن هم این است که حال متاثر حرف نمیزند، بلکه این خود موثر است که آزادانه مواضع خود را اعلام میکند.
به گمانم همه چیز از همین جملات شروع شد و این گزارشگر اسکاینیوز بود که اولین اخبار مربوط به بالا رفتن آمار خرید اسلحه در میشیگان را منتشر کرد؛ او اظهار کرد که برخی برای اولینبار اسلحه میخرند و سالنهای تمرین تیراندازی مملو از جمعیت است. او به گروههایی اشاره میکرد که به دنبال جریانات اخیر آمریکا، درگیر آموزشهای نظامی شدند مثل گروه بوگولوبویز که معتقدند خودشان را برای یک جنگ داخلی آماده میکنند و فقط میخواهند با ظلم حکومتی مبارزه کنند. هشتم نوامبر مردم لنسینگ با شعار «میشیگان به پا خیز» خواستار شمارش مجدد آرا شدند و دیری نپایید که اعتراضات به خیابانهای پنسیلوانیا، فلوریدا و واشنگتن هم کشیده شد.
در حالی که طرفداران بایدن رقص شادی میکنند و کارناوال اتومبیلها را راه میاندازند، طرفداران ترامپ علناً اعلام میکنند که تفنگهایشان را پر و آماده شلیک کردهاند. ترامپ نیز برای باقی ماندن در کاخ سفید و مقابله با معترضان تنها یک راه دارد و آن هم به صف کردن ارتش در مقابل ملت است که پنتاگون تاکنون زیر بار این اقدامات نرفته است اما اگر وزارت دفاع آمریکا مملو از مدیران وفادار و معتقد به او شود، به احتمال زیاد این نیز اتفاق خواهد افتاد.
طبق گزارشات و مستندات، آنچه امروز در آمریکا پر رنگ شده است و رئیسجمهور کنونی آن نیز با ادعاهای دروغین تقلب به آن دامن میزند، چند دستگی شدید در ایالات متحده آمریکاست که موجب بروز درگیریهای شدید خیابانی شده است. ترامپ در این انتخابات شکست خورد اما سیاست آمریکا تا چندین سال آینده متاثر از جریان فکری نژادپرست و تفرقهافکن ترامپیسم باقی خواهد ماند.
نظرتان چیست که به سالها قبل برگردیم؟ معترضین، مدعی تقلب و خواستار شمارش مجدد آرا هستند. صحبتها آشنا به نظر میرسد چیزی شبیه همان جملات بالا هستند؛ تیتر اخبار خبرگزاریهای جهان متوجه تهران و پرچمهای سبز رنگی است که از گوشه و کنار خیابانها سر برآوردند. آمریکاییها نظام را سرنگون شده میپندارند و رویای ورود خود به کشور را در سر میپرورانند.
اما حالا اوضاع آمریکا به مراتب بدتر از آن روزهای ایران است. طی فراخوان عمومی طرفداران ترامپ در واشنگتن تجمع میکنند و این تجمعات منجر به درگیریهای خیابانی و نزاعهای فیزیکی میان طرفداران ترامپ و حامیان جنبش سیاهپوستان میشود؛ اما رئیس جمهور این کشور برخلاف تصور، از اعتراضات حمایت کرده و در میان معترضین حضور پیدا میکند. روز به روز به شمار کشتهشدگان اعتراضات در ایالات متعدد افزوده میشود ولی همچنان از سوی دستگاههای دولتی اقدامی صورت نمیگیرد.
اما نکته قابل توجه این است که چطور برخی از مسئولان ما تمام این سالها چشم امید به کشوری دوختهاند که حتی برای پیگیری مطالبات عمومی مردم خودش هم ارزشی قائل نیست و راهکاری غیر از فتنه و آشوب ارائه نمیدهد؟ مگر آمریکا نماد دموکراسی غرب نبوده؟ مگر تمام این سالها در گوشمان نخواندند که آمریکا همان بهشت گمشدهایست که شهروندان بدون ترس و دلهره میتوانند خواستار مطالباتشان شوند؟ مگر آنجا مهد آزادی بیان و عقیده نیست؟ با این تفاسیر چرا هنوز هم آقایانی که نبضشان با تیکتاک ساعت نیویورک میزند چشم امیدشان به آمریکاست؟ به خیال کدام وعده پوشالی و کدام میوه کرمخورده در انتظار انتقال قدرتاند تا دوباره با خودکارهای تولید ملیشان در کاخ سفید بنشینند و سند حقارتشان را امضا کنند؟
شاید اوضاع این روزهای آمریکا قرار است به این آقایان بفهماند که حق همان بود که سالها قبل امام(ره) به آن اشاره کردند: «آمریکا دشمن شماره اول بشر و ما است. آمریکا برای سیطره سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی خویش بر جهان زیر سلطه، از هیچ جنایتی خودداری نمینماید. او دشمن همه ادیان است حتی مسیحیت. آمریکا اصلاً اعتنا به ادیان ندارد و جز منافع خودش را نمیخواهد، حتی منافع آمریکاییها را هم نمیخواهد، منافع دولت آمریکا را میخواهد».
فاطمه بریمانی ورندی - دانشجوی کارشناسی علومسیاسی دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.