اگر بخواهیم جایگاه جریان دانشجویی انقلاب اسلامی را در توفیق کادرسازی در نظر بگیریم جایگاه بسیار قابل قبولی دارد. هرجایی که انقلاب اسلامی بخواهد دست به جوانگرایی بزند و بخواهد نیرویی را روی کار بیاورد که بتواند روی آن حساب کند تکیهاش برروی جنبش دانشجویی است. اینکه جنبش دانشجویی در برخی ابعاد ضعف هایی هم داشته ولی من کارنامه جنبش دانشجویی را در بحث کادرسازی قابل قبول میدانم و شاهد مثال حرف من هم همان استفاده و اتکاء جمهوری اسلامی به جنبش دانشجویی است.
این کادرسازی در جنبش دانشجویی چرا مهم است؟ یکی از دلایلش این است که اهمیت کادرسازی در جنبش دانشجویی به رسمیت پذیرفته شده است و نه تنها به رسمیت شناخته شده بلکه در بازه کوتاهی که جنبش دانشجویی تغییر نسل میدهد برای او یکتغییر حیاتی است به این معنا که اگر نتواند کادرسازی جدی انجام دهد با تغییر نسل دچار مشکلات جدی میشود. برای همین یک پارامتر جدی برای کادرسازی در نظرگرفته شده و برای خود این جایگاه را در جمهوری اسلامی قائل است و معتقد است که دانشگاه برای من اصالت دارد ولی من به دنبال اهداف بزرگتر هستم و زندگی من قرار نیست در این ۴سال یا ۶سال خلاصه شود و در واقع یک مسیر رشد برای خود میچیند.
این مسیر رشدی که دانشجو برای خودش میچیند نتیجهاش این میشود که کادر متناسب با نیازهای جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی هم در آن تربیت میشود. اگر بخواهیم بدانیم این موضوع آسیب داشته یا نه باید بگوییم بله آسیب هم داشته است و بخش اندکی از این آسیبها به جنبش دانشجویی برمیگردد. تشکیلات جنبش دانشجویی حتی اگر صددرصد هم ایدهآل نباشد یک تشکیلات آرمانگراست اما معضلات دیگری هم در آن وجود دارد مثل خیلی از محیطهای دیگر. در محیطهای دانشجویی رقابت تشکیلاتی گاهی وجود دارد، گاهی رقابتهای حزبی دیده میشود که به محیط دانشگاه کشیده شده و گاهی مسائل اخلاقی مثل تفرقه و مباحثی از این نوع وجود دارد. اما حجم بالای صدمهای که جریان دانشجویی میخورد از داخل دانشگاه نیست بلکه از فضای بیرونی است.
چه چیزی به جنبش دانشجویی در کادرسازی برای آینده جمهوری اسلامی صدمه میزند؟ تصویری که جنبش دانشجویی از سازوکارها و یا عرفیات فضای سیاسی در فضای داخل نظام برداشت میکند بیشترین صدمه را به کادرسازی جنبش دانشجویی میزند. به این معنا که وقتی شما در مناسبات سیاسیتان به دنبال افراد نرمال برای پرکردن جایگاهها میگردید،(نرمال نه به معنای معتدل بلکه به معنی فردی که مناسبات ناپسند فضای سیاسی را میپذیرد و در آن شرکت میکند و یا سکوت میکند) وقتی چنین چیزی شرط لازم ورود یک فرد به مختصات سیاسی و مسئولیتها تعریف میشود آن موقع بخشی از جنبش دانشجویی نیز در این فضا تربیت میشود به این معنی که این تلقی برای او پیش میآید که اگر بخواهد در جایگاههای آتی مسئولیت در جمهوری اسلامی قرار بگیرد باید بعضی از نقاط منفی این فضای رفتاری را برای خودش بپذیرد. اگر انحصارگرایی، باندبازی و ...که شاید در کادرسازیها بروز پیدا میکند درجریان دانشجویی وجود دارد حجم عمده آن برمیگردد به تربیتی که از سمت فضای بیرونی دریافت میکند. تا کنون جریان دانشجویی به نسبت مقاومت خوبی دربرابر این فضای بیرونی داشته است و در مقایسه با ساختارهای تربیتی دیگر نمره قابل قبولی دارد.
اگر بپذیریم که جمهوری اسلامی هنوز در مسیر انقلاب باقی مانده نتیجه این است که کادرسازی نیروهای جوانش توانسته این فضا را حفظ کند. ایدهآل نیست اما آنقدر بوده که جمهوری اسلامی را در مسیر خودش نگه دارد و وقتی عرصه های مختلف را نگاه کنیم افرادی را ببینیم که جمهوری اسلامی میتواند به عنوان نخبههای این عرصهها نام ببرد و این افراد بالغ بر ۶۰درصد سابقه جدی در جنبش دانشجویی داشتهاند.
جریان دانشجویی امروز چه نسبتی با آرمان های اصیل انقلاب دارد؟قائد شرف: جنبش دانشجویی امروز به دنبال عدالت اجتماعی و دفاع از عزت ملی و پیشرفت و... است وقتی اینها را میبینیم متوجه میشویم ریشهها یکی است و هنوز همان ریشهها دنبال میشود و بنابراین جنبش دانشجویی از دل مردم برآمده و رویشها و ریزشها هم همیشه وجود داشته داشته است.
اینکه چقدر مردم جنبش دانشجویی را صدای خود میدانند بیش از هرچیزی به توان رسانهای جنبش دانشجویی برمیگردد. اگر واقع بینانه نگاه کنیم مردم شناخت چندانی از انقلاب ندارند درحالیکه اوایل انقلاب مردم شناخت کافی از جنبشها و اخبار آنها داشتند چرا که روزنامهها هم روزانه اخبار تشکلها را پوشش میدادند اما امروز این مسئله کمرنگ شده و جنبش دانشجویی چون خودش را مستقل میداند قطعا نمیتواند برابری در رسانه ایجاد کند. البته نمیخواهم منکر ضعفهای جنبش دانشجویی شوم. جنبش دانشجویی در یک زمانی گول یک عنوان را خورد. عنوان "نخبه" بودن و این که خودش را یک قشر خاص بداند و ارتباطش را با مردم از دست بدهد در دهه ۷۰اتفاق افتاد و اثرات آن هنوزهم ادامه دارد و جنبش دانشجویی که در کنار کارگر و سپاهی و مسجدمحل و... بود امروز فاصله گرفته از آن فضا و البته نمیتواند مثل سابق جایگاهش را بدست بیاورد چون مختصات امروز تغییر کرده ولی هنوز حرفش اثرگذار است چون نقاطی که مثل قوه عاقله فعالند میدانند که این جریان دانشجویی است که آینده نظام را میسازد.
قائد شرف: جنبش دانشجویی الان توان راهبری مردم را ندارد. میتواند تذکر بدهد و وارد عرصه بشود و به عنوان پارامتر اصلی در حفاظت آرمانهای انقلاب اسلامی ایفای نقش کند اما نمیتواند راهبری مردم را به طور کامل داشته باشد . یکی از آن بازی هایی که جنبش دانشجویی در آن گرفته شد این بود که در یک بازهای یا به دلیل ضعف در تحلیل و یا به دلیل هدایت اشتباه به جنبش دانشجویی اینگونه القا شد که اگر بخواهی در فضای کشور اثر گذارباشی باید بروی در دل جامعه منهای دانشگاه و همین موضوع به جنبش دانشجویی ضربه زد و وقتی جنبش دانشجویی در دانشگاه اثرگذاریاش را از دست داد در جامعه هم تضعیف شد و ما هنوز ضربه همان را داریم میخوریم و باید برگردیم آن جایگاه را در دانشگاه بگیریم و نقش راهبری کامل را در دانشگاه داشته باشیم.