
درودی: مشکل اصلی خصوصیسازی به عدم اجرای صحیح اصل ۴۴ قانون اساسی برمیگردد / محمدپور: ارزیابی، حلقه مفقود واگذاریها!
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، تدوین اصل ۴۴ قانون اساسی طی ۱۵ سال اخیر روند ناقصی از واگذاریها را در کشور ایجاد کرد که در پی آن باعث بیکاری کارگرها، عدم پرداخت حقوق آنها و افول صنایع بزرگ شد. این مسئله از عدم اجرای صحیح قانون و سیکل معیوب نظارت و ارزیابی آن نشأت میگیرد.
در حال حاضر با چندواگذاری زیانده و ورشکسته مثل: نیشکر هفت تپه، کشت و صنعت مغان، هپکو و امثالهم مواجه هستیم که آسیبهای اجتماعی و اقتصادی زیادی را به وجود آورده است. به منظور بررسی و آسیب شناسی مسئله خصوصیسازی که امروز به یک دغدغه ملی تبدیل شده، با محمدپور، دبیر جنبش عدالتخواه دانشجویی و مقصود درودی، دبیر تبیین مواضع بسیج دانشجویی به گفتگو پرداختیم.
اما مسئله اصلی اینجاست که ما هنوز متوجه نشدهایم، مسئلهای که به واسطه آن دولت آن زمان، تصمیم گرفت از سیاستهای اقتصادی چپ به راست تمایل پیدا کند، چه بوده است؟ البته از نظر من بیشتر ناشی از دغدغه سیاسی و نه اقتصادی، بوده است.
با در پیش گرفتن سیاست توسعهای و ادامه روندی که در آن وضعیت مشخصی در اقتصاد نداشتهایم، هرچه به زمان حال نزدیکتر میشویم، میبینیم که به سمت اجرای نسخههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول پیش رفتیم تا اینکه در سال ۸۴ سیاستهای کلی اصل ۴۴ ابلاغ و بعد هم قانون آن تصویب شد.
وقتی سیاست های کلی را مورد بررسی قرار بدهید، متوجه میشوید که در بند «د» سیاستهای کلی که دهه هشتاد رهبری به دولت ابلاغ کرد، نحوه و شرایط واگذاریها به طور کامل و دقیق ذکر شده؛ اما امروز دقیقا خلاف آن بند عمل میکنند و ما هنوز در اجرای صحیح اصل ۴۴ و قانون اصل ۴۴ گیر کردهایم؛ آن وقت از حذف خصوصیسازی حرف میزنیم.

در حال حاضر، فصل چهارم قانون اساسی که مربوط به امور مالی و اقتصادی است، ساختار نظام اقتصادی، ارکان، اصول و ضوابط مربوط به این نیاز را مشخص کرده و در اصل ۴۴ هم به صورت مفصل و مبسوط تری به این موضوع پرداخته شده است.
اصل ۴۴ قانون اساسی نظام اقتصادی جمهوری اسلامی را برپایه سه بخش میداند. این سه بخش شامل: دولتی، تعاونی و خصوصی است که با برنامهریزی صحیح باید آنها را به اجرا رساند. در کشور ما، بسیاری از فعالیتهای دولتی از قبیل صنایع بزرگ، بازرگانی خارجی، بانکداری و امثالهم به صورت مالکیت عمومی در اختیار دولت قرار گرفته است. بخش تعاونی دربردارنده شرکتها و موسسات تعاونی تولید و توزیع است. بخش خصوصی هم اعم از کشاورزی، دامداری، صنعت و خدمات مکملی که میتواند بخشهای دیگر را تکمیل کند، میباشد.
جمهوری اسلامی با یک برنامه تلفیقی درصدد رسیدن به اهداف اقتصادی برآمده
در واقع میتوان گفت نظام جمهوری اسلامی با ارائه یک برنامه تلفیقی از هر دوبخش خصوصی و عمومی درصدد رسیدن به اهداف اقتصادی برآمده است. اگر بخواهیم از منظر تاریخی خصوصی سازی را تجزیه و تحلیل کنیم، در دو وجه میتوانیم بگنجانیم. یکی بازه اواخر دهه شصت تا اوایل دهه هشتاد و دومی اوایل دهه هشتاد تا امروز. ما میدانیم که در سال ۱۳۸۴ رهبری با ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴رنگ و بوی جدیدی به اجرای سیاستهای کلی بخشیدند و قوانین جدیدتر شد.

نهاد ارزیاب با بررسی و سیاستها تصمیم به تغییر، اصلاح و یا حذف آنها میگیرد؛ متاسفانه ما از همان حلقه اول تا حلقه آخر چرخه خصوصیسازی که مسئله یابی است، دچار ابهام هستیم و نمیتوانیم درباره تداوم یا تعلیق آن حرف بزنیم.
این یک اتفاق منفی برای یک حکومت است که برای سیاستهایی که در مجلس تدوین میکنیم، نهاد اجرایی را مشخص نکنیم. اینجا جنبش دانشجویی و کارگری مسئله را به دست میگیرد، ارزیابی میکند و داعیهدار میشود. نمایندگان جنبش عدالتخواهی در سخنرانی مقابل رهبری تقریبا از سال ۹۰ مسئله خصوصیسازی را مطرح کرده و به بازگویی مشکلات کارگری پرداختهاند.

نکته مثبت اینجاست که یک اتحادی بین مردم و جنبش دانشجویی رخ میدهد تا به واسطه آن، این مشکل به مسئله یک کشور تبدیل شود و نهادهای حاکمیتی دانستند که باید به این خصوصیسازی و و پیامدهای ناشی از آن، بها داده و جزو دستور کار خود قرار دهند تا دادگاههای مربوطه برگزار شود و روند حل شدن آن پیگیری شود.
رهبر انقلاب تصریح کردند که" برخی واگذاریها شاید با مشکلاتی همراه بوده، که بیش از یک درصد این واگذاریها را شامل نمیشود.

بنابراین نباید سیاست های اصل ۴۴قانون اساسی را صرفا به دلیل مشکلات ایجاد شده توسط یک درصد از بنگاههای واگذار شده، زیر سوال برد." از سخنان رهبری به این نتیجه میرسیم که اصل ۴۴ قانون اساسی و سیاستهای اصل ۴۴ قانون اساسی دچار مشکل نیست بلکه روند واگذاریها و دلایل دیگری که در ساحت نظارت و اجرا میگنجد مشکل دارد.
اگر بخواهیم ریشه اصلی مشکلات در خصوصیسازیها را پیدا کنیم به نگاه درآمد محور دولتها از واگذاریها میرسیم. بحث واگذاری به این دلیل در اصل ۴۴ مطرح شد که بتواند اقتصاد کشور را دچار تحول و مردم را در اداره اقتصاد کشور سهیم کند. سپس آن قسمت تصدیگری دولت از اقتصاد را کمتر و کسر کنیم.
در روش واگذاری، در قیمتگذاری آن و اهلیت افرادی که این واگذاریها به آنها صورت میگیرد دچار عدم شفافیت هستیم. هر چهار مورد واگذاریهای اخیر که انجام شده، دچار اشکال در اهلیت و قیمتگذاری و روش قیمتگذاری و تعهدات پس از واگذاری است که یا درست نیستند و یا درصورت درست بودن مبهم هستند.
عدم شفافیت در واگذاریها، دست جنبش دانشجویی و نهادهای نظارتی را در برخورد با تخلفات میبندد. برای مثال در مسئله کشت و صنعت مغان اسناد و مدارک قابل پیگیری وجود داشت که همین امر سبب شد تا مطالبات زودتر به نتیجه برسد. اگرچه نتیجه مورد نظر جنبش دانشجویی حاصل نشد. اما بالاخره نتایج اولیهای را در برداشت. در مسئله هفت تپه نتوانستیم پیشرفت چشمگیری داشته باشیم، چرا که مدارک و اسناد قابل قبولی در دست نبود که این به عدم شفافیت واگذاریها بازمیگردد. گاهی مسائل سیاسی، امنیتی و اجتماعی هم به پیگیری نهادها و جنبشهای دانشجویی دامن میزند؛ چیزی که در ماجرای هفتتپه با آن برخورد کردیم همین بود و باعث اوجگیری پیچیدگیها شد.
یکی دیگر از مشکلاتی که در بحث خصوصیسازی وجود دارد، عدم نظارت و حسابرسی بر شرکتها، خصوصا شرکتهای دولتی است، که ما شاهد این بودیم برخی از شرکتها علیرغم سودده بودن، برای معاف شدن از پرداخت مالیات، خود را زیانده نشان میدهند.
یکی دیگر از ضعفهایی که وجود دارد، نوع رقابت شرکتهای دولتی در مقایسه با شرکتهای خصوصی است. متاسفانه شاهد این هستیم که با استفاده از ارتباطات تنگاتنگی که با دولت و دستگاههای اجرایی دارند، با دور زدن قوانین فضای ناعادلانهای را در برابر بخش خصوصی ایجاد میکنند. این هم یکی از موانع اصلی خصوصیسازی است که حمایت از تولید و حتی اجرای سیاستهای مقاومتی تحت تاثیر آن قرار میگیرد.
با انجام نظارتهای قویتر، جلوگیری از استفاده رابطهای شرکتهای دولتی و نظارت بر استفاده مالی آنها میتوان از این روند معیوب جلوگیری کرد.
اجرای اصل ۴۴ قانون اساسی با واقعیت آن تفاوت دارد
از نظر منِ دانشجو، همین نکاتی که تاکنون اجرا نشده را ابتدا باید پیگیری کنیم تا به حصول برسد و بعد روند واگذاریهای کنونی را متوقف و اصلاح کنیم، سپس به سراغ مسائل دیگر برویم.
از مهمترین اهداف اصل ۴۴ در سیاستهای کلی "رشد اقتصاد ملی" است. درحالی که نتیجه واگذاریهای امروز، بیکاری کارگران، تعطیلی واحدهای تولیدی و یا کاهش جدی تولید است و بخشی از املاک هم به فروش رفته است. تمام این نتایج هیچ سنخیتی با اهداف اصل ۴۴ ندارد. از دیگر مسائل، گسترش مالکیت در سطح عموم مردم به منظور تامین عدالت اجتماعی است که به هیچوجه اتفاق نیفتاده است و میبینیم که اکثر واگذاریها از پالایشگاه کرمانشاه تا هپکو و هفتتپه به سرمایهدارهایی که اهلیت نداشتند، رسیده است.
آنچه باید از مجمع تشخیص درخواست کرد این است که بخش نظارتی خود را فعال کند و یک نظارت جدی بر واگذاریها صورت بگیرد. مجلس هم میتواند قانونی عطف به ما سبق تدوین کند و یک شورایی شکل بگیرد که امکان دخل و تصرف و نظردهی در تمام آنچه از قبل رخ داده، داشته باشد. بنابراین مجلس میتواند با وضع قانون جدید جلوی تخلفها را گرفته و همچنین تخلفهای پیشین را تصحیح کند.
درودی: خصوصیسازی یکسری پیشنیازهایی دارد که در جمهوری اسلامی به آن اهمیت داده نمیشود. این موضوع، طبق پژوهشهای اقتصادی، زمانی با موفقیت همراه میشود که در شرایط ثبات اقتصادی پیاده شود. کشور ما طی چندسال اخیر با بحرانهای اقتصادی زیادی با دلایلی اعم از تحریمها، عدم مدیریت دولت و نهادهای اجرایی کشور روبرو شده و همه اینها موجب تورمهای افسارگسیخته شده است. با وجود تمام این شرایط، واگذاری شرکتهای دولتی به خصوصی اقدام صحیحی نبود. در این وضعیت واگذاری شرکتها بیشتر آنها را زیانده و یک دور باطل شامل ورشکستگی یا بازگشت آنها به بخش دولتی را ایجاد کرد.