گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، زینب سادات قریشی محمدی؛ آنچه برای شروع صحبت در این مورد لازم به ذکر است، این موضوع است که سیاست اقتصادی جوبایدن هرگز به صورت دقیقی قابل پیش بینی نیست. چرا که بایدن شخصی رئالیسم و عملگراست و میتوان گفت سیاستش شباهت بسیار زیادی به دوره دوم اوباما دارد. ولی آنچه واضح و مبرهن است این موضوع است که او دستی بر ماشه ندارد و طرفدار گزینههای نظامی نیست.
علاوه بر این از یک سو دولت بایدن، به هیچ وجه قصد ندارد میراث تحریمی ترامپ را به سادگی از دست بدهد و از سوی دیگر فرصت چندانی هم تا انتخابات ۱۴۰۰ ایران باقی نمانده است؛ بنابراین به نظر میرسد بهترین راهکار برای آمریکاییها سرمایهگذاری برای اقداماتی باشد که با کمترین تأثیر عملی، بیشترین اثر گذاری روانی را برای آنها به همراه داشته باشد.
در این میان اگر فرض کنیم که دولت آمریکا بخواهد و بتواند در یک فرصت زمان محدود چند ماهه به برجام بازگردد، لازم به ذکر است بگوییم باز هم اتفاق چندان خاصی با این بازگشت رخ نمیدهد، چراکه هنوز به یاد داریم که در دوره اوباما نیز تحریمها به صورت اسمی برداشته شد، ولی به جز ورود بخش اندکی از دلارهای بلوکه شده در اقتصاد ایران، گشایش خاصی به وجود نیامد.
در این میان، تفاوت اصلی ترامپ و بایدن، در سیاست فشار حداکثری و فشار هوشمند است. بایدن معتقد است که فشار حداکثری ترامپ علیه ایران کارساز نبوده است و بنابراین با اعمال فشار هوشمند قصد دارد همان هدف و راهبرد ترامپ را با صورتی مسالمت جویانه در پیش بگیرد. این موضوع تداعی کننده همان ضرب المثل قدیمی گرگی در لباس میش یا به زبان عامیانهتر با پنبه سر بریدن است، که شواهد حاکی از آن است که دولت بایدن به خوبی در این زمینه توانایی دارد.
آنچه لازم و ضروری است، آگاهی کامل از این سیاستها و برنامه ریزی دقیق برای مواجهه با هر نوع عملی از جانب دولت بایدن در کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت است. اما آنچه اهمیت دارد؛ این موضوع است که تهدید ناشی از همان گرگی که قصد دارد مدتی در لباس میش باشد، میتواند در میان مدت فرصتی بسیار مناسب برای اقتصاد ایران فراهم کند. چرا که قطعاً دولت بایدن در میان مدت، سیاستهای مسالمت جویانهای را جهت به ثمر رساندن اهداف خبیثانه خود در ایران و خاورمیانه در پیش خواهد گرفت و ایران میتواند با استفاده از این فرصت همکاری جویانهای که فراهم شده است، در این میان مدت، بسیاری از آسیبهای وارد شده بر بدنه اقتصاد بر اثر مواردی نظیر همه گیری کووید ۱۹، تحریمها و... را به بهترین صورت ممکن جبران کند.
ولی قطعاً باید به اندازه کافی دقت و به بهترین شکل ممکن برنامهریزی صورت بگیرد. چرا که در غیر اینصورت ممکن است همین فرصت فراهم شده، در دراز مدت تبدیل به تهدیدی بزرگتر برای ایران و ایرانی شود.
از جمله سیاستهای متفاوت دولت جوبایدن با مدل دولت ترامپ، در زمینه سیاست انرژی است که تفاوتی آشکار در این زمینه را شاهد خواهیم بود. همانطور که بایدن در دومین مناظره اش، به صراحت موضع خود را مبنی بر فاصلهگیری از صنعت نفت و حرکت به سمت انرژیهای تجدیدپذیر بیان کرد. این موضع گیری در میان مدت از طریق حمایتهای مالی مستقیم و غیرمستقیم میتواند اقتصاد کشورهای خلیج فارس و کشورهای متکی به آنها را، به صورت مثبت و چشمگیری تحت تاثیر قرار دهد. قیمت نفت میتواند به بهبود عمومی اقتصاد، خصوصا پس از آسیبهای ناشی از همه گیری کووید ۱۹ کمک کند.
مسئله آخر که از همه نیز مهمتر بوده، این موضوع است، که بایدن با وجود چالشهای اقتصادی جدید در داخل کشور خود، با احتمال بسیار زیاد به جنگ تجاری با چین خاتمه میدهد تا از این طریق به رشد اقتصاد جهانی کمک کند و اقتصاد ایالات متحد را نیز به حالت عادی برگرداند. این امر برای اقتصاد کشورهای خاورمیانه از جمله ایران که به تجارت و تجارت جهانی متکی هستند و برای تامین رفاه خود به یک زنجیره تامین جهانی کارآمد احتیاج دارند، بسیار خوشایند و البته قابل توجه خواهد بود.
به صورت کلی آنچه در اینجا بیش از همه اهمیت دارد، فارغ از پیش بینی از سیاستهای اقتصادی جوبایدن، ایجاد یک برنامه دقیق اقتصادی میان مدت، جهت هدایت اقتصاد ایران به سمت یک اقتصاد کارآمد، با بالاترین کارکرد و بازدهی است.
زینب سادات قریشی محمدی - کارشناسی علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.