گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، فاطمه بریمانی ورندی؛ «علاج دردهای مزمن کشور در پُر شور بودن انتخابات و حضور عمومی مردم و بعد، انتخاب اصلح، انتخاب شخصیّت مناسب در انتخابات ریاستجمهوری است». این جمله رهبر انقلاب در ارتباط تصویری با مردم تبریز، چند ماه مانده به انتخابات را جلوی هرکسی که بگذارید، با هر سطحی از فهم و درک سیاسی اسیر دام دوگانه کاذب مشارکت و کارآمدی نمیشود.
بههرحال، هیچکس از دلسوزان و آنهایی که دل در گرو این نظام دارند، راضی به کاهش مشارکت در انتخابات که از مفاهیم و معانی آن میتواند کاهش مشروعیت و اقبال عمومی نسبت به نظام جمهوری اسلامی باشد نیست. اصلاً و اساساً، تمام تلاشها و حواشی و جدلها آن هم چندماه مانده به انتخابات همچون ادوار گذشته همین مسئله را تصدیق میکند که اولویت اول در جریان برگزاری انتخابات در کشور، میزان مشارکت بالاست.
خیلی لازم نیست راه دوری برویم، همین انتخابات گذشته مجلس شورای اسلامی، میزان مشارکت نسبتاً پایین، خصوصاً در کلانشهر تهران، هنوز که هنوز است به عنوان نمادی از کاهش مشروعیت و اقبال عمومی نظام یاد و معرفی میشود. مضاف بر این، انتخاب اصلح و کارآمد هم مسئله مهم و حائز اهمیتی است. این دو مسئله همچو دو بال یک پیکر واحد هستند که به موازات یکدیگر باید برای پرواز و اعتلا کار کنند.
تمرکز روی یکی از آنها و نفی دیگری یک دوگانهسازی کاذب و برآمده از توهم است. اگر قرار به تشریح فضای پیشروی انتخاباتی کشور باشد، آن چه عقل سلیم و شم سیاسی حکم میکند، برای مشارکت بالا و انتخاب گزینه اصلح، اصلیترین گزاره، امکان انتخاب آزادانه و تایید و حضور چهرههای شاخص و آشنا و البته کارآمد در کارزار انتخاباتی کشور است. جریانات مختلف سیاسی، با ائتلاف و یا بدون ائتلاف، میتوانند گزینههای مطلوب خود را معرفی کنند و آن که از مقبولیت و توانمندی بیشتری برخوردار است را به عنوان نامزد نهایی معرفی کنند.
غالب افرادی که تاکنون کاندیداتوریشان به صورت رسمی و غیر رسمی مطرح شده است همه چهرههایی هستند که کمابیش مردم نسبت به آنها شناخت دارند و با اعلام حضور و البته بعد از آن تایید حضور این افراد که از طیفهای مختلف سیاسی هستند در انتخابات توسط شورای نگهبان، میتواند مردم را بار دیگر به پای صندوقهای رأی بیاورد. نگاههای جریانی و این که یک جناح به دنبال مشارکت پایین باشد تا گزینه مطلوبش راهی پاستور شود و آن یکی به دنبال مشارکت بالا و بازی رسانهای برای پیروزی نامزد احتمالاً ناکارآمدش، هر دو مذموم و غیرقابل دفاعند، زیرا که منافع حزبی نسبت به آنچه مصلحت کلی نظام جمهوری اسلامی است دارای اولویت نمیباشد و قطعاً نباید باعث شود که برای پیروزی گزینه مطلوب، مشروعیت نظام را زیر سوال ببریم.
در اینجا دو مسئله البته تاثیرگذار و تعیینکننده است. یکی صفآرایی و چینش سیاسیون و جریانات سیاسی کشور است و آن یکی هم انتخاب مبتنی بر علم و درک مردم نسبت به شرایط موجود. ما تجربه انتخابات مجلس قبلی و مجلسهای قبلتر و ریاستجمهوری و... را سالهاست که در کارنامه ملتمان داریم. ما با کفایت و بیکفایتهای زیادی را از سر گذراندیم و مجلسهای لایق و نالایق زیادی را هم دیدیم. حالا میتوان با تکیه بر تجربیات قبلی و توجه به برنامههای عملی نامزدها، فارغ از بازی سیاسی و رسانهای که به راه میافتد، برای آینده تصمیم ویژه و درستتری گرفت.
آنچه گفته شد، همه شرایط ایدهآلی بود که در صورت ایجاد شدن، میتواند موجبات رشد و درک سیاسی عمومی و ساختاری را بالا ببرد. منتها در شرایطی که هیچچیز از هیچکسی بعید نیست و مشخص نیست شورای نگهبان چه کسانی را رد یا تایید میکند. با تکیه بر اظهارات رهبر انقلاب، مشارکت بالا، اهمیت بیشتری بر هرچیز دیگری دارد، بسط مشروعیت و مقبولیت نظام در گرو مشارکت بالاست، اتفاقی که در هر نظام سیاسی دیگری هم در دنیا میافتد و همه به آن نیاز دارند؛ اما قطعا در تضاد با انتخاب فرد کارآمد قرار ندارد و امکان انتخاب اصلح با مشارکت موثر در نظام جمهوری اسلامی ایران وجود دارد.
همین انتخابات چند وقت گذشته آمریکا مصداقی برای تایید این ادعاست که مشارکت بالا چه تاثیر مهمی در مشروعیت حکومتهای مختلف جهان دارد و در همه دنیا تجربههایی از این قبیل وجود دارد. همانطور که دونالد ترامپ، با این که مطرود کل ساختارهای داخلی و بینالمللی بود، با حضورش در انتخابات حدود ۷۰ میلیون نفر را مجاب به رأی دادن و گسترش مشارکت در راه مشروعیتبخشی بیشتر به نظام سیاسی آمریکا کرد.
فاطمه بریمانی ورندی - دانشجوی کارشناسی علومسیاسی دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.