به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، یکی از دهها آییننامهای که وزارت علوم به تدوین آن پرداخته و پس از به بار ننشستن آن بارها و بارها دست به اصلاح آن زده است مربوط به قطب علمی میشود. عنوانی که اکنون پس از گذشت ۲۱ سال هنوز نیز نتوانسته است جایگاه خود را در کشور بیابد.
قطب علمی در سال ۷۹ به منظور ایجاد پایگاههای اصلی علوم در هر دانشگاه ایجاد شد به طوریکه هر دانشگاه و موسسات آموز عالى، مراکز و موسسات پژوهشى که داری چند شاخصه اصلی از جمله تعدادی اعضای هیئت علمی با عملکرد آموزشی و پژوهشی برجسته و امکانات آزمایشگاهی در یک یا چند رشته باشد، بتواند به تشکیل قطب علمی بپردازد.
بیشتر بخوانید
گمشدهای با عنوان قطب علمی در وزارت علوم / عدم شفافیت در ارائه دستاوردها یا بیتدبیری در ساماندهی؟
هدف از تشکیل قطبهای علمی در ابتدای امر شاید مرجع علمی شدن بود به طوری که تمام سازمانها و مراکز کشور در جهت رفع مشکلات خود به آنها رجوع کنند، اما پس از گذشت مدتی و محقق نشدن این هدف، تنها به مراکزی برای دور هم جمع شدن اساتید دانشگاهی تبدیل شد.
دانشگاه تربیت مدرس با بیش از ده هزار دانشجو و قریب به ۷۰۰ عضو هیئت علمی یکی از دانشگاههای برتری محسوب میشود که با تصویب وزارت علوم در سال ۹۸ داری ۹ قطب علمی در رشتههای «تحلیل دادههای وابسته فضایی-زمانی، پروتئین و پروتئوم، مهندسی سیستمهای سلامت، فناوریهایی نوین در فرآوری آبزیان، مدیریت تلفیقی آفات و بیماریهای محصولات گلخانهای، مطالعات زبان فارسی، متابولیتهای دارویی گیاهی، سامانههای نوین احتراقی، بیوتکنولوژی صنعتی» است که اگر سری به سایت آنها بزنید شاهد هیچ عملکردی نخواهید بود. به همین منظور به گفتگو با غلامحسین غلامحسینزاده، رئیس قطب علمی مطالعات زبان فارسی دانشگاه تربیت مدرس پرداختیم تا با چالشهای ایجاد شده برای قطبهای علمی آگاه شویم.
عملکرد قطبهای علمی را در کشور چگونه ارزیابی میکنید؟
بسیاری از قطبهای علمی به صورت کلی با هدف مرجعیت علمی بودن خود دست یافتهاند؛ برخی دیگر نیز فعالیتهای خود را در همین مسیر پیش میبرند و ادامه میدهند؛ به طوری که دستاوردهای فعالیتهای آنها میتواند به عنوان سند معتبری مورد استفاده باقی بخشها و دانشگاهها قرار گیرد. اما اهداف اصلی که در آغاز برای قطبهای علمی در نظر گرفته شده بود کاملا محقق نشده است و این موضوع طبیعی است؛ زیرا صرف تشکیل یک موسسه به این معنی نیست که به طور حتم به همه اهداف خود میرسد. از سوی دیگر روشن است که آنچه تا کنون اتفاق افتاده میتوانست بهتر از این باشد.
البته این موضوع فراز و فرود داشته است. شاید بتوان گفت به طور کلی هر چه از زمانهای گذشته به سوی زمان کنونی پیش بیاییم، میزان دستیابی به اهداف تشکیل قطبهای علمی کاهش مییابد.
برخی از دبیران قطبهای علمی اعلام کردهاند که نیازی به آییننامه تشکیل قطبهای علمی وجود ندارد؛ به طوری که هر دانشگاهی اگر فعالیت خوبی در یک رشته داشته باشد به صورت خودکار قطب علمی میشود، نظر شما در این خصوص چیست؟
بنده تشکیل قطبهای علمی را غیر ضروری نمیدانم و بلکه مفید میدانم. زیرا ایجاد قطبها به رشد فعالیتهای علمی و تخصصی و گرم کردن بازار رقابتهای علمی و مشارکت و همکاری اعضای دانشگاهها و مراکز علمی مختلف کشور با یکدیگر کمک کرده است؛ اما نحوه مدیریت و رسیدگی به امور قانونی و حمایتهای مالی و اداری به صورت مستمر و با برنامه نبوده است و این موضوع به میزان بهرهوری قطبها آسیب زده است. به نظر بنده قبل از هر چیز نظارت و حمایت باید تقویت شود و نحوه مدیریت ستادی اصلاح شود.
نظرتان درباره آییننامه قطبهای علمی چیست؟ آیا این آییننامه نیازمند بازنگری است؟
آییننامه قطبهای علمی در دورههای مختلف دچار تغییرات شده است. در حقیقت آن ساختاری که قبلا طراحی شده بود، در دوره جدید به هم ریخته شد و ساختار جدید نیز مستقر نشد؛ چون چندان واقع گرایانه نبود؛ بنابراین خوب است بازنگری مختصری در آن صورت گیرد و در بازنگری مشکلات آن مرتفع شود.
یکی از مشکلاتی که در دوره اخیر پیش آمد و لطمه بزرگی به قطبهای علمی زد، ایجاد فاصله زمانی چند ساله میان پایان مدت اعتبار پنج ساله قطبهای علمی و تمدید اعتبار آنها برای دوره جدید بود. در حالی که وزارت علوم که یک نهاد ستادی و نظارتی است؛ باید به نحوی برنامهریزی و عمل کند تا هنگانی که مدت اعتبار یک قطب علمی به پایان میرسد، در صورت داشتن استحقاق برای فعالیت دوباره، بلافاصله مدت اعتبار آن تمدید شود و قطب بتواند بدون وقفه به ادامه فعالیت خود بپردازد.
در دوره آخر این اتفاق رخ نداد و یک شکاف چند سالهای میان پایان یافتن دوره ماقبل آخر و آخر اتفاق افتاد. زمانی که یک قطب علمی مشغول فعالیت است، اما به لحاظ قانونی به یکباره بیاعتبار تلقی میشود؛ و چند سال بلا تکلیف میماند، چگونه میتوان انتظار داشت که نظام حاکم بر آن از هم فرو نپاشد.
با توجه به بند ۶ راهکارهاى اجرایى قانون برنامه سوم توسعه، وزارت علوم باید قطبهای علمی را تحت حمایت قرار میداد؟ آیا این حمایتها برای قطبهای علمی شما اتفاق افتاد؟
از زمان تشکیل دور جدید قطبهای علمی در سال ۹۸، وزارت علوم تنها یکبار به قطب علمی ما کمک مالی کرده است از آن به بعد نه کمک مالی رخ داد و نه نظارتی جدی بر عملکرد قطبهای علمی صورت گرفت؛ و این شاید به آن دلیل بود که اگر به پیگیری برای دریافت گزارش عملکرد میپرداخت، مسلما با این پاسخ یا سوال مواجه میشد که چه کمک مالی از سوی وزارت علوم صورت گرفته است که حالا گزارش میخواهد. این مسائل به نظم مستمر که باید در قطبهای علمی وجود داشته باشد آسیب زده است؛ بنابراین طبیعی است که آثار منفی داشته باشد.
وزارت علوم در سال ۹۵ تصمیم به ساماندهی و ادغام قطبهای علمی گرفت؛ آیا پس از این ادغام وضعیت قطبهای علمی بهبود یافت؟
خیر، تا جایی که من میدانم این ادغامها تاثیری در بهبود عملکرد قطبهای علمی نداشت؛ زیرا در گذشته هر قطب علمی به صورت مستقل فعالیت میکرد، اما پس از ادغام موضوع انتخاب شد و قطبهای علمی گوناگون به عنوان زیرشاخههای یک قطب تعریف شدند تا در مجموع شورایی تشکیل دهند و بر اساس آن به فعالیت بپردازند، اما این فرایند عملا تحقق نیافت و شورایی که پیگیر مسائل باشد ایجاد نشد.
دلیل عدم تشکیل این شوراها چیست؟ آیا دانشگاهها باید با یک دیگر به تشکیل این شوراها میپرداختند و یا نهاد بالادستی یعنی وزارت علوم باید به این فعالیت جامعه عمل میپوشاند؟
وزارت علوم زمانی که قصد دارد به تجمیع قطبهای علمی بپردازد و در قالب یک شورا در هر موضوع کلی به اهداف خود دست یابد، مسلما باید نظام مدیریتی داشته باشد که به هماهنگی این مسائل بپردازد. قطبهای علمی یکی از مسائل جزئی کار وزارت خانه محسوب میشوند و همین موضوع سبب میشود با توجه به مشغلههای متعددی که وزارت خانه دارد با تشکیلات موجود خود نتواند به آنچه که به عنوان هدف در نظر دارد، برسد. در اصل چنین سازماندهی منطبق با واقعیت موجود نبود و نیست و به همین دلیل به نتیجه نرسید.
با نگاهی به سایت دانشگاه تربیت مدرس و قطب علمی مطالعات زبان فارسی، در قطبهای این دانشگاه شاهد فعالیتی نبودهایم، آیا دلیل این عدم نمایش فعالیتها، انجام نشدن فعالیتی در این قطبهای علمی است؟
خیر؛ ما کاملا فعال بودهایم گزارش برخی فعالیتهای ما روی سایت است؛ اما ما با انجام دادن فعالیتهای متنوعی و جذب اعتبار از موسسات مختلف توانستهایم کمکی در جهت رفع مشکلات داشته باشیم. البته گزارش عملکرد خود را به صورت کامل بر روی سایت دانشگاه قرار ندادهایم؛ به خصوص که نه وزارت در سال دوم فعالیت قطبها اعتباری به ما تخصیص داده است و نه دانشگاه اساسا از آغاز به تعهدات مالی خود عمل کرده است. حتی گزارش عملکرد نیز به طور جدی از ما خواسته نشده است.
ما از آغاز تاسیس، فعالیتهای خود را با جدیت آغاز کردهایم و به آن ادامه دادهایم، اما اگر تخصیص اعتبار صورت گرفته بود طبیعتا گزارش عملکرد آن نیز از ما میخواستند. تمام کارهای انجام شده مبتنی بر دغدغههای خود اعضای قطب بوده است که اگر قطب علمی نیز وجود نداشت آن دغدغهها وجود داشت، ولی شاید استادان بدون وجود محرک قطب، در این زمان امکان پیدا نمیکردند که به آن بپردازند. این فعالیتها اکنون مرتبط با قطبهای علمی هستند و قطبها در پدید آمدن آنها نقش داشتهاند.
چند نمونه از فعالیتهای که در قطب علمی مطالعات زبان فارسی را انجام داده اید؛ برای ما بگویید.
به عنوان مثال در بخش سرفصلهای درسی، به بازنگری برنامه و سرفصلهای دوره کارشناسی ارشد آموزش زبان فارسی پرداختهایم. در بازنگری برنامه و سرفصلهای دوره کارشناسی نیز پیشنهاد دادیم یک بسته اختیاری در حوزه آموزش زبان فارسی گنجانده شود و در تهیه سر فصلهای آن کمک کردهایم.
همچنین به صورت منسجم به مسائلی که در حوزه زبان فارسی در وزارت علوم وجود داشته است یا دارد، وارد شدهایم و در کنار بقیه همکاران خواستار اصلاحاتی شدهایم. همچنین در تهیه سند زبان فارسی وزارت عتف و تهیه طرح بسندگی زبان فارسی به کارگروه تخصصی زبان و ادبیات فارسی کمک کردهایم. طرح دیگری در خصوص تهیه اطلس و سامانه گویش شناسی فارسی با رویکر جدید و حتی فرامرزی داشتهایم که یکسری مطالعات مقدماتی آن را انجام دادیم.
با دانشگاههای مختلف صحبت شد تا سه شعبه، یکی در جنوب خراسان در دانشگاه بیرجند، دیگری در بوشهر و دانشگاه خلیج فارس و سومی در شمال و در دانشگاه گیلان برای گویش شناسی ایجاد کنیم و بعد هم با مراکز علمی تاجیکستان و افعانستان و ازبکستان وارد همکاری در این زمینه شویم؛ اما به دلیل نبود بودجه نتوانستیم آن را به طورکامل ادامه دهیم.
اگرچه به کلی نیز این فعالیتها منتفی نشده و اقداماتی همچنان در جریان است؛ البته کرونا هم در کندی کارها بی تاثیر نبوده است و امیدوارم بتوانیم این طرح مهم ملی را روزی به جایی برسانیم. یکی از فعالیتهای مهم دیگر نیز مربوط به تاسیس مدرسه مجازی آموزش زبان فارسی با رویکرد فعالیت بینالمللی بود که مطالعات زیادی در این زمینه صورت گرفت و عملا در قالب طرحهای دانشگاه تربیت مدرس توانستیم آن را تاسیس کنیم و برای ادامه فعایت آن را به مرکز آموزش زبان فارسی این دانشگاه تحویل دهیم. البته طرحهای دیگری را هم برای فرصت باقی مانده در دست بررسی و اقدام داریم.
آیا برای انجام این فعالیتها مراکز مختلف به شما مراجعه کردهاند و یا قطب علمی خود به این طرحها پرداخته است؟
ما از ابتدای شروع کار در قطب علمی برای خود اولویتهایی را قرار دادهایم و به ثمر رساندن آنها را پیگیری کردهایم. اینکه مراکز دیگر به قطبها برای رفع مشکلات خود رجوع نمیکنند یا کمتر مراجعه میکنند شاید دلیلش این باشد که قطبها و مخصوصا قطبهای تازه تاسیس چندان شناخته شده نیستند و دلیل مهمتر آن هم این است که امکاناتی در اختیار ندارند. البته وظیفه قطبها هم بیشتر شروع کننده بودن و مبتکر بودن است تا داشتن عملکردی از نوع شرکتها.
به نظر بنده قطبهای علمی باید با حمایتهایی که وزارت علوم و دانشگاه و مراکز علمی و حمایتی از آنها میکنند به فعالیتهایی بپردازند که کشور به آنها نیاز دارد، اما آن برنامههای علمی تا کنون بر زمین مانده یا مغفول مانده است. اگر این اتفاق رخ دهد مراکز دیگر نیز برای رفع مشکلات خود به سمت قطبها خواهند آمد.
آیا دانشگاه در راستای حمایت از قطبهای علمی فعالیتی انجام داده است؟
خیر، حمایت دانشگاهها بیشتر اداری است و معمولا حمایت مالی لازم از قطبهای علمی نمیکنند. اگرچه بر اساس مقررات موجود، دانشگاه نیز موظف است معادل و یا بیشتر از بودجهای که وزارت علوم به قطبهای علمی میدهد، به قطبهای علمی اعتبار دهد. اما این اتفاق رخ نداده است.
ما برای فعالیتهای خود کوشیدهایم به طرق مختلف اعتبار مورد نیازمان را تامین کنیم. اما بنده به عنوان دبیر قطب به فعالیتهای موجود قطب خودمان قانع نیستم و از از وضع موجود رضایت ندارم، زیرا اگر حمایت وزارت علوم بیشتر بود مسلما فعالیت قطب علمی ما نیز میتوانست بیشتر از این باشد و بهتر میتوانست استعدادهای خود را از قوه به فعل درآورد.