گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، حسین هژبری دبیر؛ مزارشریف، ۱۷ مرداد ۱۳۷۷؛ شهر به دست طالبان سقوط کرد. کار به کنسولگری ایران هم کشید. ۸ شهید دیپلمات، زخمی بود بر پیکر ایران که تا به امروز فراموش نشده ونخواهد شد. خبرش احساسات مردم را برانگیخت. اما سیاست منفعت طلب است.هر کسی و هر واقعه ای را در حد و اندازه خودش می بیند، نه کمتر و نه بیشتر. احساس هم ندارد که متأثر شود.... افغانستان لازم بود، اما نه کافی! بیش از ۴۰ سال، افغانستان درگیر جنگ است. قطعا جنگ در افغانستان، نبرد طالبان با مردم افغان نیست. شاید ظاهر قضیه چنین جلوه کند اما واقعیت متفاوت است. افغانستان از گذشته زمین بازی قدرت ها برای انتقام گرفتن از هم بوده است.
آمریکا به دنبال رسیدن اهداف استراتژیک و ژئوپلیتیک خود در سال ۲۰۰۱، بهانه سازی کرد و پا به این سرزمین گذاشت. در پی آن حکومت ۵ ساله طالبان ، از آن ها سلب شد. این سرزمین برای آمریکا ، فقط هدف نبود؛ بلکه جزئی از فرآیند رسیدن به هدف بود.آمریکا ترجیح داد یک مهندسی نظامی و سیاسی عظیم برای کشور افغانستان انجام دهد. این تلاش به صورت کامل از سوی دستگاه سیاسی و امپراتوری رسانه ای غرب مورد پشتیبانی قرار گرفت. مقامات آمریکا اذعان دارند که هم در دولت سازی و هم در ملت سازی(اجبار و الزام و تحمیل قوانین به محیط) افغانستان در جهت حصول منافع خود، فعالیت های هدفمندی داشته اند. دخالت آشکار ایالات متحده در انتخابات ادوار مختلف این کشور، خیلی چیزها را در این باب تداعی خاطر می کند. قتل عام بیش از۷۱۰۰۰ شهروند عادی، آوارگی حدود ۷ میلیون نفر دستاورد ۲۰ سال اشغالگری آمریکا، نیروهای ناتو و همپیمانانش در افغانستان است.
هدف اصلی
افغانستان به عنوان قلب آسیا زمینه تحکیم نفوذ آمریکا در مرکز استراتژیک آسیا(نقطه تلاقی منابع استراتژیک روسیه، چین و ایران به عنوان کشورهایی که هژمونی آمریکا را به چالش کشیده اند) را فراهم می کند. کنترل تحرکات سیاسی کشورهای منطقه که برخی از آنها هسته ای اند و در عین حال به دلیل پتانسیل هایی که این منطقه برای پناه دادن و رشد گروه های تروریستی دارد و همچنین مساعد بودن این کشور برای کشت و قاچاق مواد مخدر و نیز وجود ذخایر عظیم انرژی نفت و گاز و آب(آسیای میانه،خزر و خلیج فارس)، فرصت راهبردی مساعدی برای بهره برداری عظیم از پروژه های نظامی(گسترش تسلیحات)، سیاسی(طرح خاورمیانه بزرگ و تثبیت تفوق و هژمونی آمریکا) و اقتصادی (کنترل و بهره گیری از منابع عظیم انرژی منطقه) جهت تدوین کنندگان استراتژی نوین امنیت ملی ایالات متحده برای قرن ۲۱ فراهم می کند. خاورمیانه تنها منطقه ای است که به صورت یکپارچه در برابر فرآیند جهانی شدن مقاومت کرده است.
موضوع جهانی سازی که توسط آمریکا، مدیریت و به کار گرفته می شود مهم ترین ابزار فرهنگی و نرم افزاری برای تثبیت و گسترش ارزش های غربی محسوب می شود. در بسیاری از موارد حضور پررنگ اسلام در منطقه باعث شده است که ایده جهانی شدن، موفق به نفوذ در خاورمیانه نشود. بنابراین از منظر ایدئولوژیک نیز، خاورمیانه جایگاه ویژه ای نزد محافظه کاران حاکم بر آمریکا دارد. تضمین امنیت اسرائیل، تضمین تداوم انرژی، مقابله با رشد جریان های اسلام گرایی ، تلاش برای روی کار آوردن رژیم های سکولار در منطقه از دیگر اهداف واقعی و پنهان آمریکا است.
و اما مسئله روز
خروج امریکا و نیروهای ناتو از منطقه قابل پیش بینی بود. عراق، سوریه و یا افغانستان تفاوتی نمی کند. چرا که اراده جمعی مردم کشور های منطقه بر خروج آمریکاست. اما مهم آن است که این خروج، خروجی مسالمت آمیز و پایان توطئه قلمداد می شود. قطعا خیر. مسلّماً آمریکا خروج بدون دستاورد را نمی پسندد. آمریکا با خلأ قدرتش در افغانستان ، مسیر را برای هدف دیرینه طالبان باز می گذارد. طالبان مقابل دولت قد علم می کند. کدام دولت...؟ دولتی آمریکایی که با مشارکت کمتر از ۱ میلیون نفر، آن هم با دخالت و مهندسی آرا سرکار آمده. خصم طالبان متوجه چنین دولتی است، نه مردم . بر همگان عیان است که مردم افغانستان و طالبان نسبت به آمریکا بی اعتمادند و البته متنفر.
هر جنگی پایانش مذاکره است و هیچ جنگی تعیین کننده نهایی نیست. جنگ داخلی فقط زمان مذاکره را به تعویق می اندازد. بر همگان پوشیده نیست که طالبان به جهت جنگ پا به صحنه کارزار نگذاشته است و تصرفات اراضی اخیرش با ایجاد صلح نامه با رهبران قومی مناطق، توسعه می یابد. چون مردم افغان هم قصد جنگ نداشته و از سال ها جنگ خسته اند. پس طالب قصد جنگ ندارد که اگر داشت، زیرساخت ها و تأسیسات را از بین می برد. کشتار به راه می انداخت و... طالبان با وجود افکار رادیکالیسم سنی خود با گروهک های تروریستی تکفیری قابل جمع نیست.
اما رسانه چیز دیگری می گوید. کذب را صدق و باطل را حق جلوه می دهد. علم تفرقه را برافراشته می کند. از بی بصیرتی و احساسات عوام سوء استفاده می کند. طالبان خوب یا بد بخشی ازواقعیت افغانستان است. اما این آمریکا هست که خود را به حافظه تاریخی این مرز و بوم ضمیمه کرده است. طالبان طی این ۲۰ سال حتی با فرض حفظ کامل اصول و افکار افراطی رادیکالیسم خود، متوجه تغییراتی شده که همزیستی با دیگر مردم افغان را سهل الوصول کرده است. طالبان امروز نگاهی فراقومی دارد. با فضای دیپلماسی آشنا شده و به این باور رسیده که برای ایجاد حکومتی مقتدر و با دوام ، باید ائتلافی از اقوام و مذاهب و رهبران سیاسی و جهادی افغانستان چه در سطح وزرا چه در سطح سفرا و چه در سطح پارلمان صورت گیرد. تا به هر نسبتی سهم بندی شود و مورد توافق و تفاهم قرار گیرد. تصرفات اخیرش هم برای افزایش قدرت سر میز مذاکره هست.
طالبان باید خود را با شرایط روزافغانستان تطبیق دهد. شعارش هم این است: «امروزما در قرن ۲۱ام زندگی می کنیم.» کشورهای همسایه یعنی چین ، روسیه ، پاکستان و در بلوک شرق، جمهوری اسلامی ایران ، ظرفیت میانجی گری و تسهیل کننده این گفت و گو را دارند. قطعا کشور ایران تا ابد خاطره تلخ مزارشریف را از یاد نمی برد. اما مصلحت حکم می کند برای به خطر نیفتادن امنیت کشور خویش، در تحکیم و ثبات امنیت کشور همسایه کنش گری فعال داشته باشی.
در پایان
توافقات بین الافغانی دیر یا زود به ثمر می نشیند. چه با اکراه چه به رضایت تام طرفین. اما مهم آنست که جنگ داخلی ، فقط توافق را به آینده ای مبهم موکول می کند و در پی آن منطقه مستعد رشد جریانات تکفیری و تروریستی می شود ، اقتصاد منطقه به چالش کشیده می شود ونهایتا قربانی شماره ۱ آن خود ملت افغانستان است. روزی آمریکا با حضورش اهدافش را دنبال می کرد. اما امروز می خواهد با نبودش ، آن هم بدون هزینه از هرج و مرج احتمالی کسب سود کند. البته که از نو ساختن بنای حکومتی و برقراری دوباره آرامش در آن زمان بر است. اما این موضوع هنرمندی همسایگان را می طلبد. و صد البته صبوری خود مردم افغان . قطعا در این مسیر مهم و سرنوشت ساز، شیطنت ها و کارشکنی های آمریکا تأثیرگذار است اما اگر اراده جمعی منطقه بر سامان دادن اوضاع متمرکز باشد قطعا دست آویزهای آمریکا بی نتیجه می ماند.
مسئله روز افغانستان، بازی نخوردن از حربه ها و توطئه های آمریکا و به موازات آن اهتمام ویژه بر هم افزایی طرفین افغان بر سر میز مذاکره است تا بدین جهت ، یک نسخه حکومتی مشترک و تلفیقی که مورد توافق و تفاهم طرفین باشد و البته منوط به حفظ شأن و منزلت و کرامت مردم افغان، با همکاری سردمداران هر دو طرف نوشته و ارائه شود. افغانستان در حال حاضر دشمنی واحد دارد که با وجود همه اختلافات درونی اش باید فرصت وفضای مصونیت از دخالت بیگانه را برای خود ایجاد کند. این اتحاد درونی نیازمند شناخت دشمن است. افغانستان حق دارد سرنوشتش را به دست خودش رقم بزند. و این آرمان جز با بستن راه نفوذ بیگانگان محقق نمی شود. بستن راه نفوذ در وهله اول نیاز به یک سیستم نظامی _ امنیتی بازدارنده ندارد ، بلکه نیازمند یک بصیرت جمعی و همگانی است .
نگاه امام (ره):
امام خمینی (ره) در بهمن سال ۱۳۵۸ در پاسخ به بیانات سفیر وقت روسیه که گفت: «ما می خواهیم به افغانستان حمله کنیم و افغانستان را اشغال کنیم.»، فرمودند: «ممکن است که شما افغانستان را به سیطره خود بگیرید اما بدانید که نه شما و نه هیچ کشور بیگانه ای نمی تواند تسلطش بر مردم افغانستان دوام داشته باشد. چرا که مردم افغانستان مسلمان هستند و به اسلام اعتقاد دارند و به نوعی از خودشان دفاع می کنند.»
حسین هژبری دبیر - سیاسی دانشکده اقتصاد انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبایی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.