گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ محمد حسین لک؛ در سالهای اخیر همواره بحرانهایی در کشور به وقوع پیوسته و دائما شاهد التهاب در فضای سیاسی و اجتماعی کشور بودیم که با بررسی علل این بحرانها متوجه میشویم که وقوع آنها صرفا یک شبه اتفاق نیفتاده بلکه سلسله اتفاقاتی این بحرانها را برایما رقم زده است.
در سال ٩٨ تدابیر غلط اقتصادی دولت دوازدهم باعث کوچک شدن سفرههای مردم و افزایش هزینههای زندگی شده بود که به یکباره گران کردن سه برابری قیمت بنزین آشوبهایی را در سطح کشور رقم زد که گرانی بنزین در واقع جرقهای برای آغاز بحران بود.
در سال ١۴٠٠ نیز بحران کم آبی ناشی از طرحهای آبی غلط و توسعه صنعتی ضد محیط زیست که طی ۵٠ سال اخیر اتفاق افتاد، باعث عدم تأمین حقآبه کشاورزان اصفهانی شد و اعتراضاتی را در اصفهان رقم زد که البته آنچنان مسئله امنیتی نشد.
در همین سال ١۴٠١ نیز چندین مرتبه تصاویری از برخورد زننده گشت ارشاد با دختران بیحجاب باعث تولید خشم شد و انباشت خشونت با خبر فوت مهسا امینی، انفجاری در انبار باروت رقم زد و آتش در بسیاری از شهرهای ایران زبانه کشید.
در همه این موارد مسائل و مطالبات بعضا به حقی وجود داشت و همچنان نیز این مسائل وجود دارد اما چرا مسائل در کشور ما حل نمیشود؟
نظریهای در باب جرمشناسی اجتماعی تحت عنوان نظریه پنجره شکسته وجود دارد، نظریه پنجره شکسته میگوید که اگر دو ساختمان را در نظر بگیریم که یک ساختمان سالم است و در یک ساختمان تنها یک پنجره شکسته وجود دارد، به احتمال فراوان جرم و خرابکاری در ساختمان با پنجره شکسته اتفاق میافتد زیرا مجرمان همواره به دنبال استفاده از نابسامانی برای سود خودشان هستند.
مسائل در کشور ما نیز مثال همین پنجره شکسته است، نظام سیاسی ایران پنجرههای شکستهای دارد که عدم رسیدگی به وضعیت این پنجرهها بحرانآفرین میشود؛ در حالی که تعمیر پنجره(اصلاح اجتماعی) میتواند از بحران جلوگیری کند.
مسائل اقتصادی ما نیز دقیقا به همین شکل است و پنجره شکستهای برای ایجاد بحرانهاست یا مسائل زیست محيطی که چند سالی است شدت گرفته ولی همچنان این هشدار توسط مسئولین درک نمیشود یا مسئله حجاب و گشت ارشاد که همواره شکاف اجتماعی را برایمان به ارمغان آوردند.
قبل از اینکه بحران اینچنینی را برای گشت ارشاد داشته باشیم دائما این مسئله زیر تیغ تیز سانسور در رسانههای رسمی و صداوسیما قرار میگرفت و رسیدگی نمیشد اما در میانه بحران صداوسیما به تازگی به یاد مناظره و گفتگو افتاده که البته در صورت ادامه آن نوید تحول را میدهد اما در فضای رادیکال عملا فایدهای ندارد.
عادتی هم که برای عبور بحران در کشور وجود دارد برقراری تجمعاتی از جنس محکومیت اقدامات خرابکارانه است که صرفا آتش بحران را میخواباند و مسئله را به محاق میبرد.
الغرض؛ دیر یا زود از این فضای رادیکال و بحران عبور میکنیم اما گفتگو و ارائه راه حل باید قبل از ایجاد بحران صورت بگیرد و پنجرههای شکستهای که ممکن است نظام سیاسی را دوباره به ورطه این فضا بياندازد را از حالت امنیتی خارج کنیم و به حوزه نقد و بررسی بکشانیم و مشکلات به «مسئله» تبدیل شود تا بتوان پیرامون آن بحث شکل گیرد و به سمت حل شدن برود.
محمد حسین لک- دانشجوی دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.