با توجه به مهجوریت های نحوه پرداخت به فضای رسانه به سراغ برنامه سازان و مجریان تولیدات علمی صدا و سیما رفتیم ...
به گزارش خبرنگار علمی «خبرگزاری دانشجو»، فضای رسانه ای کشور این روزها درگیر زد و خوردهای فرهنگی و سیاسی است و نحوه ی پرداخت به فضای علمی کشور به عنوان رکن اساسی تشکیل تمدن اسلامی روز به روز به حاشیه می رود. رسانه به عنوان حلقه مفقوده میان مردم و مسئولان موظف به پر کردن این خلا هاست . با توجه به مهجوریت های نحوه پرداخت به فضای رسانه به سراغ برنامه سازان و مجریان تولیدات علمی صدا و سیما رفتیم.
«خبرگزاری دانشجو» - ارزیابی خود را از فضای فعلی برنامههای علمی صدا و سیما و روند آن نسبت به سالهای گذشته بفرمایید.
صفاریان پور: همان قدر که در خبرگزاری دانشجو پرداختن به این ماجرا جدید است، اصلاً داستان برنامههای علمی در تلویزیون به صورت گسترده جدید میباشد و شاید علت شکلگیری و افزایش آن این باشد که طی چند سال اخیر است که ما به کرّات واژه علم را از مسئولان کشورمان میشنویم و به همین دلیل علم کمکم به عنوان یک رکن اصلی برای پیشرفت ایران در نظر گرفته میشود و ما میبینیم که همه رسانهها از جمله رادیو و تلویزیون به علم نیز توجه دارند و البته اینکه چگونه به علم نگریسته میشود، خود قابل بحث و بررسی میباشد.
ما با دو رویکرد کلی روبرو هستیم
به دو صورت میتوان به علم از دید برنامههای تلویزیونی و رسانهای نگریست؛ شیوه اول همان است که به صورت عمومی درباره علم صحبت میکند و شیوه دیگر آن است که به صورت خاص پیشرفتهای فناوری و علم در ایران را مورد توجه قرار میدهد. در نتیجه ما با دو رویکرد کلی روبرو هستیم؛ یک رویکرد ما را به سمت برنامههایی درباره علم سوق میدهد و رویکرد دیگر خود علم را بررسی میکند.
بنابراین دو شکل کلی در مورد برنامههای رادیو و تلویزیون وجود دارد که این روزها در حال شکلگیری است و شاید برنامهای مانند «آسمان شب» گونهای از برنامههای علمی باشد که خودِ علم را مورد بررسی و واکاوی قرار میدهد و برنامههایی مانند «ثریا» و «360 درجه» و یا حتی (در حوزه علوم انسانی) برنامه «زاویه» به علم و فناوریهایی که در ایران اتفاق افتاده و نیز رشد و توسعه علمی کشور و چالشهای موجود توجه میکند.
شورای سیاستگذاری علم و فناوری در تلویزیون تشکیل شده
وقتی شما متناسب با پیشرفت صحبت میکنید، اگر به چالشها و فضاهای خالی آن نپردازید دچار ناقصگویی شدهاید و این رویکردی است که خوشبختانه تلویزیون طی چند سال اخیر با برنامههای متنوعی که دارد پیدا کرده است و میتوان به این فهرست تعداد زیادی از برنامههایی را که سازمان صدا و سیما در حوزه علم و فناوری دارد، اضافه نمود؛ حتی به تازگی شورایی تحت عنوان شورای سیاستگذاری علم و فناوری در تلویزیون تشکیل شده و همه اینها بدین معنی است که ظاهراً در ایران نیازی وجود دارد و متعاقب این نیاز تلویزیون هم سعی دارد از آن عقب نماند و به عنوان یک نهاد رسمی به اطلاعرسانی علمی می پردازد.
پیشرفتهای علمی ما بسیار جلوتر از وضعیت رسانهای است
مقصودی: همان طور که آقای صفاریان پور اشاره داشتند در حدود 7-8 سال اخیر، گفتمان اصلی کشور با تاکیدات رهبر انقلاب به سمت اهمیت موضوع علم و فناوری رفته و روی آن تأکید بیشتری صورت گرفته است. ما در این سالها یک جهش علمی را نیز داشتهایم و به همین میزان اهمیت موضوع رسانه هم در این قضیه احساس شده است، بنابراین قطعاً مسائل، چالشها و پیشرفتهای علمی ما بسیار جلوتر از وضعیت رسانهای (هم رسانه ملی ما و هم خبرگزاریها و مطبوعات و سایتها) ما می باشد، یعنی جهش و وضعیت علمی ما حداقل در منطقه بسیار بهتر از وضعیت رسانهای ما و بویژه رسانه در حوزه علم و فناوری است؛ همچنین چالشهای ما در این حوزه خیلی جدیتر میباشد، اما نیاز موجود در این زمینه، کار رسانهای بیشتری را می طلبد.
اگر بخواهیم نگاهی به وضعیت رسانه در حوزه علم و فناوری بیندازیم باید عملکرد و خروجی تلویزیون و رسانههای دیگر در این حوزه را با سایر حوزه ها مثل ورزش و سینما و سیاست و غیره مقایسه کنیم. اگر در زمینههای مختلف مثل رسانه و ورزش (یا فوتبال)، رسانه و مسائل سیاسی و یا رسانه و مسائل هنری (و حتی سینمایی) مقایسهای انجام دهیم (چه در تلویزیون و چه در مطبوعات) خواهیم دید که در زمینه فوتبال انواع مجلات وجود دارد و یا در حوزه سینما با چندین مجله هفتگی که دارای تیراژهایی هستند، برخورد خواهیم کرد، در حوزه سیاسی نیز با روزنامههای بسیار زیادی مواجه میشویم، اما اگر دقت کنیم میبینیم که حتی یک روزنامه یا هفتهنامه خوب در حوزه علم و فناوری نداریم، البته برخی مجلات به صورت ماهنامه منتشر می شوند که حوزههای تخصصی را دنبال میکنند و باید بازتاب آنها، تعداد مخاطبشان و نیز میزان تأثیر بر رسانههای دیگر را در مورد آنها بررسی نمود؛ همچنین خود این رسانهها هم دچار برخی آسیبها هستند که باید به آن پرداخته شود.
مدیران رسانههای ما به جذابیتهای رسانهای حوزه علم و فناوری واقف نیستند
اگر ما چنین مقایسههایی را انجام دهیم، خواهیم دید که رسانههای ما جا مانده اند؛ یعنی اصلاً مدیران رسانههای ما به جذابیتهای رسانهای حوزه علم و فناوری واقف نیستند. بنده نمیگویم رسانهها باید به صورت تکلیفی به سمت علم و فناوری حرکت کنند، هر چند برخی از آنها بودجه عمومی و بیتالمال را مصرف مینمایند و در نظر گرفتن این وجه قضیه وظیفه آنهاست، اما حتی اگر رسانههای بخش خصوصی که برای آنها تیراژ و مخاطب اهمیت دارد، عینکهای سیاستزده و نگاههای کلیشهای قبلی را کنار بگذارند و به موضوع علم و فناوری به عنوان یک کار ژورنالیستی با ارزشهای خبری خاص خود بنگرند، میتوانند یک پرونده جدیدی برای این موضوع باز کنند، چون تقریباً تمام ارزشهای خبری (درگیری، دربرگیری، استثنا و غیره) در حوزه علم و فناوری وجود دارد، اما رسانه های ما نتوانسته اند از اینها استفاده کنند.
اگر بخواهیم شاخص دیگری را برای سنجش و مقایسه خروجی رسانه ها در این حوزه با حوزه ها دیگر داشته باشیم، می توانیم میزان شهرت چهره های علمی و فناوری کشور را در جامعه بررسی کنیم؛ به عنوان مثال در زمینه شهرت ما چقدر توانستهایم دانشمندان خود در حوزه علم و فناوری را به مردم معرفی کنیم؟
اگر از آنها بخواهیم پنج چهره علمی کشور را نام ببرند، نمی توانند!
اگر به هر شهرستانی برویم میبینیم که علاوه بر بازیکنان لیگ برتر، حتی بازیکنان لیگ دسته یک فوتبال و نیز بازیکنان خارجی تیم های مختلف را میشناسند و بعضاً زندگینامه آنها را هم می دانند، اما شاید اگر از آنها بخواهیم پنج چهره علمی کشور را نام ببرند، نتوانند! حتی برخی خیابانهای ما به نام چهرههای علمی تاریخی کشور است که مردم آنها را نمیشناسند!
ما نتوانسته ایم دانشمندان علمی کشورمان را خوب معرفی کنیم
ما برای همین برنامه ثریا به دبیرستانها و مدارس راهنمایی رفته بودیم و در مورد دانشمندان شهیدی که اتفاقاً در مورد آنها کارهایی نیز انجام شده و تلویزیون تا حدی در معرفی آنها سعی نموده است، سؤال کردیم، اما بسیاری از این دانشآموزان این شهدا را با چهرههای سیاسی و ورزشی اشتباه میگرفتند؛ این مسئله نشان میدهد که ما نتوانسته ایم دانشمندان علمی کشورمان را که حتی دارای جنبههای سیاسی نیز بوده اند، خوب معرفی کنیم.
همه اینها شاخص است و میتوان عملکرد را با آنها سنجید و قیاس کرد که وضعیت رسانه ما در حوزه علم و فناوری عقب است؛ این همان گلایه ای است که رهبر معظم انقلاب هم در نوروز سال 90 از فضای رسانهای کشور بیان کردند و فرمودند، دستاوردهای علم و فناوری ما بسیار بیشتر از چیزی است که رسانهها به مردم معرفی کرده اند.
فضای رسانهای ما یک فضای سیاستزده است
البته یک مشکل مهم و دلیل این عقب ماندگی رسانه ای این است که به طور کلی فضای رسانهای ما یک فضای سیاستزده است؛ یعنی اگر شما نگاهی به انواع تیترهای روزنامهها یا تیترهای اصلی خبرگزاریها بیندازید، دعواهای سیاسی چپ و راست را بسیار بیشتر از مسائل علم و فناوری خواهید دید و حتی گاهی اوقات اگر مسائل علم و فناوری اهمیت پیدا میکند مقداری هم رویکرد سیاسی (از نوع جناح گرایی) یا شخصیتی به آنها ضریب میدهد.
به عنوان مثال اگر آقای رئیس جمهور یا مسئولی از یک دستاورد علمی رونمایی کند، اهمیت پیدا خواهد کرد، در حالی که خود موضوع علم و فناوری میتواند یک سوژه بسیار خوب رسانهای باشد که در پاسخ به نیازهای جامعه و انقلاب است و حتماً نیاز نیست که یک مسئول سیاسی آن را مطرح کرده باشد.
«آرمان های سیاسی کشور» و «علم و فناوری» می توانند و باید در خدمت پیشرفت یکدیگر باشند
البته «آرمان های سیاسی کشور» و «علم و فناوری» می توانند و باید در خدمت پیشرفت یکدیگر باشند و در موارد زیادی نیز این گونه بوده اند؛ چرا که ما همه پیشرفت هایمان را مدیون ایستادگی ملت و انقلاب اسلامی هستیم، اما از سوی دیگر نگاه سیاست زده و جناح گرایی مانع پیشرفت علمی و فناوری است و با عینک های سیاست زده و جناح گرا نمی توان موضوعات علم و فناوری را رسانه ای کرد و این ضربه می زند.
بنابراین به نظر بنده نیاز به یک بازتعریف رسانهای، سیاستگذاری رسانهای و آموزش احساس میشود که البته اینها ابعاد مختلفی دارد که یک بخش از آن مسئولان و مدیران رسانهها هستند، بخش دیگر خبرنگاران و سپس سیاستگذاریهای مدیران دستگاه های مرتبط با علم و فناوری است، که باید اصلاحاتی صورت گیرد.
«خبرگزاری دانشجو» -اگر بخواهید از آن زمانی که برنامه را شروع کردید تا به امروز، فضای پرداخت علمی را بررسی کنید، چه خواهید گفت؟ و اینکه الان وقتی میخواهید برنامهای از وجه علمی بسازید نگاه شما چقدر متفاوت شده است و این تفاوت ها را در چه میدانید و به عنوان یک برنامهساز اصلیترین اقتضائات امروز صدا و سیمای ما چیست؟
صفاریانپور: البته قدمت ورود بنده به تلویزیون چندان هم زیاد نیست، زمانی که من وارد تلویزیون شدم ماجراهای علمی حوزه نجوم به دلیل علاقه مندی شخصی، برایم جالب بود که البته نه تنها نجوم، بلکه اصلاً علم در ایران رونق چندانی نداشت.
من خوش شانس بودم
زیرا ما به هر حال دوره جنگ و بالندگی را گذرانده و اولویتهای ما در آن زمان بعد از انقلاب اسلامی چیزهای دیگری بود، این مسیر پیش رفته و من خوش شانس بودم که در برههای وارد ماجرا شدم که علم هم برای ایران در حال اهمیت یافتن بود.
باید در نظر بگیریم که در آن زمان چند درصد از حجم برنامههای تلویزیون به علم اختصاص داشت، تقریباً میتوان گفت که این میزان بسیار بسیار ناچیز و قابل چشمپوشی بود و ما هر چه میدیدیم، در آن زمینه تجربه قبلی وجود نداشت و تنها تجربههای جسته گریخته و ناچیز متعلق به قبل از انقلاب مشاهده میشد؛ اگر ما بخواهیم بعد از انقلاب برنامه بارزی را در نظر بگیریم برنامه اقتصادی بود که به صورت عام برای مردم صحبت کرد، یعنی موارد تخصصی به زبان عام در برنامه سیمای اقتصاد مطرح شد که بسیار هم معروف شده و کاراکترها و نمایشهای آن هم برای مردم جالب بود.
میتوان از برنامه شاخه طوبی به عنوان برنامه جالب دیگر نام برد که درباره فرهنگ و ادب و هنر در ایران بود و ما را به ادبیات گذشته ارجاع میداد و اتصالی را برقرار میکرد. بنده اینها را به این دلیل ذکر میکنم که در زمانی برنامههای سیمای اقتصاد و شاخه طوبی نقاط عطف تلویزیون بود.
چرا برنامه شاخه طوبی شکل گرفت؟ بنده هیچ ذهنیتی در این زمینه ندارم، اما این گونه به نظر میرسد احتمالاً مدیریت آن زمان تلویزیون با نگاهی که به ادبیات و فلسفه داشت و علاقه مندی شخصی به این موضوع، به تولید برنامه پرقدمتی درباره ادبیات تحت عنوان شاخه طوبی با یک گروه ثابت و مجموعهای از افرد اقدام کرد.
علم به یک رکن اصلی برای کشور ما تبدیل شده است
اولویت ما در آن زمان این بود که یک اتصال فرهنگی را برقرار کرده و تکلیف خود را روشن کنبم، از آن زمان تا به حال یک تفاوتهای اصلی در اولویتهای کشور ایجاد شده و اصلیترین اتفاق و تمایزی که وجود دارد این است که علم به یک رکن اصلی برای کشور ما تبدیل شده است.
اما آفتهای این نوع رویکرد در جامعه این است که ما همیشه به پوسته بیرونی نگاه میکنیم و سادهترین کار برای ما به عنوان اصلیترین کار قلمداد میشود. این قاعده به تلویزیون هم میتواند وارد شود و آن را به برنامههایی تبدیل کند که (به قول آقای مقصودی) سفارشی است؛ وقتی برنامهای سفارشی باشد شما خودتان را نسبت به اتفاقی که در حال رخ دادن است تسلیم میکنید و موظف یا مجبور هستید برای اینکه ایمن باقی بمانید دائماً از یک اتفاق تعریف و تمجید نمایید و این امر باعث میشود که شما از ماهیت علم دور شوید.
در زمان جنگ مرسوم بود که رادیو و تلویزیون اخباری را اعلام یا برجسته و بزرگ میکردند که اتفاق افتاده و شادی و نشاطآور بود و خبر از پیروزی ما داشت. این ذات شیوه اطلاعرسانی در زمان جنگ است که شما برای حفظ امید در جامعه مقداری شکست هایتان را کمرنگتر نشان بدهید.
ما باید بسیار واقعبینانه به رویدادهای علمی ایران نگاه کنیم
اما در واقع ما الان در زمان جنگ به شکل جنگ تحمیلی بسر نمیبریم و با توجه به گسترش ابزار ارتباط جمعی، واقعبینی و نگرش مردم نسبت به حقیقتی که در جهان وجود دارد، بسیار بیشتر از گذشته شده و الان راههای ارتباطی و دسترسی به اخبار خیلی زیاد است، بنابراین چنین امری نیاز دارد که ما بسیار واقعبینانه به رویدادهای علمی ایران نگاه کنیم.
مگر ممکن است علم از دل شکستها بیرون نیاید؟ وقتی مردم صبح از خواب بیدار میشوند و خبر پرتاب یک موشک یا قرار گرفتن یک ماهواره ایرانی را در مدار زمین میشنوند، احتمالاً کسانی که دوستدار سرزمین خود هستند خوشحال شده و به آنها احساس غرور دست میدهد و از خود سؤال خواهند کرد که چگونه ما یک شبه به چنین پیشرفتی دست یافتیم؟! یا مثلاً سلول های بنیادی و ماجرای قرارگیری یک سد بزرگ و عظیم و استثنایی در یکی از استانهای کشورمان.
مگر میشود که ما یک شبه سد زده باشیم که امروز آن را میشنویم!
مگر میشود که ما یک شبه سد زده باشیم که امروز آن را میشنویم! مگر میشود که ما در قضیه سلولهای بنیادی و نانو پیشرفت کرده باشیم و یکباره خبر برجسته پیروزیمان در این زمینهها را بشنویم!
بنابراین قشری که به پیشرفت تکنولوژی ایران خوشبین هستند، در ذهنشان سؤال ایجاد میشود و عدهای که همیشه دچار تردید هستند بر تردیدشان افزوده خواهد گشت؛ به این معنا که از خود میپرسند اگر ما به این راحتی در چنین اتفاقی پیروز شدیم احتمال دارد که در جایی کار به یک عملیات شعارگونه یا بزرگنمایی بیش از حد، تبدیل شده باشد.
چرایی بدبینی جامعه نسبت به توسعهیافتگی علمی و فناوری ایران
در اینجا ما با حقیقتی که درباره توسعه علم و فناوری کشور اتفاق افتاده و میزان اطلاعرسانی موجود در جامعه روبرو هستیم که اینها با یکدیگر توازن نداشته و نتیجه آن بدبینی جامعه نسبت به توسعهیافتگی علمی و فناوری ایران میشود.
زمانی که علم در ایران بخواهد به یک قدرت و نمایشی از آن تبدیل شود و ما مراحل علم را به مردم نشان نداده و بخواهیم به یکباره پیروزی در موضوع علمی را نمایش دهیم، مردم از خود خواهند پرسید چگونه ما به چنین چیزی دست پیدا کردیم و احتمالاً این قضیه فقط یک شعار و ایجاد موقعیت برای بیان پیشرفت ماست.
هیچ گاه سیر پیشرفت علمی را به مردم نشان نمیدهیم
بنابراین ما با پیشرفت علمی روبرو هستیم در حالی که هیچ گاه سیر آن را به مردم نشان نمیدهیم که نتیجه آن عدم باورپذیری مردم نسبت به پیشرفت علمی است که این یک چالش بزرگی است که امروز رادیو، تلویزیون و همه رسانهها با آن روبرو هستند؛ زیرا از یک اتفاق علمی که در ایران رخ میدهد، دیر مطلع میشوند؛ متأسفانه بخشی از مدیریت در کشور ما، علم را به یک پدیده سیاسی تبدیل کرده و نه یک پدیده علمی.
به همین دلیل ما در جامعه خود دچار ناباوری راجع به آمار، پیشرفت علمی و موضوعات دیگری که با آن روبرو هستیم، شدهایم؛ الان کار اصلی و اولویت رادیو و تلویزیون و همه رسانههاست که این واقعبینی را در جامعه ایجاد کنند.
«خبرگزاری دانشجو» - پرداختن به این مسئله بسیار مهم و بنیادی است. آیا قبل از برنامه ثریا شما تجربه دیگری نیز در زمینه مسائل علمی داشتید؟ تا چه حد در رسیدن به دورنمایی که از ابتدای امر تعیین کرده بودید، موفق شدهاید و چقدر فضا را برای این امر مهیا میدانید؟
مقصودی: برنامه ثریا در یک مجموعه پژوهشی که شبکه ای از اندیشگاه ها و کانون های تفکر در حوزه علم و فناوری است، طراحی و ساخته شده است.
این مجموعه پژوهشی شامل یک بخش رسانه بوده و از 10 سال قبل در بخش های مختلف رسانه ای، از فیلمنامهنویسی و مشاوره به فیلمنامههای سینمایی و تلویزیونی گرفته تا ساخت مستندهای متفاوت موضوعات مرتبط با علم و فناوری را در رسانه ها مطرح می کرده است. بنده حدود پنج سال است که به این جمع اضافه شده ام و قبل از آن در فضای رسانه و مطبوعات مشغول بودم. رشته تحصیلی بنده عمران است و در دوره ارشد مدیریت رسانه درس خوانده ام.
کانون های تفکر، جریان دانشجویی،رسانه ها سه ضلع جریانسازی در حوزه علم و فناوری
طی دوران دانشجویی (لیسانس) در فعالیتهای فرهنگی و سیاسی حضور داشتهام، اما با پیوستن به این مجموعه پژوهشی احساس کردم که یک خلأ بسیار جدی در رسانه ای کردن موضوعات علم و فناوری وجود دارد و به نظرم ما برای جریانسازی در حوزه علم و فناوری و به طور کلی مسائل توسعه کشور نیاز به یک مثلثی داریم که ضلع اصلی یا رأس آن کانونهای تفکر هستند، رأس دیگر جریانهای دانشجویی است که میتوانند این بحثهای جریانسازی در حوزه مسائل پیشرفت کشور را مطالبه کنند و در نهایت رأس مهم دیگر این مثلث، رسانهها هستند که میتوانند در جامعه راجع به مسائل مختلف گفتمان سازی نمایند.
یک عده از دانشجویان که سیاسی و فرهنگی هستند و در آن زمینهها کار انجام داده و به علم نمیپردازند، عده دیگر هم فقط در مسائل فنی علم خلاصه شدهاند؛ یعنی جریانهای دانشجویی و انجمنهای علمی فقط به صورت تشکلهای سیاسی و صنفی دانشجویی درآمدهاند، اما آنها باید در درجه اول تشکلهای دانشجویی باشند و حتی اگر با دید سیاسی خوب که پیشرفت انقلاب اسلامی برایشان مهم باشد، بنگرند، باز هم موضوع علم و پیشرفت کشور در علم و فناوری اهمیت دارد.
اما شما نگاه کنید ببینید تشکل های دانشجویی ما تا به حال چند بار خطاب به وزیر صنایع و بازرگانی بیانیه داده اند؟ چند بار خطاب به وزیر کشاورزی، وزیر راه، وزیر کار، وزیر بهداشت و دیگران بیانیه داده اند؟ تقریباً هیچ! حالا در مقابل چند بار خطاب به وزیر خارجه و وزیر کشور و وزیر ارشاد؟!
تشکل های دانشجویی ما سیاست زده شده اند
پس این نشان می دهد که تشکل های دانشجویی ما هم که عمدتاً بچه های آرمانگرا و انقلابی هستند و عمدتاً هم در دانشگاه های فنی و مهندسی درس می خوانند و طبیعتاً باید به این مسائل حساس باشند، این میدان را خالی نگاه داشته اند و سیاست زده شده اند!
البته باز هم می گویم، سیاسی نگریستن شامل دو بعد مثبت و منفی است؛ بعد مثبت آن است که علم در خدمت پیشرفت سیاسی کشور قرار میگیرد و سیاست هم به پیشرفت علم کمک کند، اما بعد منفی آن عینک سیاسی و جناحی و امنیتی و دیدن همه چیز بر اساس آن است که این مسئله شدیداً به کشور ضربه میزند.
رسانهها هم باید کمک کنند تا این جریان دانشجویی ما بیدار شود
در این میان رسانهها هم باید کمک کنند تا این جریان دانشجویی ما بیدار شود و متقابلاً جریانهای دانشجویی هم باید به رسانه های ما کمک نمایند و نیز جوشش کانونهای تفکر و نخبگانی هم صوت بگیرد تا در حوزه علم و فناوری فکر جدید تولید گردد و مسیرهای پیشرفت جدید باز شود.
بنابراین ما احساس کردیم که این مثلث ناکارآمد است و نیاز دارد که ما در وسط آن بایستیم. در این مجموعه سعی کردیم از یک طرف با کانون های تفکر و پژوهشگاههای علم و فناوری ارتباط داشته باشیم، از یک سمت با جریانهای دانشجویی و از طرف دیگر با جریان رسانهای تا بتوانیم این فکرهایی که تولید میشود و فکر میکنیم درست است را در رسانه پیگیری نماییم.
در پنج سال گذشته برنامه های متعددی با رسانه ها و خصوصاً تلویزیون داشتیم؛ مثلاً برنامه های زنده متعددی در گروه دانش و اقتصاد شبکه یک سیما داشتیم و بسیاری از بچه ها به عنوان طراح برنامه ها و مجری کارشناس به این گروه کمک کردند، علاوه بر آن بنده هم مدتی به عنوان عضو شورای طرح و برنامه این گروه مشغول بودم و مشاوره می دادم.
بعد از چهار سال به این نتیجه رسیدیم که باید یک برنامه جامعتر و پربیننده تری طراحی گردد و با توجه به سابقهای که وجود داشت موضوع، با مسئولان صدا و سیما در میان گذاشته شد و مقدمات برنامه ثریا فراهم گردید.
نظر خودم 40-50 درصد نتیجه مطلوب ما تا کنون محقق شده
هماکنون در اوایل کار بسر میبریم و شاید به نظر خودم 40-50 درصد نتیجه مطلوب ما تا کنون محقق شده و هنوز مسیر بسیاری باقی است؛ البته نقاط ضعفی هم وجود دارد که باید کمکم در پی اصلاح آن باشیم. در این میان با مشکلات مالی هم دست و پنجه نرم میکنیم که همیشه احتمال تعطیلی برنامه از این بعد وجود دارد.
نوع نگاه رسانه های ما شعاری شده و نگاه واقعبینانه وجود ندارد
و اما در تکمیل فرمایشات آقای صفاریان پور چند نکته را عرض میکنم؛ ابتدا در مورد نگاه واقعبینانه باید بگویم که نوع نگاه رسانه های ما شعاری شده و نگاه واقعبینانه وجود ندارد؛ همین امر موجب میشود که بسیاری از حرفها باورپذیر نباشد و این یک مسئله بسیار جدی است.
خیلی از اوقات به دلیل مسائل سیاسی، به موضوع شکستها اشاره نمیشود که ما از این جهت بسیار دچار آسیب شده ایم، یعنی حتی پژوهشگران و دانشمندان ما بشدت تحت فشار هستد و زمانی که فقط میخواهند یک آزمایش انجام دهند استرس زیادی را تحمل میکنند تا آن آزمایش حتماً موفق باشد و این امر نشان دهنده این است که ما اصلاً در حوزه دستاوردها سیاست رسانهای نداریم.
ما باید یک نگاه فرایندی به جای نگاه نقطهای داشته باشیم
بنابراین همان طور که آقای صفاریان پور هم اشاره داشتند، ما باید یک نگاه فرایندی به جای نگاه نقطهای داشته باشیم. تمام دستاوردهای ما توسط رئیسجمهور یا مسئولان کشور با بریدن یک روبان یا برداشتن یک پارچه رونمایی میشود!
اما چرا ما این را نشان نمیدهیم که مثلاً 10 سال یک تیم 15 نفره از چند حوزه فناوری کار کردهاند تا این هواپیما، ماهواره و دستگاه جراحی هوشمند ساخته شود، ولی رسانه به یکباره آن را نشان میدهد و برش نقطهای انجام میشود.
در صورتی که ابتدا باید کار این افراد در طول زمان نمایش داده شود، سپس نقطه موفقیت و در نهایت کاربرد آن در زندگی مردم مدتی پس از رونمایی (نگاه فرایندی)؛ نه اینکه فقط یک نگاه نقطهای به جای نگاه فرایندی و یک نگاه مسئولمحور به جای نگاه دانشمندمحور و متخصصمحور داشته باشیم.
بندرت کارهایی با برنامهریزی رسانهای انجام شده که موفقیت آمیز بوده
البته نمونههای موفقی هم وجود دارد که بندرت یا تصادفی اتفاق افتاده است؛ به عنوان مثال در شکار RQ170 که یک موضوع ترکیبی امنیتی و علم و فناوری است، اطلاعرسانی حساب شده ای در طول یک سال انجام گرفت که مرحله به مرحله، دشمن را خلع سلاح و مجبور به اعتراف تلویحی به شکست کرد، بنابراین بندرت کارهایی با برنامهریزی رسانهای انجام شده که موفقیت آمیز بوده و در این موارد ارزش کار رسانهای به اندازه ارزش کار فناوری میباشد.
کریمی: یک چیزی داریم به نام قانون اساسی که احتمالاً هر کسی در این مملکت زندگی میکند آن را قبول دارد.
زیرمجموعه آن چیزی تحت عنوان سند چشمانداز تعریف شده است و بعد زیرمجموعه آن هم نقشه جامع علمی کشور به علاوه برنامههای توسعه (الان در برنامه توسعه پنجم هستیم) را داریم.
من هر کدام از اینها را که نگاه میکنم در رابطه با علم چیزهایی را مطرح کرده، در سطح منطقه هم 24 کشور وجود دارد که رقابت اصلی ما با ترکیه و عربستان است و در برخی موارد جزئیتر با کشورهایی مثل مصر؛ آن شبی که ما در برنامه 360 درجه در مورد نظام رتبهبندی دانشگاهها صحبت میکردیم گفتیم ببینیم در بین کشورهای منطقه، دانشگاههای رقیب کدامند؟ و یک فهرستی درآمد و ما مجبور شدیم آن را که در رتبه دوم بود از لیست حذف کنیم، چون کشوری بود که نمیتوانیم به راحتی در مورد آن صحبت کنیم. اگر دشمن ماست پس باید آن را بشناسیم تا بتوانیم بر آن غالب شویم.
ما گفتیم که اولویتهای ما الف، ب، ج، د، دارند (طبقهبندی شدهاند) و در این میان مثلاً فناوری هوا و فضا، فناوری اطلاعات ارتباطات، هستهای، نانو، میکرو، نفت و گاز، زیست محیطی، فناوری نرم و فرهنگی جزو اولویتهای الف ما هستند، خب اگر در جایگاه اول علمی، فناوری و اقتصاد مهم است، هر سه مورد آن از مسیر علمی و کار علمی میگذرد، یعنی اقتصاد و فناوری که نمیتواند از شاخه علمی متولد نشده باشد.
از این طرف یک مورد مربوط به اهمیت دادن است و نه لزوماً تخصیص بودجه. یک بخش از اهمیت دادن را هم در نمود رفتارها می بینیم، بخش دیگر آن را در پشت صحنه. شما احتمالاً میخواستید از کسانی که در فضای برنامهسازی علمی مجموعه حوزه رسانهای درگیرند، دعوت کنید، خب همه افرادی که در این زمینه در همه رسانهها و نه فقط صدا و سیما وجود دارند، صدا کنید. ببینید چند نفر میآیند و اصلاً چند نفر هستند که شما بخواهید از آنها دعوت کنید؛ مثلاً ایشان که الان به مدت 12 سال برنامه آسمان شب را کار میکند به ناچار باید از بینندههایی که خود تربیت کرده، برای همکاریهای بعدی استفاده کند؛ الان یک تعداد از همکاران شما همان کسانی هستند که از زمان نوجوانی یا دبستان برنامه آسمان شب را میدیدند و الان دکتری گرفتند.
این یک طرف ماجراست که اصلاً در چنین فضایی چه تعداد موجود انسانی فعال و علاقه مند وجود دارد؛ مثلاً ما قرار بوده از محصول رسانهای برای کار علمی مورد علاقهمان استفاده کنیم، اما الان خودمان جلو آمدهایم.
اگر بخواهیم اهمیت ماجرا را در نظر بگیریم باید تعداد دیدارها یا دعوتهایی که مسئولان در حوزه علمی کشور (نه فقط در فضای رسانه) طی پنج یا ده سال گذشته با کسانی که در فضای برنامهسازی علمی (چه رادیو و چه تلویزیون) داشتند را با برنامههای سریالی، مذهبی مناسبتی، فرهنگی یا اجتماعی مقایسه کنیم.
در مورد سوم هم باید نگاه کنیم که تخصیص بودجهها چگونه اتفاق میافتد. مثلاً برنامه لحظه سال تحویل یا برنامهای راجعبه فیلم و سینما و سریال در طول هفته را از نظر بودجه و مدت زمان در اختیارش در نظر بگیریم.
همیشه مظلومترین برنامه خانواده فضای علم و دانشی بوده است
احتمالاً همیشه مظلومترین برنامه خانواده فضای علم و دانشی بوده است، یعنی به هر دلیلی از شما تایم (زمان) میگیرند و ممکن است به هیچ دلیلی به شما تایم (زمان) ندهند، مگر اینکه این جهتگیری سیاسی وجود داشته باشد. با چنین مقایسه ای میتوانیم ارزیابی داشته باشیم.
اما از مسئولان تشکر میکنیم که گاهی به ما اعتماد میکنند و فرصتهایی را در اختیارمان قرار میدهند و با همین بودجه های کم و ناچیز، شرایط بودن برنامههای علمی را مهیا میکنند. به نظر من حرف زدن راجعبه علم کافی نیست و نشان دادن آن فرآیند و دستاورد علمی مهم است که نیازمند هزینه بیشتری است.
تهیه مستند در فضای کار علمی خیلی سختتر است
یعنی اگر قرار است میهمان ایشان در برنامه پنج دقیقه صحبت کند، بهتر است آن به سه دقیقه کاهش پیدا کرده و دو دقیقه آن به مستندی که زمان پخش آن وجود ندارد، اختصاص یابد؛ چون اصل ماجرا همان است. تهیه این مستند هم در فضای کار علمی خیلی سختتر است، چون هم باید در وسط موضوع علمی قرار بگیری و آن را درک کنی و زبان متخصص و موضوع پیچیده تکنولوژی را دریابی و هم باید آن قدر آن را ساده کنی که هر آدمی آن را بفهمد.
بسیاری از شبکهها اصلاً چیزی به نام گروه دانش ندارند
بسیاری از شبکهها اصلاً چیزی به نام گروه دانش ندارند. ما نباید مستندی که در جاهای دیگر دنیا تهیه میشود و آن را دوبله و پخش میکنیم، به حساب برنامههای خودمان بگذاریم. اگر ما توانستیم مستندی تولید نماییم که در جاهای دیگر دنیا از همین کشورهای رقیب سند چشماندازمان، آن را پخش کنند، برنده هستیم، مثلاً زمانی که سریالی از ما در کشورهای دیگر پخش میشود و خوشحال هستیم، به این دلیل است که احتمالاً آن سریال بخشی از فرهنگ و جامعه ما را با خود به آنجا میبرد.
صفاریان پور: به نظر بنده یک بخش زیادی از اتفاقاتی که در کشور رخ میدهد به این دلیل است که اگر ما بعداً بخواهیم گزارش عملکرد بدهیم، بگوییم که ما این قدر ساعت راجعبه این طرح به عنوان مثال بیکاری جوانان صحبت کردیم، البته منظور من تنها تلویزیون نیست، بلکه کل امور، مخصوصاً مسائل فرهنگی را میگویم.
باید بدانیم که تلویزیون برابر با اثرگذاری است
خب این صحبتها چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ یکی از اتفاقاتی که شاید تلویزیون هم به آن مبتلا باشد، این است که یک کارهایی را صرفاً جهت انجام دادن و پر کردن فهرست میکند، اما باید بدانیم که تلویزیون برابر با اثرگذاری است، یعنی اگر تلویزیون اثرگذار نبود، نمیتوانست کارآمدی چندانی هم داشته باشد.
ما این همه راجعبه علم و اهمیت آن صحبت میکنیم و بعد ساعت پخش برنامه ثریا که تحلیلی از وضعیت علم و فناوری ایران است، ساعت 23:15 میباشد. برنامهای که میخواهد راجعبه توسعه علمی در کشور صحبت کند و بگوید که ما آن قدر نظممان دقیق است که در سال 1404 باید به آن چشمانداز برسیم، باید زمان بندی خودش درست باشد، اما خود برنامه رأس ساعت پخش نمیشود و ساعت معینی ندارد.
تلویزیون میخواهد هزینه کند و اثرگذار باشد، وقتی پول صرف این کار میشود، اما ساعت پخش برنامه نامنظم یا شرایط ناپایدار است، واضح است که بیننده آن را گم خواهد کرد.
واقعیت این است که من در برنامه ذهنی خودم برنامه 360 درجه و ثریا را قرار میدهم، اما این برنامهها آن قدر نامنظم پخش میشوند و ساعت پخش پیوسته متغیری دارند که باعث میشود نظم همه چیز بهم بخورد، بنابراین ما گاهی اوقات با بدفهمی نسبت به یک چیزی روبرو هستیم، یعنی یک کاری را انجام میدهیم فقط برای اینکه آن را انجام داده باشیم.
کاش به گوش مسئولين و آنهايي که بايد بشنوند برسد
سپاس