گروه سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، سید محمد ظاهر حسینی؛ در 31 شهریور ماه 1359 ارتش عراق به دستور صدام حسین، رئیس جمهور آن کشور حمله همه جانبه زمینی، دریایی و هوایی را به جمهوری اسلامی ایران در طول مرزهای مشترک آغاز کرد که موجب جنگی هشت ساله بین دو کشور شد. این جنگ در نوع خود از طولانی ترین جنگ های قرن محسوب می شود. بسیاری از ناظران سیاسی و برخی مقامات عراقی در اظهارات خود هدف از حمله به ایران را لغو قرار دارد 1975 بین دو کشور، تجزیه خوزستان از ایران و سرنگونی جمهوری اسلامی ذکر کرده اند.
در تصمیم گیری های مهم سیاست خارجی در هر کشور عوامل متعدد و متغیرهای گوناگونی دخیل هستند که آنها را می توان در سه سطح فردی (همچون ویژگی رهبران و تصمیم گیران سیاسی)، سطح اجتماعی (همچون ویژگی های اجتماعی و اقتصادی دو کشور) و سطح بین الملی (همچون عوامل تاثیرگذار نظام بین الملی بر تصمیم گیری) طبقه بندی کرد.
سطح فردی؛ شخصیت صدام حسین تاثیر عمده ای بر زمینه سازی جنگ داشت؛ زیرا صدام شخصیتی جاه طلب، قدرت طلب و ماجراجو بود. انگیزه اصلی صدام حسین جبران تحقیری بود که شخصا در امضای قرارداد 1975 الجزایر متحمل شده بود. در سال 1354-1975 به دنبال مشکلاتی که جنگ با کردها برای دولت عراق فراهم کرده بود و حمایت ایران از کردهای عراق، صدام حسین تحت فشارهای داخلی و بین الملی به امضای قرار داد مزبور تن در داد.
وی همواره احساس می کرد در این جریان تحقیر شده و منتظر فرصتی بود که بتواند این احساس حقارت را جبران نماید؛ از این روی سه روز قبل از آغاز جنگ به صورت یک طرفه این قرار داد را باطل اعلام کرد.
انگیزه دیگر صدام را می توان تمایل وی برای کسب مقام رهبری در منطقه دانست؛ به گونه ای که صدام خود را مسئول اجرای پان عربیسم می دانست.
وی اندکی پس از شروع جنگ خود را سخنگوی ملت عرب خواند و اعلام کرد: از جمله اهداف او برگرداندن مالکیت جزایر ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک به اعراب است و در همین راستا این جنگ را قادسیه نامید تا یاد آور شکست ایرانی ها از اعراب مسلمان در اوایل ظهور اسلام باشد.
صدام حسین برای رسیدن به اهداف خود قصد داشت با استفاده از سقوط شاه، که بر اساس دکترین نیکسون به عنوان ژاندارم منطقه انتخاب شده بود، بتواند با پیروزی بر ایران خلا سقوط شاه را پر نموده و نقش ژاندارم منطقه را بازی کند.
سطح اجتماعی؛ از جمله عوامل زمینه ساز جنگ، می توان به شرایط سیاسی- اجتماعی دو کشور ایران و عراق اشاره کرد. اوضاع داخلی ایران بعد از پیروزی انقلاب و قبل از آغاز تجاوز، برای صدام حسین در دو زمینه ترغیب کننده بود؛ اولا: دولت انقلاب ایران هنوز دوران ناآرامی بعد از انقلاب را پشت سر می گذاشت و امکان هماهنگی و تمرکز در تصمیم گیری که لازمه شرایط بحران و جنگ بود، در این کشور وجود نداشت.
ثانیا: نیروهای مسلح نیز به دلایل متعدد، انسجام و آمادگی لازم برای مقابله با یک جنگ خارجی همه جانبه را نداشتند. از طرفی سازمان و تشکیلات ارتش بعد از انقلاب و به دنبال تصفیه های ضروری در آن، دوران بازسازی و بازنگری خود را می گذراند که از نظر تجهیزاتی نیز با اشغال سفارت آمریکا، با تحریم تسلیحاتی آمریکا و خروج کارشناسان نظامی مواجه بود.
از سوی دیگر سپاه پاسداران که برای مواجهه با ضدانقلاب داخل ایجاد شده بود و دوران آغازین و عنفوان جوانی خود را طی می کرد به هیچ وجه برای یک جنگ کلاسیک مدرن ساخته نشده بود و در این راستا می توان به بحران زایی گروه های سیاسی مخالف و درگیری های قومی و محلی در مناطق مختلف کشور اشاره کرد که علاوه بر اینکه نیروهای مسلح را به خود مشغول داشته بود، شرایط بحرانی را در کشور به وجود می آورد. مجموعه این عوامل، چشم انداز جذابی را برای حمله به ایران برای صدام حسین ترسیم می کرد.
افزون بر مسائل فوق، شرایط اجتماعی و سیاسی عراق به گونه ای بود که تحولات درونی ایران می توانست بر آن کشور تاثیراتی را بر جای گذارد که رژیم حاکم بر عراق را در چار مشکل سازد. از این روی حمله به ایران می توانست مانع این تاثیرات شود.
بافت اجتماعی و جمعیتی عراق به گونه ای بود که شیعیان این کشور به عنوان اکثریت مردم بیش از 55 درصد را شامل می شدند و به دلایل ایدئولوژیک و سیاسی همواره با حاکمیت بعث در نزاع و ستیز بودند. همچنین کردهای شمال عراق طی 30 سال گذشته همواره در پی به دست آوردن خودمختاری قیام می کردند؛ از این رو با حکومت های این کشور درگیر جنگ های طولانی بوده اند.
پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، در سال 1357 موج جدیدی از ناآرامی های شیعیان را در عراق به وجود آورده بود. تظاهرکنندگان در مراسم محرم آن سال خواستار اصلاحات اجتماعی و استقرار یک حکومت اسلامی شدند.
اعلام حمایت صریح از انقلاب اسلامی ایران توسط آیت الله سیدمحمدباقر صدر موجب شد که او به همراه خواهرش بنت الهدی صدر در 19 فروردین 1358 به شهادت برسند. این نگرانی ها عامل مهم دیگری در آغاز جنگ محسوب می شد که با هدف شکست و نابودی انقلاب اسلامی در ایران و جلوگیری از تاثیر آن بر جامعه عراق شکل گرفت.
متغیرهای بین المللی؛ سومین سطح از متغیرهایی که در بروز جنگ موثر بود متغیرهای بین المللی بود که با ظهور انقلاب اسلامی ایران، سیاست ابرقدرت ها و قدرت های بزرگ دچار تحول اساسی شد و شعار نه شرقی و نه غربی سیاست خارجی ایران باعث تضاد منافع بین ایران و قدرت های بزرگ شد، همین امر زمینه را برای حمایت قدرت های موثر بر نظام بین المللی و برخی کشورهای منطقه، از تهاجم علیه ایران فراهم کرد.
از سوی دیگر کشورهای منطقه عربی به استثنای سوریه، لیبی و الجزایر به حمایت از عراق برخاستند، مثلا عربستان سعودی و کویت به عنوان تامین کننده نیازمندی های مالی، هزینه جنگ را تقبل کردند و در طول جنگ بیش از 80 میلیارد دلار به عراق کمک کردند.
نگاه خاص انقلاب اسلامی ایران و ترسیم افق هایی معنوی در سیاست و اجتماع در ایران و جهان، موجبات همدلی قدرت های بزرگ و اعوان و انصار ایشان را برای حمله به ایران و ساقط کردن انقلاب اسلامی فراهم آورد. ترس غرب از فراگیری انقلاب اسلامی در کشورهای منطقه و جهان و آشکار شدن چهره منفور خویش در افکار عمومی، زمینه ساز تحریک بهانه های عراق جهت حمله به ایران بود.
در حقیقت بهانه جویی های مختلف عراق را می توان تحت لوای تفاوت مبنایی و عقیدتی انقلاب اسلامی با قدرت های حاکم توجیه کرد و مهمترین سطح از عوامل موثر در جنگ ایران و عراق را همان سطح متغیرهای بین المللی دانست، چه اینکه عراق بدون حمایت ابرقدرت ها و تشویق ایشان نمی توانست به جنگی 8 ساله و طولانی مدت ورود کند.
حمایت های بی حد و حصر غرب و آمریکا در حوزه های مالی و تسلیحاتی و همچنین حضور نیروهایی با ملیت های مختلف در ارتش عراق به نحوی که ایران در طول این جنگ از بیش از 15 کشور اسیر گرفته بود، نشان از وسعت عجیب جنگ ایران و عراق است.
در شرایط حاضر و با بررسی جنگ ایران و عراق به این نکته اساسی پی می بریم که کشورهای عرب، غربی و آمریکا برای رسیدن به اهداف شوم خود استفاده از هرگونه ابزاری را توجیه می کنند، زمانی از حمله شیمیایی به ایران حمایت می کردند و هم اکنون خود را به عنوان سردمداران مبارزه با سلاح های شیمیایی معرفی می کنند.
در زمان جنگ ایران و عراق با استفاده از هر ابزاری (مالی، تسلیحاتی، نیروی نظای و تبلیغاتی) از عراق حمایت کردند و هم اکنون به حمایت همه جانبه خود از مخالفان دولت سوریه و خط مقدم مقاومت همت گماشتند.
در این شرایط وظیفه نسل جوان ایرانی و دانشجویی ایرانی تامل و تحلیل است و از نسل دانشجو انتظار می رود که در این برهه از زمان با آگاهی و تامل بیشتر سعی نماید آرمان های امام، شهدا و انقلاب را پیگیری کرده و به آگاه سازی در سطح جامعه مشغول شود.