گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، مهدی چراغ زاده؛ هزار و اندی سال است که کوفه و کوفیان را به عنوان نماد بی وفایی می شناسیم و از آنها به عنوان قومی پیمان شکن یاد می کنیم. چرا که روزی هجده هزار نامه نوشتند تا حسین ابن علی (علیه السلام) برای نجاتشان به کوفه بیاید اما وقتی حسین (علیه السلام) عزم کوفه کرد از دعوت و پیمان های خود جا زدند و با شمیر و نیزه به استقبالش رفتند و تا سر مبارکش را بر بالای نیزه ها نزدند از پا ننشستند.
آری ما همیشه کوفیان را به عنوان نماد بی وفایی و قومی منحوس می شناسیم و شعار «ما اهل کوفه نیستیم» سر می دهیم، اما آیا تا کنون به این نکته اندیشیده ایم که چرا سرنوشت کوفیان این گونه شد؟ مردم کوفه مردمی دین دار و عموما اهل سجده های طولانی بودند، و بخاطر همین سجده های طولانی نیزغالبا پیشانی ها و گاها زانوهایشان پینه بسته بود، آن ها هم انسان هایی بودند شبیه دیگر انسان ها و به وقولی نه شاخ داشتند و نه دم، کوفیان مردمی بودند که سالها منتظر کسی بودند که آنها را از ظلم و ستم آل امیه و معاویه نجات دهد و به همین خاطر قریب به هجده هزار نامه به امام حسین (علیه السلام) نوشتند، چه شد که منجی و مهمانی که با هجده هزار نامه از او دعوت کرده بودند را آنگونه به شهادت رساندند و زن و فرزندش به اسارت گرفتند؟
اگر در تاریخ کوفه و عاشورا تورق کنیم و علت دعوت و پیمانشان با حسین بن علی (علیه السلام) را بررسی کنیم می بینم که کوفیان حسین (علیه السلام) را بخاطر مسائل دنیایی شان می خواستند، چرا که سالیان درازی بود که معاویه به آنها سهم اندکی از بیت المال می داد و از هرگونه ستم به آنها دریغ نمی کرد، پس آنها بعد از معاویه نیازمند کسی بودند که علم مخالفت با یزید را بردارد تا آنها نیز با او همراه شوند و با فتح الفتوح و گرفتن خلافت، مشکلات زندگی شان برطرف شود و در این میان چه کسی بهتر از حسین (علیه السلام)، که با خلیفه فاسد بیعت نکرده بود و به عنوان مخالفت و عدم بیعت از مدینه به مکه هجرت کرده بود.
و اینگونه بود که کوفیان قریب به هجده هزار نامه نوشتند و پای هر نامه ای را چندین نفر از بزرگان و سران کوفه امضا کردند و در نامه هایشان نوشته بودند که همه چیز مهیاست تا شما به کوفه بیایید و حکومت عدل را پرپا سازید. اما چون این دعوت بخاطر مسائل معیشتی بود و امام را بخاطر رفع حاجات دنیوی می خواستند وقتی یزید ابن زیاد را با هزاران دینار راهی کوفه کرد و به هرکدام از اهالی کوفه مباغ هنگفتی داد، طبعیعتا دیگر کوفیان نیازی به حسین بن علی (علیه السلام) نداشتند و مسلم بن عقیل، فرستاده و نائب امام را تنها که نه مظلومانه و غریبانه به شهادت رساندند.
ای کاش می شد زمان را به عقب برگردانیم تا از نزدیک شاهد تغییر رنگ و بی وفایی اهالی کوفه باشیم، و ببینیم کسانی که شبانگاهان صدای ناله و تضرعشان به سوی آسمان بلند بود و غالبا حافظان قرآن بودند چگونه قرآن ناطق را شهید کردند، مسلما وقتی امام را بخاطر نجات دادنمان از ورطه ی مشکلات دنیوی بخواهیم، با برآورده شدن نیازهای مان تاریخ مصرف امام نیز تمام می شود و دیگر به او نیازی نداریم.
در تاریخ 35 ساله ی انقلاب اسلامی پدران و مادران ما بارها ثابت کردند که اهل کوفه نیستند و بصیرت عاشورایی دارند، در سخت ترین شرایط اقتصادی و مالی و تحریم و محاصره و جنگ نائب امام و ولی امرشان را تنها نگذاشتند و با از خود گذشتگی و تقدیم هزاران جوان، حسینی بودن مسیرشان را اثبات کردند.
اما سخنی با جوانان و کسانی که شاید در جنگ نبودند، ولی در فتنه های 78 و 88 اثبات کردند که راه شهدا و امام حسین همیشه ادامه دارد و ولی امرشان را لحظه ای تنها نمی گذارند، این نکته شاید تذکری باشد برای تفکر و دوباره و بیشتر در باره عاشورا و عبرت گرفتن از ماجرای کوفیان، با یک حساب سرانگشتی می توان مبالغی که ابن زیاد به اهالی کوفه داد مبالغ بسیار هنگفتی بود، و قیمت کوفیان نیز آن اندازه بود که امام را براحتی فروختند. در روزگار ما نیز کم نیستند یزید ها و ابن زیاد ها که از کاخ های سفید و سیاه شان دلار ها بیرون می آورند و تا نسل های بعدی کوفیان را نیز خریداری کنند.
مواظب باشیم اهل دنیا نشویم، بهتر است قیمت ارز را همیشه داشته باشیم و بدانیم که امام زمان مان چقدر می ارزد؟ این همه سال برای چه چشم انتظار رجعتش هستیم؟ اگر هستیم!، آیا مانند کوفیان که بیم جان و مال داشتند از منجی دعوت می کنیم بیاید یا...؟؟!؟
امشب شب اول محرم است، بهتراست همین اول راه تکلیفمان را با امام زمان مان مشخص کنیم، برای چه نیاز مند آمدنش هستیم؟ اگر دنیاست که تاریخ ثابت کرد یزید هم دنیای اهالی کوفه را می توانست تامین کند...