به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از سمنان، شب گذشته رضا سراج، تحلیلگر مسائل سیاسی در دانشگاه دامغان، به تبیین فضای یمن و تجاوز عربستان سعودی به این کشور پرداخت.
سراج در مورد اهداف این جنگ گفت: کشور یمن از دو جهت داری ویژگی های مهمی است که آن را در بین کشورهای منطقه متمایز کرده است؛ یکی از لحاظ ژئوپولتیکی که تاثیر بر سیاست منطقه دارد و یکی استراتژیکی که بر جهان تاثیر گزار است و این نکته هم مهم است که تحولات یمن می توان شتاب تحولات منطقه را هم بیشتر کند.
وی افزود: در مورد چرایی جنگ تحمیل شده به یمن هم می شود به افول قدرت آمریکا در منطقه اشاره کرد؛ همانطور که می بینید آمریکایی ها دیگر قدرت دهه 60 و 70 را برای حل بحران ها ندارند و خود رییس جمهور آمریکا گفته است که این کشور دیگر توانایی مداخله نظامی را ندارد؛ هم به دلایل اقتصادی و هم اینکه افکار عمومی دیگر اجازه چنین کاری را به امریکا نمی دهد و این افول قدرت آمریکایی ها رو در عراق و سوریه و یمن مشاهده می کنید. آمریکا برای نجات خود از این افول به سیاست جنگ های نیابتی روی آورده است، پس جنگ یمن جنگی نیابتی است به بازیگری ترکیه و عربستان.
این تحلیل گر مسایل سیاسی اضافه کرد: از طرفی هم شاهد روند افول رژیم صهیونستی هم هستیم و از طرف دیگر مشاهده می کنیم تحولات اخیر موازنه رو در منطقه تغییر داده است. اگر در گذشته موازنه به سمت آمریکا و رژیم صهیونستی بوده، حالا این موازنه به نفع محور مقاومت تغییر کرده است.
سراج در مورد انگیزه های عربستان برای تجاوز به یمن گفت: عربستان بعد از مرگ عبدالله دچار یک بحران در کارآمدی شد که این بحران به حفظ نقش منطقه ای آل سعود برمی گردد. یعنی آل سعود بعد از مرگ عبدالله مجدد خواهان این بود که به جایگاه خود بازگردد و ان ها فکر می کردند با حمله به یمن و کشتار مردم بی دفاع یمن این بحران از بین می رود و می توانند به یک پیروزی زود هنگام برسند.
وی ادامه داد: در مورد این جنگ یک نکته بسیار مهم وجود دارد و آن هم این است که شروع جنگ در یمن نقشه ای آمریکایی اسراییلی بود. برای جابه جایی قدرت در عربستان و حاکمیت آن با یک بحران عظیم برخورد کرده که می تواند موجب سرنگونی آل سعود بشود و این بحران این است که طبق قوانین این کشور پادشاه باید از میان فرزندان عبدالعزیز باشد و نسل اول فرزندان عبدالعزیز به پایان رسیده است و ولیعهد سلمان یعنی مقرن مثل خود سلمان کارایی لازم را ندارد و باید قدرت به نسل دوم انتقال پیدا کند و این جنگ می توانست لولایی برای انتقال آرم قدرت از نسل اول به نسل دوم شود، ولی با شکست در این جنگ احتمال ایجاد جنگ قدرت بین نسل دوم زیاد شده است.
این کارشناس سیاسی در مورد اهداف عربستان گفت: عربستان از جنگ با یمن دو هدف داشت؛ یکی ایجاد ائتلاف و حمله هوایی و دیگری حمله زمینی به کمک همین ائتلاف. آل سعود در پی این بود با جنگ هوایی انصارالله که حالا شده است نماد یمن دستپاچه شود و به سمت عربستان موشک پرتاب کند و عربستان با این حربه و ایجاد جنگ شیعه و سنی به تجاوز زمینی روی آورد. در واقع به تجاوز خود مشروعیت ببخشد ولی با هوشیاری انصارالله و صبر استراتژیک این گروه این هدف عربستان با شکست مواجه شد. دومین هوشیاری انصارالله نپرداختن به این جنگ بود. انصارالله ترجیح داد اول داخل یمن را پاکسازی کند و نقاط استراتژیک در جنوب را به دست بگیرد و سپس به جنگ خارجی بپردازد که این درست نقطه مقابل خواسته های عربستان بود.
سراج گفت: همین هوشیاری انصارالله باعث از بین رفتن ائتلاف عربستان شد و حالا عربستان تنها مانده با شاخی شکسته. آل سعود با اعلام آتش بس یک جانبه دنبال این بود تا یک دریچه برای خودش باز کند و این دریچه این است که دیگر عربستان با انصارالله جنگ ندارد، بلکه می خواهد به کشتار همه جانبه مردم بی دفاع بپردازد تا با این حربه و فشار های بین المللی دوباره انصارالله را به میز مذاکره برگرداند و برای آبروی از دست رفته خود چاره ای کرده باشد.
وی در پاسخ به سوال یکی از دانشجویان در مورد نقش ترکیه در منطقه و جنگ یمن گفت: ترکیه در رقابت جدی با ایران و مختصر رقابتی با عربستان است و برای همین نمی خواهد این جنگ پیروزی داشته باشد و کلا اردوغان انسان چند رویی است. شما می بینید در یمن از طرفی می خواهد میانجی گری بکند و از طرفی هم تروریست های تکفیری را به یمن ارسال کند.
سراج در پاسخ به سوالی در مورد مذاکرات هسته ای گفت: اگر این مذاکرات عزتمند باشد که توافق عزتمند شامل این است که به محض رسیدن توافق تمام تحریم ها لغو شود، بتوانیم تحقیق و توسعه هسته ای داشته باشیم و حمایت از برادران جبهه مقاومت رو داشته باشیم؛ که این می شود توافق عزت مند. اما به نظر من سه جناح هستند که می خواهند هر توافقی صورت بگیرد و مهم نیست؛ یک حزب می خواهد از این توافق قدرت خود را حفظ کند و آن را توسعه دهد؛ یک حزب دنبال احیای خود هست و یک حزب هم دنبال درست کردن کلاه از نمد این توافق است. این دلایل نشان میدهد شاید ما به دنبال توافق عزت مندانه نیستیم بلکه می خواهیم به هر نحوی توافق کنیم و این توافق حزبی است.