به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از تبریز، کرسی آزاد اندیشی با موضوع «مظاهر افول انسانیت در عصر مدرن» روز گذشته در دانشکده علوم تریتی و روانشناسی دانشگاه تبریز برگزار شد.
در ابتدای این جلسه یکی از دانشجویان با اشاره به ضرورت برگزاری کرسی های آزاداندیشی در دانشگاه ها از منظر علمی و سخنان رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ایران بیان کرد: همه ما می دانیم که تفکر یک گامی است که ما را بسوی تعالی فرهنگی و علمی پیش می برد؛ اما گام بعدی بوجود آمدن یک فضایی برای بیان محصولات و نتیجه تفکرات است، زیرا اگر فکر در جایی مطرح نشود، همانند یک آب راکدی می ماند که هیچگونه تحول و پویایی ندارد و همیشه هم در جاهایی که فکر مطرح می شود، یکسری افکار متضاد و فضای گفت و گو بوجود می آید، این فضایی است که رهبر انقلاب از آن با عنوان کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها یاد می کنند.
یکی دیگر از دانشجویان گفت: غربی ها دنیای ما را تحت سیطره خود قرار داده و به مرور زمان ما وقتی وارد جامعه می شویم و در مورد غرب تحقیق می کنیم و میبینیم که در غرب تجاوزات زیادی صورت می گیرد که این یک فاجعه است و آنقدر شیفته غرب شدیم که فرهنگ خودمان را از یاد بردیم و زندگی غرب را برای خودمان الگو قرار دادیم.
وی گفت: سه عامل باعث این فاجعه در غرب شده است، 1- ادبیات زشتی است که بکار می برند 2- فیلم هایی که تنها عواطف شهوانی را تحریک می کند 3- سطح اخلاقی زنان در غرب که باعث فساد در جامعه می شود. تنها فرهنگی که می تواند فرهنگ غرب را از این فلاکت نجات دهد فرهنگ اسلامی است.
در ادامه بحث، یکی دیگر از دانشجویان پشت تریبون رفت و با مقایسه دیدگاه اسلام و غرب نسبت به حوزه اخلاق گفت: بحث اصلی در مورد انسان این است که ما باید تعریف انسان را بدانیم و بعد بگوییم این انسان از چه ابعادی افول کرده است، در حوزه اخلاق غرب بحث اخلاق نسبی را مطرح می کند که همه چیز نسبی است یعنی در جامعه یک چیز مشترکی وجود ندارد که شما بگویید این اخلاق من خوب است چنین چیزی وجود ندارد؛ اما بحث اخلاق در اسلام این طوری نیست که همه چیز نسبی باشد برای همه معیارها و مصداق ها یکسری مبناهایی وجود دارد که آدم بتواند به آنها تکیه کند و یکسری شرایطی وجود دارد که انسان وقتی در آن منجلاب گیر کرد بتواند به آن مبنا تکیه کند و راه خود را دوباره پیدا کند.
سپس یکی از دانشجویان مخالف با نظر اول نظرات خود را این چنین بیان کرد: مشکل ما در شناختن است وقتی ما در مورد غرب شناختی نداریم همین طوری ضد غرب می شویم و پست مدرنیسم یعنی این که همه چیز حقیقت است و اسلام غرب مشکل ندارد غرب فقط با بحران ساختاری روبه رو است.
در ادمه بحث یکی دیگر از دانشجویان مخالف نیز گفت: هیچ فرهنگ انسانی بیشتراز 1500 سال دوام نیاورده است.
وی در مورد جهانی شدن ادامه داد: فتوای اسلام این است که کسانی که مسلمان هستند را برادر خود می داند و بقیه را کافر می داند.
در پایان بحث حجت الاسلام امامی، کارشناس برنامه با بیان اینکه باید مبنایی تر و ریشهایی تر بحث کرد، گفت: بعضی ها دچار پوچ گرایی و توهم گرایی هستند که واقعیت خدا را قبول ندارند و بعضی ها نسبی گرا هستند که این ها واقعیت را نفی نمی کنند و می گویند هر کسی از دید خودش دارد واقعیت را مشاهده می کند و بعضی دیگر هم هستند که واقع گرا هستند که اینها هم دو نوع هستند عده ایی طبیت گرا هستند که عالم متافیزیک و ماورای ماده را کنار می گذارند و عده ایی هم اعتقاد به ماورا هم دارند که اگر ما اینها را از هم تفکیک نکنیم، نمی توانیم بحث را به پیش ببریم.
وی گفت: دکارت در پوچ گرایی یک حرف جالبی می گوید این که من به همه چیز شک دارم؛ اما من در این شک خودم که شک ندارم پس یقین به شک خود دارم و ضمنا" به خودم هم شک ندارم چون خودم دارم شک می کنم هم به شک خود یقین دارم و هم به من پس یک واقعیتی را حتی توهم گراها باید بپذیرند آن هم واقعیت خودشان و واقعیت شکشان است؛ بنابراین توهم گرایی یک چیز خود متناقضی است که اصلا معنا ندارد که بگویی من در همه چیز شک دارم حداقل باید خودت را باید قبول کنی که داری شک میکنی و به این شک خودت به عنوان یک واقعیت بنگری پس با این دلیل می توان پوچ گرایی را رد کرد.
این کارشناش گفت: بعضی ها نسبی گرا هستند که می گویند ما در واقع حقیقت مطلق نداریم؛ بلکه تکثر داریم. طبیعت گرا هم ماورای طبیعی را قبول دارند، اینجا است که ما باید بحث فراماده را اثبات کنیم که اگر بتوانیم بحث فرا ماده را که مثلا روح انسان یاخدا را بتوایم اثبات کنیم دو تا نتیجه به دست می آید که یکی اثبات آخرت و دیگری هم اثبات نبوت است.