به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی*؛ شاید اگر بگویم بزرگترین دغدغه نسل ما و محوریت بسیاری از تلاش هایمان اشتغال است سخنی به گزافه نگفتم؛ چرا که دستیابی به یک شغل مناسب، مقدمه رفع خیلی از نیازهای مادی و معنوی است .
رفع نیازهای اولیه (مسکن – خوراک – پوشاک )، ازدواج که هم وجه مادی دارد و هم معنوی، حس ارزشمند بودن و قابل احترام بودن و ...
به همین سبب به طور اجمالی و در حد توان می خواهم پیرامون معضل بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه با هم به صحبت بنشینیم.
ضروری است در آغاز صحبتم به این نکته مهم بپردازم که گاهی شغل مناسب از نظر ما ایده آل گرایانه و با بهترین شرایط و مزایا است که تمامی این برداشت ها و انتظارات ناشی از دیر ارضا گشتن و بالارفتن سطح توقعات انسان امروزی است که بخشی از آن به علت افزایش سطح تحصیلات و رفاه عمومی و بخشی دیگر بمباران اطلاعاتی از طریق رسانه های جمعی است که باعث پوچ گرایی و به تعبیری سرگیجه ی جهان شناختی انسان عصر حاضر است به مفهوم ساده تر انسان کنونی انسانی بدون ملاک است که نمی داند دنبال چیست و هیچ چیز او را پایدار راضی و آرام نمی کند .
اگر بخواهم میدانی تر سخن بگویم؛ رسانه ها با به تصویر کشیدن جنبه های گوناگون زندگی طبقات مختلف و عموما مرفه و تبلیغات های مختلف تجاری؛ اشتهای آدمی را بیشتر تحریک می کنند و عطش او را برای کسب بیشتر رفاه و موقعیت برتر اجتماعی بالا می برند .
خلاصه کلام انسان های امروزی یعنی من و شما خیلی دیرتر و سختر از انسان های گذشته احساس رضایت و خوشبختی می کنیم و این از عجایب دوران ماست !!
حال نگاهی دقیق تر و علمی تر به اهمیت «کار» بیندازیم :
کار ابتدایی ترین حق طبیعی انسانی است چرا که نوع بشر در پاسخ به نیاز های خود ناگزیر از انجام آن است و مهمترین ومبرم ترین و ضروری ترین حق است چرا که درصورت نبود شرایط کار شرایط زیستی بشر به شدت به خطر می افتد. نبود شرایط کار ،یعنی بیکاری و هر چه نرخ بیکاری به بالا رود در مقابل درآمد فرد و خانوار پایین خواهد آمد و کاهش درآمد هم یعنی افزایش فقر. فقر هم تاثیر تعیین کننده ای در توسعه نیافتگی و پس رفت کشور در همه شئونات دارد. نبودِ شرایط کار رواج بیکاری را به دنبال دارد و این آغاز فاجعه ایست که شرایط زیستی را هدف گیری می کند. بیکاری عریان ترین واژه ایست که باتاثیرات مخرب وِ مستمر بسیاری از مشکلات را تولید می کند.
بیکاری در یک کلام مساوی است با انواع فقر که مهم ترین آن فقر اقتصادی است بیکاری مولد اعتیاد، طلاق، فساد، بی سوادی، بی خانمانی، دزدی و جرم و جنایت است. استمرار بیکاری موجب بی قیدی و مسوولیت ناپذیری، عقب ماندگی و توسعه نیافتگی است و سبب ساز اصلی آسیب های اجتماعی، گسترش اوباشی گری، ناامنی اجتماعی و انواع مفسده هایی که اساس یک جامعه را به تباهی می کشد.
اکنون به سبب این مقدمات فرصت مناسبی دست داده است که به این پرسش پاسخ دهیم علت اصلی بیکاری بخش قابل توجهی از دانشجویان چیست؟
به نظر مدیرکل آموزش فنی و حرفهای استان اصفهان؛ علت عمده بیکاری در جامعه ما ناشی از سیستم آموزشی کشور است که هنوز هم سمت و سوی نظری دارد و به آموزش مهارتی و فنی و حرفهای توجه لازم نمیشود.
وی هم چنین بیان می کند: امروز دولت برای ایجاد یک شغل باید مبلغ ۲۰۰ میلیون تومان سرمایهگذاری کند در حالی که ۷۵ درصد افرادی که از مسیر مهارت آزمون از طریق مراکز فنی و حرفهای عبور میکنند با کمتر از ۲۰ میلیون تومان سرمایهگذاری، صاحب شغل میشوند .
این در حالی که در کشورهای پیشرفته حدود ۵۰ سال پیش با مطالعه، آموزش رشتههای نظری را کاهش داده و روی به رشتههای مهارتی آوردند و اکنون با مطالعه اجمالی میتوانیم مشاهده کنیم که در این کشورها دغدغه اشتغال وجود ندارد.
در نتیجه ضعف سیاست گذاری، ضعف سیستم آموزشی و نبود فرصتهای مناسب شغلی، مجموعا دست به دست هم داده است تا در حال حاضر بسیاری از جوانان تحصیلکرده به مشاغلی غیرمرتبط با آموزش خود از جمله رانندگی تاکسی یا خرید و فروش و واسطه گری روی آورند.
یکی از عوامل انتخاب شغل غیرمرتبط با آموزش های کسب شده، عدم مطابقت سیستم آموزشی با فرصت های شغلی موجود در جامعه است. طی بیش از یک دهه گذشته، با هدف کنترل سیل جوانان جویای کار به بازار کار، سعی شده است تا فضاهای دانشگاهی را گسترش داده و حرکت این سیل عظیم به سمت دنیای کار را کٌند کنند.
این درحالی است که سیاست مذکور، سیاستی غلط بوده و تنها مسکنی مخرب محسوب می شود. چراکه تقاضای کار را اولا: فقط چندسالی به عقب انداخته ایم و ثانیا: موجی از بیکاران دارای تحصیلات عالیه با توقعات بالا را به جامعه تحویل داده ایم و جالب اینکه تحصیلات عموم آن ها نیز مورد نیاز جامعه نبوده و درعین حال، سرمایه های ملی فراوانی نیز برای تحصیلات آن ها به هدر رفته است.
باوجود آنکه در سال های اخیر ناکارآمدی قوانین تنظیم کننده مناسبات اقتصادی کشور به عنوان عامل اصلی افزایش بیکاری شناخته شده اما دولت ها بدون هرگونه بازنگری در قوانین مورد بحث، سالانه بودجه های کلانی را به ایجاد اشتغال و مبازره با بیکاری اختصاص می دهد و اشتغال زایی تنها تزریق پول به طرح ها تعریف شده و هر دولتی مدعی حل ریشه ای بیکاری در دوران چندساله فعالیت خود شده است، وعده ای نادرست بوده که هیچگاه عملی نشده است.
در نهایت «کار کالا نیست»!! که بشود از بقالی سر کوچه خرید، بلکه باید برای تحقق آن صحیح اندیشید و درست عمل کرد .
آری «کار کالا نیست» این اولین عبارت اعلامیه ای است که کنفرانس عمومی سازمان بین المللی کار درسال ۱۹۴۴ میلادی در فیلادلفیا آنرا تصویب کرد.
*عادل احمدی؛ فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.