گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - یادداشت دانشجویی*؛ امحای ۱۷۰۰ تن سیب زمینی! جمله ای که چند روزی نقل محافل و تیتر یک نشریات و جراید و خبرگزاری ها را به خود اختصاص داد. شما را نمیدانم اما خودم وقتی اولین بار این جمله را دیدم، کلی خندیدم ؛ «واااای بچه ها ۱۷۰۰ تن سیب زمینی را خاک کردند!؟»؛ خندیدیم و گذشت!
اما وقتی با خودم تنها شدم و فکر کردم، به دنبال دلیلی می گشتم که این کار بار خودم را توجیه کنم، «آخه مگه میشه تو کشور اسلامی و جایی که مردم و مسئولاش همه دم از دین و دیانت می زنند چنین اتفاقی بیافتد، مگه ما این همه خانواده فقیر و مستضعف نداریم چرا بین اونها تقسیم نشده؟
مگه تو هر کشور بخش کشاورزی یکی از استراتژیک تربن بخش های آن کشور نیست چرا باید به این راحتی دست رنج کشاورزان زحمت کش نابود شود!؟» همه اینها سوال هایی بود که برای خودم پیش آمده بود و اما ...
در فیلم یوسف پیامبر (ع) آمده دیدیم که کاهنان معبد شهر مصر برای مبارزه با برنامه ریزی های پوسف(ع) به جهت مقابله با خشکسالی، خود گندم ها را ذخیره کردند، اما در طول زمان بدلیل خراب شدنشان، آنها را در دریا ریختند؛ کاهنان فکری شوم در سر خود داشتند و عملکرد آنها به هیچ عناون به دنبال کسب رضای خداوند متعال نبود و در گذر زمان دست تقدیر به نابودی آنها ورسوایی در نزد مردم انجامید!
داستان حضرت یوسف (ع) را می توان به گونه ای با موضوع امحای ۱۷۰۰ تن سیب زمینی در استان فارس مشابهت داد که عده ای برای تنظیم بازار و قیمت سیب زمینی و برای رسیدن به اهداف تایین شده خود – بخوانید اهداف به اصطلاح ضد رکود دولت و سود بردن عده ای در این میان -این نعمت خداوند را امحا کرده و به جای روانه آن به بازار، در زیر خروار ها خاک مدفون می کنند. ( این موضوع به تایید مدیر تعاون روستایی فارس رسیده است).
نگرش فوق به این موضوع را شاید عده ای منفی بافی و یا سیاه نمایی خدمات دولت تدبیر و امید خصوصا وزرای اقتصاد و جهاد کشاورزی در راستای تنظیم بازار بدانند و ما را دلواپسان سیب زمینی خطاب کنند.
اما می توان از منظری مثبت اندیشانه نیز به قضیه نگاه کرد:
«آقا زاده» هایی در راستای رسیدن به اهداف خود اقدام به غارت زمین کرده و حفاری هایی بس ژرف اندیشانه به منظور کشف طلا! مس! گنج! سنگ قیمتی! و ... در آن زمین را انجام داده باشند و پس از رسیدن به اهداف خود، زمین را به حال خود گذاشته و رفته اند.
و در این میان سازمان محیط زیست عملی ابتکار گونه را انجام داده است و برای بازگرداندن زیبایی به طبیعت، سند همکاری با وزارت جهاد کشاورزی امضا کرده و سیب زمینی هایی که در سرخانه های دولت تدبیر و امید فاسد شده بودند را در گودال های کنده شده در آن زمین، ریخنه و زیبایی را به طبیعت بازگردانده است که کاری بس خدا پسندانه و ابتکاری مدبرانه می باشد.
در هر دو صورت موضوعی مشترک وجود دارد و آن هم قصور دولت و وزارت خانه ها در انجام وظایف خود، برای رساندن ایران به قله های پیشرفت می باشد.
چرا که اولا برنامه ای مدون و دقیق برای بخش کشاورزی کشور وحود ندارد و برای مثال در مورد سیب زمینی میزان مصرف سالیانه این محصول را ندانسته و سهم هر استان در تولید آن را اعلام نمی کنند؛ کشاورزان هم به خیال این که زحمت می کشند تا در کنار تامین معاش خانواده خود، خدمتی نیز به مردم و کشور می کنند، در زمین های خود به کشت سیب زمینی می پردازند؛ اما غافل از آنکه این محصولات در صورت مازاد بر مصرف در همان زمین ها مدفون خواهند شد و دولت تصمیم می گیرد بگذارد تا سیب زمینی ها فاسد شوند اما در میان افراد مستضعف تقسیم نشود!!!!
با ورق زدن تقویم متوجه شدم که چند روزی است سالروز شهادت شهید مجید شهریاری گذشته و سالروز شهادت شهید مصطفی احمدی روشن در دی ماه در پیش است؛ به یک باره یاد برجام و سند افتخار دولت تدبیرو امید افتادم.
در برجام آمده است که قلب راکتور اراک منهدم شده و گودال آن با بتن پر می شود!!!!
بیشتر که فکر کردم برخود بالیدم و خوشحال شدم چرا که خداوند وعده داده است رزق و روزی همگان را از جایی تامین می کند که حتی فکرش را هم نمی کنند؛ دیری نمی پاید که باز موضوعی جدید گریبان گیر رسانه ها خواهد شد که به واسطه آن خبرها منتشر خواهند کرد و صفحات خود را با آن رنگین می کنند و خبرنگاران پول ها به جیب می زنند؛ «مصرف صدها تن سیمان و ماسه برای نابودی راکتور اراک!»؛ چه طنز تلخی!
*محسن عادلی نژاد؛ فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.