به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو کانون جهادی مقربین دانشگاه شهید بهشتی تهران در جلسه پرسش و پاسخ خود با دکتر شفیعی ثابت، استادیار رشته جغرافيا و برنامه ریزی روستایی همین دانشگاه، به تبیین چگونگی و چرایی اقتصاد مقاومتی در قالب اشتغال پایدار پرداخت آنچه در ادامه میآید مصاحبه تفصیلی با این استاد دانشگاه شهید بهشتی است.
-در ابتدا بفرمایید اشتغال پایدار به چه معناست و چه ارتباطی با اقتصاد مقاومتی دارد؟
اشتغال پايدار اشتغالي است كه در آن علاوه بر جنبههاي اقتصادي ايجاد اشتغال سرمايه گذاري و افزايش مهارت نيروي كار و... به جنبههاي محيطي-اكولوژيكي، حفظ محيط زيست، جنبههاي اجتماعي و فرهنگي همچون: آموزش و آگاهي اجتماعي، انسجام اجتماعي، روابط اجتماعي، تشكل اجتماعي و به طور كلي سرمايه اجتماعي و مشاركت روستاييان در فعاليتهاي اجتماعيـاقتصادي نيز اهميت ميدهد. به سخن ديگر، توانمندسازي و ظرفيتسازي ساكنان روستايي براي قادر سازي آنها را مد نظر قرار ميدهد. بنابراين، اشتغال پايدار روستايي تنها به جنبه اقتصاد روستايي بستگي ندارد، بلكه پايدار محيطيـاكولوژكي، اجتماعي و محيط زيستي هم در آن مد نظر است.
يكي از اهداف مهم اقتصاد مقاومتی دستيابي به اشتغال پایدار در سطوح روستايي ـ شهري و ملي است. اشتغال پايدار نيز از طريق توانمندسازي و ظرفيت سازي ذينفعان و ساكنان روستايي در قالب تشكلهاي مردم نهاد شكل مي گيرد كه اين موضوع نيز موجب ارتقاء توانمندي اجتماعي ـ اقتصادي دروني جامعه روستايي ميشود. براين شالوده، اقتصاد روستا يي در كنار اقتصاد شهري در مقابل تهديد هاي بيروني بالنده و مقاوم ميگردد.
چرا ایجاد اشتغال پایدار در روستاها ضرورت دارد؟
زمانی که اشتغال را مهمترین رکن برنامهای اردوهای جهادی مینامیم ممکن است این طور تصور شود که ابعاد دیگراردوهای جهادی از جمله فرهنگی، علمی و اجتماعی اهمیتی ندارد. اما، باید توجه کرد که اشتغال پایدار با ایجاد درآمد برای روستاییان به ارتقا و بهبود ابعاد اجتماعی و فرهنگی زندگی روستایی نيز کمک میکند.
برای بررسی چگونگی اشتغال زایی در جامعه ی روستایی ابتدا باید نوع اقتصاد آن را شناسايي کرد؛ اقتصاد روستایی یک اقتصاد معیشتی است که خود به دو نوع کشاورزی و غیر کشاورزی تقسیم میشود. توجه به اشتغال غیرکشاورزی در كنار اشتغال كشاورزي باعث تنوع بخشي اقتصاد روستايي ميشود كه علاوه بر شكلپذيري اشتغال پايدار روستايي به پایداری بخش کشاورزی نيز کمک میکند. به گونهاي كه از خام فروشي محصولات كشاورزي جلوگيري كرده و باعث میشود محصولات فرآوری شدهی کشاورزی با قیمت بالاتری به فروش برسد. براين مبنا، علاوه براينكه نقش دلالها کمرنگ تر مي شود، سود بیشتری نيز عاید جامعهی روستایی شده و موجب انباشت بيشتر سرمايه در روستاها مي شود.
در رابطه با همین مسئله مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با دانشجویان پس از صحبتهای نمایندهی گروه های جهادی در ماه مبارک رمضان فرمودند:«فرض کنید باغهای ارومیّه مثلاً درختهای سیب دارد، سیبهای اینها میافتد و میریزد روی زمین -بنده دیدم این را- و کود میشود. قیمتش آنقدر ارزان است که برای صاحب باغ نمیارزد که پول بدهد این را جمع کنند بفرستند یک جایی! [یعنی] قیمت ندارد؛ درحالیکه اگر فرض کنید کارخانهی افشرهسازی یا کمپوتسازی یا فلان، همانجا تشکیل بشود، همهی این ثروت زنده میشود.»
این سود درآمد خانوار روستایی را افزایش میدهد و در بلند مدت تبدیل به سرمایه میشود و باعث میشود جامعهی روستایی به لحاظ اقتصادی توانمند شود و زمینه انجام دیگر اصلاحات اجتماعی را فراهم میسازد.حتی میتوان سرمایه های خرد روستاییان را در قالب صندوقهای خرد روستایی که با قرضالحسنه متفاوت است جمعآوری کرد و تبدیل به سرمایه عظیمی کرد و با آن طرحهای بزرگتری را اجرا كرد. در نتیجه سود بیشتری عاید روستاییان میشود. البته در حال حاضر طرح ايجاد صندوقهاي خرد روستايي در نقاطی از کشور در دست اجرا است.
بنابراین، تاکید گروه های جهادی باید بر گسترش اشتغال غیر کشاورزی در كناراشتغال کشاورزی براي تنوع بخشي به اقتصاد روستايي براي دستيابي به اشتغال پايدار باشد. شايان ذكر است اغلب روستاهاي كشور توانمندي کشاورزی و غير كشاورزي به صورت بالفعل و بالقوه دارند. بنابراين، لازم است اردوهاي جهادي با شناسايي پتانسيلهاي بالقوه به آن فعليت بخشند.
با توجه به کوتاه بودن دورهی فعالیت اردوهای جهادی در روستاها؛ نقش جهادگران در خصوص ایجاد اشتغال پایدار چیست؟
آنچه که از ایجاد اشتغال پایدار مهمتر است و در واقع وظیفهی گروه های جهادی در این خصوص به شمار میآید؛ ایجاد بسترها و زمینه های شکل گیری اشتغال پایدار در روستاها است.
در واقع اشتغال پایدار نتیجهی همبستگی و روحیهی کار جمعی در جامعهی روستایی است که به واسطهی تشکلهای مردم نهاد روستایی شکل میگیرد و وظیفهی گروه های جهادی در سطح کشور کمک به ایجاد این تشکلها است به این معنی که گروه های جهادی نقش تسهیل گرانی را دارند که به توسعهی درون زای روستا کمک میکنند.
یکی دیگر از راه های عملی ساختن اشتغال پایدار شناسایی موارد توانمندی زنان و مردان روستایی است. گروه های جهادی میتوانند منافع [مشترک]حاصل از تشکلهای مردم نهاد را برای روستاییان تبیین کنند و آنها را به سمت همگرایی هدفمند سوق دهند.
از دیگر تاثیرگذاریهای گروه های جهادیِ دانش بنیان، که در بلند مدت اثر خود را نشان میدهد ایفای نقش واسط بین جامعهی روستایی و ارگانهای رسمی کشور است به این صورت که چالشها و فرصتهای موجود در روستا را شناسایی كنند و در اختیار سازمانهایی مانند بنیاد مسکن، جهاد كشاورزي و مجموعههاي وزارت كشور نظير دهداری، دهیاری، قرار دهند.
ضمن اینکه فعالیت جهادگران در یک روستا تنها نباید در چند روز اردوی جهادی خلاصه شود و در باقی ایام سال نیز باید به شكل علمي پیگیر وضعیت روستاهای هدف سفر اردويي باشند؛ و با بررسي اسناد و آمارها به تدوين گزارش علمي در مورد مسائل و چالشهاي آنها بپردازند و راهكارهاي علمي و عملي براي حل مسائل آن نيز ارايه نمايند.
اگر بخواهیم ریشهای تر نگاه کنیم این سوال پیش میآید که اساسا چرا روستا همواره مترادف فقر و محرومیت قرار میگیرد و راه زدودن این محرومیت چیست؟
علت این موضوع را باید در ساختار جغرافیایی و اجتماعی کشورمان جستجو کنیم، حدود دو سوم از ایران را مناطق خشک تشکیل میدهد. یعنی جایی که میزان بارش کم است پس آبیاری برای کشاورزی اجتناب ناپذیر است و فقط مناطق شمالی به علت بارش زیاد، نیازی به آبیاریِ محصولاتشان ندارد.
نکتهی جالب اینجاست که ایران همواره یک کشور خشک بوده، اما در گذشته روستاهای آبادی در آن وجود داشته که این نشان دهندهی توانایی مدیریتِ آب در آن زمان است. شاید عجیب به نظر برسد ولی در گذشته بین دانش بومی و برنامه ریزی برای آب ارتباط موثر وجود داشت.
در حالی که امروزه به دلیل کم توجهی به مدیریت آب، خاک و سایر عوامل روستاها دچار محرومیت شدهاند ضمن این که ارتباط مؤثری میان دانش دانشگاهي و دانش بومی برای حل مشکلات روستاها به ويژه در مناطق حاشيهاي و دوردست وجود ندارد. براينشالوده، جوانان روستایی تحصيل كرده اينگونه روستاها انگیزه لازم براي استفاده از دانششان در زمينه حل مسائل روستايي ندارند. بنابراین تنها کم آبی علت محرومیت نیست بلکه کم توجهی به نظام آبیاری نوين و الگو نگرفتن از نظام آبیاریِ گذشته در كنار كم توجهي به نظام مديريت و برنامهريزي توسعه اجتماع محور نيز مزيد بر علت است.
البته نباید فراموش کرد که پیوند زدن علوم دانشگاهی با دانش بومی (که خود یک توانمندی بزرگ به شمار میآید) به تنهایی کارگشا نیست، چرا که در حال حاضر روستاهای کشور در حال پیر شدن هستند و پذیرش این توانمندی را ندارند. در اين زمينه دانش دانشگاهي ميتواند با شناسايي شرایط اقلیمی و بومی هر منطقه نظام آبیاری را به كمك ساكنان روستايي اصلاح کند و مشکل کشاورزی را به عنوان رکن اقتصادِ روستایی حل کند. همانطور که میدانیم سیاست گذاریهای دولتی این كم توجهی به نظام آبیاری را تشدید کرده است. بنابراين، دانشجویان جهادگر با شناسايي چالشهاي روستاهاي مناطق محروم و انعكاس آن به مسؤلين میتوانند در زمينه تصميمسازي وسياستگذاري در اين زمينه، مدد رسان برنامه ريزان و متوليان آبرساني به روستاهاي محروم باشند.
برنامه ریزی مجزا برای جامعهی شهری و روستایی یکی دیگر از عواملی است که به محرومیت روستاها دامن میزند. در حالی که شهر و روستا یک مجموعه هستند و در یک پیکرهی ناحیهای قرار گرفتهاند و اقتصادشان با یکدیگر در ارتباط است. بنابراین، نیاز به مدیریت یکپارچه دارند. اما، متاسفانه روستاها در حال حاضر متولي و مدير واحدي ندارد. موازي كاري در برنامهريزي و اجراي پروژهها ديده ميشود. برای مثال بنیاد مسکن خود را متولی کالبد روستایی میداند. جهاد كشاورزي متولي بخش كشاورزي و دهیاری و دهداری هر کدام وظایف مربوط به خود را دارند. بدين ترتيب چندگانگي مديريتي در روستا وجود دارد. بنابراین در سطح مدیریتِ روستایی باید یک بازآفرینی اتفاق بیافتد و این قدرتِ مدیریتِ یکپارچه به صورت قانونی به یکی از نهادها تفویض شود تا بتوان مجموعه های روستایی را قالب منظومه های روستایی ساماندهی کرد و با منظومه های اطراف آن پیوند داد. اين مقوله باعث مي شود محروميت روستاها تا حدود زيادي دراثر تعامل با يكديگر و كانونهاي شهري كاهش يابد.
چطور میشود روستاها را برای این تحول یعنی بومی سازی آماده کرد؟
ابتدا باید مشکل روستای مورد نظر به درستی بررسی و شناسايي شود و سپس بر اساس آن مدلي طراحي كرد كه متناسب و سازگار با شرایط بومی روستاها در هرناحيه باشد و براين مينا، آموزش و آگاهي بخشي براي توانمندسازي آنها ارايه شود..
انتقال آگاهی میتواند از طریق NGO ها، تشکلهای مختلف، بسیج، گردهماییهایِ گروه های جهادی در روستا، هیئتها و کانونها صورت گیرد برای مثال بسیج دارای 17 کارکرد است و اگر همهی اینها به کار بسته شود بسیار کارآمد عمل میکند.
نباید فراموش کرد که حضور خردمندانه گروه های جهادی در روستاها به معنیِ توسعهی تشکلهای روستایی اتفاق میافتد که در بلند مدت اثر خود را نشان میدهد و باعث مشارکت، مطالبهگری و قدرتمند شدنِ اهالی روستاها میشود.
حتی اگر به جوامع پيشرو در اين زمينه در كشورهاي مختلف نظري بيافكنيم؛ در مییابیم که علت پيشرفت آنها، نهادینه کردن مشارکت است؛ در حالی که مشارکت از آموزه های دینیِ ما به شمار میآید اما کشور ما به تازگی آن را شروع کرده است.
یکی از اهداف انقلاب اسلامی نیز ایجاد تشکلهای مردم نهاد و مشارکت دادن مردم در قدرت بود و حضرت امام به فاصلهی كمتر از يك سال بعد از انقلاب مردم را در تشکلهای مختلف مردم نهاد نظير جهاد سازندگي، بنياد مسكن، بنياد مستضعفان، بسيج، كميته انقلاب اسلامي، سپاه پاسداران و ... جمع كرد كه هدف از ايجاد اكثر اين نهادهاي انقلابي و مردمي رفع محرميت از روستاها بوده است.
به عنوان سوال پایانی میخواستم نظرتان را در مورد فعالیت عمرانی گروه های جهادی بدانم؛ از نظر شما فعالیتهای عمرانی کوتاه مدتِ جهادگران با توسعهی درون زا مغایرت ندارد و باعث تشدید روحیهی رخوت در روستاها نمیشود؟
باید توجه کرد که این فعالیتهای عمرانی چگونه انجام میشود؛ اگر با هماهنگی و کمک مسئولین آن منطقه انجام شود به نفع روستاییان است چرا که در صورت هماهنگی با مسئولین محلی، جهادگران به اموری میپردازند که اصلیترین و ضروریترین نیازِ روستاییان به شمار می آید.
ضمن اینکه سازمانهای مختلف در هر استان و شهرستان در طرحها و برنامه های اجرایی؛ اولویتهایی را تعيين كردهاند که جهادگران میتوانند در آن حوزه ها کار عمرانی انجام دهند. حتی برخی از نیازها در روستاها به قدری فوری است که باید در قالب ارزیابی های سریع انجام شود.
گذشته از ضرورت و فوریت فعالیتهای عمرانی باید به همکاری روستاییان با جهادگران نیز توجه کرد که اگر قرار است بنایی به دست جهادگران ساخته شود با کمک اهالی همان روستا باشد تا حس مشارکت و تلاش برای پیشرفت در ایشان بیشتر رشد کند.