کد خبر:۵۳۳۷۱۷
شفیعی ثابت:

تلاش برای ایجاد اشتغال پایدار در روستاها مهمترین وظیفه­‌ گروه­‌های جهادی است

استادیار جغرافيا و برنامه‌ریزی روستایی دانشگاه شهید بهشتی در دیدار با گروه جهادی مقربین این دانشگاه گفت: باید توجه کرد که اشتغال پایدار با ایجاد درآمد برای روستاییان به ارتقا و بهبود ابعاد اجتماعی و فرهنگی زندگی روستایی نیز کمک می­‌کند.

به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو کانون جهادی مقربین دانشگاه شهید بهشتی تهران در جلسه پرسش و پاسخ خود با دکتر شفیعی ثابت، استادیار رشته جغرافيا و برنامه ­ریزی روستایی همین دانشگاه، به تبیین چگونگی و چرایی اقتصاد مقاومتی در قالب اشتغال پایدار پرداخت آنچه در ادامه می­‌آید مصاحبه تفصیلی با این استاد دانشگاه شهید بهشتی است.

 

-در ابتدا بفرمایید اشتغال پایدار به چه معناست و چه ارتباطی با اقتصاد مقاومتی دارد؟
 

اشتغال پايدار اشتغالي است كه در آن علاوه بر جنبه‌هاي اقتصادي ايجاد اشتغال  سرمايه گذاري و  افزايش مهارت نيروي كار  و... به جنبه‌هاي محيطي-اكولوژيكي، حفظ محيط زيست،  جنبه‌هاي اجتماعي و فرهنگي همچون: آموزش و آگاهي اجتماعي، انسجام اجتماعي، روابط اجتماعي، تشكل اجتماعي و به طور كلي سرمايه‌ اجتماعي و مشاركت روستاييان در فعاليت‌هاي اجتماعيـاقتصادي نيز اهميت ميدهد. به سخن ديگر، توانمندسازي و ظرفيت‌سازي ساكنان روستايي براي قادر سازي آن‌ها را مد نظر قرار مي‌دهد. بنابراين، اشتغال پايدار روستايي تنها به جنبه اقتصاد روستايي بستگي ندارد، بلكه پايدار محيطيـاكولوژكي، اجتماعي و  محيط زيستي هم در آن مد نظر است.

 

يكي از اهداف  مهم اقتصاد مقاومتی دستيابي به اشتغال پایدار در سطوح روستايي ـ شهري و ملي است. اشتغال پايدار نيز از طريق توانمندسازي و ظرفيت سازي ذينفعان و ساكنان روستايي در قالب تشكل‌هاي مردم نهاد شكل مي گيرد كه اين موضوع نيز موجب ارتقاء  توانمندي  اجتماعي ـ اقتصادي دروني جامعه روستايي مي‌شود. براين شالوده، اقتصاد روستا يي  در كنار اقتصاد شهري در مقابل تهديد هاي بيروني  بالنده و مقاوم مي‌گردد.
 

چرا ایجاد اشتغال پایدار در روستاها ضرورت دارد؟
 

زمانی که اشتغال را مهمترین رکن برنامه‌ای اردوهای جهادی می­نامیم ممکن است این طور تصور شود که ابعاد دیگراردوهای جهادی از جمله فرهنگی، علمی و اجتماعی اهمیتی ندارد. اما، باید توجه کرد که اشتغال پایدار با ایجاد درآمد برای روستاییان به ارتقا و بهبود ابعاد اجتماعی و فرهنگی زندگی روستایی نيز کمک می­کند.

 

برای بررسی چگونگی اشتغال زایی در جامعه ­ی روستایی ابتدا باید نوع اقتصاد آن را شناسايي کرد؛ اقتصاد روستایی یک اقتصاد معیشتی است که خود به دو نوع کشاورزی و غیر کشاورزی تقسیم می­شود. توجه به اشتغال غیرکشاورزی در كنار اشتغال كشاورزي باعث تنوع بخشي اقتصاد روستايي مي‌شود كه علاوه بر شكل‌پذيري اشتغال پايدار روستايي به پایداری بخش کشاورزی نيز کمک می­کند. به گونه‌اي كه از خام فروشي محصولات كشاورزي جلوگيري كرده و باعث می­شود محصولات فرآوری شده­ی کشاورزی با قیمت بالاتری به فروش برسد. براين مبنا، علاوه براين‌كه نقش دلال­ها کمرنگ تر مي شود، سود بیشتری نيز عاید جامعه­ی روستایی شده و موجب انباشت بيشتر سرمايه در روستاها مي شود.

 

در رابطه با همین مسئله مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با دانشجویان پس از صحبت­های نماینده­ی گروه­ های جهادی در ماه مبارک رمضان فرمودند:«فرض کنید باغ­های ارومیّه مثلاً درخت­های سیب دارد، سیب‌های اینها می‌افتد و میریزد روی زمین -بنده دیدم این را- و کود میشود. قیمتش آن‌قدر ارزان است که برای صاحب باغ نمی‌ارزد که پول بدهد این را جمع کنند بفرستند یک جایی! [یعنی] قیمت ندارد؛ درحالی‌که اگر فرض کنید کارخانه‌ی افشره‌سازی یا کمپوت‌سازی یا فلان، همان‌جا تشکیل بشود، همه‌ی این ثروت زنده می­شود.»

 

این سود درآمد خانوار روستایی را افزایش می­دهد و در بلند مدت تبدیل به سرمایه­ می­شود و باعث می­شود جامعه­ی روستایی به لحاظ اقتصادی توانمند شود و زمینه انجام دیگر اصلاحات اجتماعی را فراهم می­سازد.حتی می­توان سرمایه­ های خرد روستاییان را در قالب صندوق­های خرد روستایی که با قرض­الحسنه متفاوت است جمع­­­آوری کرد و تبدیل به سرمایه عظیمی کرد و با آن طرح­های بزرگ­تری را اجرا كرد. در نتیجه سود بیشتری عاید روستاییان می­شود. البته در حال حاضر طرح  ايجاد صندوق‌هاي خرد روستايي در نقاطی از کشور در دست اجرا است.

 

بنابراین، تاکید گروه­ های جهادی باید بر  گسترش اشتغال غیر کشاورزی در كناراشتغال کشاورزی  براي تنوع بخشي به اقتصاد روستايي براي دستيابي به اشتغال پايدار باشد. شايان ذكر است اغلب روستاهاي كشور توانمندي کشاورزی و غير كشاورزي به صورت بالفعل و بالقوه دارند. بنابراين، لازم است اردوهاي جهادي با شناسايي پتانسيل‌هاي بالقوه به آن فعليت بخشند.

 

 

با توجه به کوتاه بودن دوره­ی فعالیت اردوهای جهادی در روستاها؛ نقش جهادگران در خصوص ایجاد اشتغال پایدار چیست؟

 

آنچه که از ایجاد اشتغال پایدار مهمتر است و در واقع وظیفه­ی گروه­ های جهادی در این خصوص به شمار می­آید؛ ایجاد بسترها و زمینه­ های شکل گیری اشتغال پایدار در روستاها است.

 

در واقع اشتغال پایدار نتیجه­ی همبستگی و روحیه­ی کار جمعی در جامعه­ی روستایی است که به واسطه­ی تشکل­های مردم نهاد روستایی شکل می­گیرد و وظیفه­ی گروه­ های جهادی در سطح کشور کمک به ایجاد این تشکل­ها است به این معنی که گروه ­های جهادی نقش تسهیل گرانی را دارند که به توسعه­ی درون زای روستا کمک می­کنند.

 

یکی دیگر از راه­ های عملی ساختن اشتغال پایدار شناسایی موارد توانمندی زنان و مردان روستایی است. گروه­ های جهادی می­توانند منافع [مشترک]حاصل از تشکل­های مردم نهاد را برای روستاییان تبیین کنند و آن­ها را به سمت همگرایی هدفمند سوق دهند.

 

از دیگر تاثیرگذاری­های گروه­ های جهادیِ دانش بنیان، که در بلند مدت اثر خود را نشان می­دهد ایفای نقش واسط بین جامعه­ی روستایی و ارگان­های رسمی کشور است به این صورت که چالش­ها و فرصت­های موجود در روستا را شناسایی  كنند و در اختیار سازمان­هایی مانند بنیاد مسکن،  جهاد كشاورزي و مجموعه‌هاي وزارت كشور نظير دهداری، دهیاری، قرار دهند.

 

ضمن این‌که فعالیت جهادگران در یک روستا تنها نباید در چند روز اردوی جهادی خلاصه شود و در باقی ایام سال نیز باید به شكل علمي پیگیر وضعیت روستاهای هدف سفر اردويي باشند؛ و با بررسي اسناد و آمارها به تدوين گزارش علمي در مورد  مسائل و چالش‌هاي آن‌ها بپردازند و راه‌كار‌هاي علمي و عملي براي حل مسائل آن نيز ارايه نمايند.

 

اگر بخواهیم ریشه­ای تر نگاه کنیم این سوال پیش می­آید که اساسا چرا روستا همواره مترادف فقر و محرومیت قرار می­گیرد و راه زدودن این محرومیت چیست؟

 

علت این موضوع را باید در ساختار جغرافیایی و اجتماعی کشورمان جستجو کنیم، حدود دو سوم از ایران را مناطق خشک تشکیل می­دهد. یعنی جایی که میزان بارش کم است پس آبیاری برای کشاورزی اجتناب ناپذیر است و فقط مناطق شمالی به علت بارش زیاد، نیازی به آبیاریِ محصولاتشان ندارد.

 

نکته­ی جالب اینجاست که ایران همواره یک کشور خشک بوده، اما در گذشته روستاهای آبادی در آن وجود داشته که این نشان دهنده­ی توانایی مدیریتِ­ آب در آن زمان است. شاید عجیب به نظر برسد ولی در گذشته بین دانش بومی و برنامه ریزی برای آب ارتباط موثر وجود داشت.

 

در حالی که امروزه به دلیل کم توجهی به مدیریت آب، خاک و سایر عوامل روستاها دچار محرومیت شده­اند ضمن این که ارتباط مؤثری میان دانش دانشگاهي و دانش بومی برای حل مشکلات روستاها به ويژه در مناطق حاشيه‌اي و دوردست وجود ندارد. براين‌شالوده، جوانان روستایی تحصيل كرده اين‌گونه روستاها انگیزه لازم براي استفاده از دانش‌شان در زمينه حل مسائل روستايي ندارند. بنابراین تنها کم آبی علت محرومیت نیست بلکه کم توجهی به نظام آبیاری نوين و الگو نگرفتن از نظام آبیاریِ گذشته در كنار كم توجهي به  نظام مديريت و برنامه‌ريزي  توسعه اجتماع محور نيز مزيد بر علت است.

 

البته نباید فراموش کرد که پیوند زدن علوم دانشگاهی با دانش بومی (که خود یک توانمندی بزرگ به شمار می­آید) به تنهایی کارگشا نیست، چرا که در حال حاضر روستاهای کشور در حال پیر شدن هستند و پذیرش این توانمندی را ندارند. در اين زمينه دانش دانشگاهي مي‌تواند با شناسايي  شرایط اقلیمی و بومی هر منطقه نظام آبیاری را به كمك ساكنان روستايي اصلاح کند و مشکل کشاورزی را به عنوان رکن اقتصادِ روستایی حل کند. همان­طور که می­دانیم سیاست گذاری­های دولتی این كم توجهی به نظام آبیاری را تشدید کرده است. بنابراين، دانشجویان جهادگر  با شناسايي چالش‌هاي روستاهاي مناطق محروم و انعكاس آن به مسؤلين می­توانند در زمينه تصميم‌سازي وسياست‌گذاري  در اين زمينه،  مدد رسان برنامه ريزان و متوليان آبرساني به روستاهاي محروم باشند.

 

برنامه ریزی مجزا برای جامعه­ی شهری و روستایی یکی دیگر از عواملی است که به محرومیت روستاها دامن می­زند. در حالی که شهر و روستا یک مجموعه هستند و در یک پیکره­ی ناحیه­ای قرار گرفته­اند و اقتصادشان با یکدیگر در ارتباط است. بنابراین، نیاز به مدیریت یکپارچه دارند. اما،  متاسفانه روستاها در حال حاضر متولي و مدير واحدي ندارد. موازي كاري در برنامه‌ريزي و اجراي پروژه‌ها ديده مي‌شود.   برای مثال بنیاد مسکن خود را متولی کالبد روستایی می­داند. جهاد كشاورزي متولي بخش كشاورزي و دهیاری و دهداری هر کدام وظایف مربوط به خود را دارند. بدين ترتيب چندگانگي مديريتي در روستا وجود دارد. بنابراین در سطح مدیریتِ روستایی باید یک بازآفرینی اتفاق بیافتد و این قدرتِ مدیریتِ یکپارچه به صورت قانونی به یکی از نهادها تفویض شود تا بتوان مجموعه­ های روستایی را قالب منظومه ­های روستایی ساماندهی کرد و با منظومه­ های اطراف آن پیوند داد. اين مقوله باعث مي شود  محروميت روستاها تا حدود زيادي دراثر تعامل با يكديگر و كانون‌هاي شهري كاهش يابد.

 

چطور می­شود روستاها را برای این تحول یعنی بومی سازی آماده کرد؟

 

ابتدا باید مشکل روستای مورد نظر به درستی بررسی و شناسايي شود و سپس بر اساس آن مدلي طراحي كرد كه متناسب و سازگار با شرایط بومی روستاها در هرناحيه باشد و براين مينا، آموزش­ و آگاهي بخشي براي توانمندسازي آن‌ها ارايه شود..

 

انتقال آگاهی می­تواند از طریق NGO ها، تشکل­های مختلف، بسیج، گردهمایی­هایِ گروه­ های جهادی در روستا، هیئت­ها و کانون­ها صورت گیرد برای مثال بسیج دارای 17 کارکرد است و اگر همه­ی این­ها به کار بسته شود بسیار کارآمد عمل می­کند.

 

نباید فراموش کرد که حضور خردمندانه گروه های جهادی در روستاها به معنیِ توسعه­ی تشکل­های روستایی اتفاق می­افتد که در بلند مدت اثر خود را نشان می­دهد و باعث مشارکت، مطالبه­گری و قدرتمند شدنِ اهالی روستاها می­شود.

 

حتی اگر به جوامع  پيشرو در اين زمينه در كشورهاي مختلف نظري بيافكنيم؛ در می­یابیم که علت پيشرفت آ‌ن‌ها، نهادینه کردن مشارکت است؛ در حالی که مشارکت از آموزه­ های دینیِ ما به شمار می­آید اما کشور ما به تازگی آن را شروع کرده است.

 

یکی از اهداف انقلاب اسلامی نیز ایجاد تشکل­های مردم نهاد و مشارکت دادن مردم در قدرت بود و حضرت امام  به فاصله­ی  كمتر از يك سال بعد از انقلاب مردم را در تشکل­های مختلف مردم نهاد نظير جهاد سازندگي، بنياد مسكن، بنياد مستضعفان، بسيج، كميته انقلاب اسلامي، سپاه پاسداران و ... جمع كرد كه هدف از ايجاد اكثر اين نهاد‌هاي انقلابي و مردمي رفع محرميت از روستاها بوده است.

 

 

به عنوان سوال پایانی می­خواستم نظرتان را در مورد فعالیت­ عمرانی گروه های جهادی بدانم؛ از نظر شما فعالیت­های عمرانی کوتاه مدتِ جهادگران با توسعه­ی درون زا مغایرت ندارد و باعث تشدید روحیه­ی رخوت در روستاها نمی­شود؟

 

باید توجه کرد که این فعالیت­های عمرانی چگونه انجام می­شود؛ اگر با هماهنگی و کمک مسئولین آن منطقه انجام شود به نفع روستاییان است چرا که در صورت هماهنگی با مسئولین محلی، جهادگران به اموری می­پردازند که اصلی­ترین و ضروری­ترین نیازِ روستاییان به شمار می­ آید.

 

ضمن اینکه سازمان­های مختلف در هر استان و شهرستان در طرح­ها و برنامه­ های اجرایی؛  اولویت­هایی را تعيين كرده‌اند که جهادگران می­توانند در آن حوزه­ ها کار عمرانی انجام دهند. حتی برخی از نیازها در روستاها به قدری فوری است که باید در قالب ارزیابی های سریع انجام شود.

 

گذشته از ضرورت و فوریت فعالیت­های عمرانی باید به همکاری روستاییان با جهادگران نیز توجه کرد که اگر قرار است بنایی به دست جهادگران ساخته شود با کمک اهالی همان روستا باشد تا حس مشارکت و تلاش برای پیشرفت در ایشان بیشتر رشد کند.

 

 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار