به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو - محسن عبدالعلیپور؛ نشریات دانشجویی در هفته گذشته تیترها و سرمقالههای خود را به مهمترین مسائل روز کشور اختصاص دادند.
دولت از برجام گوساله سامری ساخته!
علی علیزاده کازشناس سابق BBC فارسی در گفتوگو با نشریه « خط بیداری » دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در مورد برجام و دولت نطقهای جالبی داشته است. وی که ورودی 72 برق شریف است، در سال 79 به فلسفه علاقهمند شده و برای ادامه تحصیل به انگلیس رفته است. در بخشی از این گفتوگو آمده است: « ببینید به نظر من اگر در روزهای مذاکرات هسته ای، جناح مخالف دولت فعلی ایران، به جای مخالفت با کلیت مذاکره با آمریکا، به نقد کارشناسی پرداخته بود، امروز دچار این مخمصه نمی شدیم. اگر خاطرتان باشد آقایان لاریجانی و جلیلی نیز پیش از آقای ظریف مذاکره کرده بودند: پس اولا همانطور که آیت ا... خامنه ای همواره گفته اند، ایران هیچ گاه میز مذاکره را خالی نگذاشته و همیشه برای رسیدن به حقوق بدیهی خود مذاکره کرده است و آن طرف آمریکایی بود که در سال ۸۴ هم مذاکره را تخریب کرد. من معتقدم از منظر منافع ملی، علیرغم این که دولت از برجام به عنوان یک دستاورد عجیب غریب یاد می کند و از آن یک گاو سامری ساخته که باید مقدس شمرده شود و همه به آن تعظیم کنند، برجام نه آنچنان مورد ستایشی است و نه باید مورد تحقیر واقع شود. برجام در کلیتش پذیرفته شدن ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای توسط ۶ قدرت بزرگ جهان بود و به نظر من می توانست حرکتی رو به جلو برای ایران باشد.»
پر از خالی!
دانشجویان دانشگاه قم با «سوزنبان» به بررسی جشن روز دانشجوی این دانشگاه پرداختهاند. به نظر دانشجویان این روز که قرار بود به یاد ماندنیترین جشنشان باشد با کمکاری مسئولین دانشگاه به محاق رفت. در گوشهای از این بررسی آمده است: « مسئولین دانشگاه قم کاملا با این پروسه آشنایی دارند و همین یاعث شده تا برای «مسئله خاص» دانشگاهی که مدیریت آن را به عهده دارند، هیچ ترفندی جز گذر زمان را لحاظ نکنند. مدام ورد زبانشان است که «مهم نیست...بعد از یکی دو سال از سرشان خواهد پرید...».
جالب است بدانید که مسئولین دانشگاه قم حتی با اعتراضاتی از نوع آنچه که در همایش روز دانشجو رخ داد نیز ییگانه نیستند! مشابه چنین اعتراضی به مسئله تفکیک که حتی میتوان گفت چندین برابر شدت داشت، در سال ۸۹ اتفاق افتاد. تدبیر مسئولین این است که اتفاق «روز دانشجو» نیز همانند اتفاق های گذشته پس از مدتی از تب و تاب می افتد...»
تنفروشی عدالت به سیاست!
«مستضعفین» دانشگاه تهران در این شماره خود ساسی شدن اجرای عدالت را مورد نقد خود قرار داده است. دانشجویان در این یادداشت معتقدند سیاستمداران ما معنای عدالت را از درون تهی کردهاند. در بخشی از این یادداشت آمده است: « این روزها «عدالت» غریب ترین مفهومی است که ما در فضای کشور با آن روبرو هستیم. مفهوم عمیقی که سیاستمداران ما ان را تبدیل به روسپیای کردند که در شب جمعه های سیاسی خود، سراغ ان میروند تا احیانا با ان رای بخرند یا از ان بدتر به توجیه سیاستهای غلط خود بپردازند. ماجرا آنجایی تلختر می شود که عدهای این برداشتهای غلط از عدالت را همان برداشت اصیل عدالت میخوانند. شاید علت این فحشای دردآور این باشد که از خودمان نپرسیدیم که اصلا عدالت چیست، به چه درد میخورد، یا حتی چرا پیامبران باید برای برقراری آن قیام کنند. تحلیل های زیادی در زمینه ی غربت «عدالت» وجود دارد، اما در یک تحلیل کلان میتوان اینطور نتیجه گرفت، که علت این بلبشوی آزار دهنده درباره ی مفهوم عدالت، فقدان متفکرین حوزهی عدالت است. عدالت در تاریخ فلسفه ی سیاسی و علوم اجتماعی، همواره مفهومی زنده و مورد بحث بوده است. به دلیل عقب ماندگی علوم انسانی در ایران که ناشی از نوعی حقارت در برابر علوم غربی است، متفکرین ما در حوزهی تفکر پیرامون مسائل اساسی، خلع سلاح شدهاند...»
از انجمن اسلامی تا دروازههای اشرف!
«تب» دانشگاه نوشیروانی بابل در این شماره خود خاستگاه وطن فروشان را مورد حمله قرار داده است. آنجایی که عدهای از این کشور و مردم ارتزاق میکنند و در آخر به دامن دشمنان ملت پناه میبرند. در گوشهای از این متن آمده است: « مکتبی که دانشجونماها از آن پیروی میکردند یا حاصل تفکرات لیبرال بود و یا حاصل تفکرات التقاطی. متاسفانه امروز هم ریشه هایی از این تفکرات لیبرال و یا التقاطی که به نام اسلام به خورد افکار عمومی داده می شود را می توان در برخی جنبش های دانشجویی یافت.
لیبرال ها که موضع مشخصی دارند، تفکر آنان دقیقا نقطه مقابل تفکر امام خمینی (ره) و حکومت اسلامی است. به حدی که امام در نامه ی معروفی که به مرحوم منتظری نوشتند یکی از دلایل عزل او را خطر سپردن انقلاب به دست لیبرال ها برشمردند. لیبرالیسم نه تنها هیچ ربطی به اسلام ندارد بلکه کاملا غیر اسلامی است. عقاید برخی دیگر، تفکرات التقاطی است. تفکری که اسلام را تفسیر به رای کرده و آن را در مکاتب غربی جست و جو می کند. اسلامی که ایشان دارند اسلامی راکد و بی روح است که چرا که از دو اصل ولایت پذیری و داشتن روحیه جهادی تهی است.
این افراد پیرو راه مصدق و بازرگان هستند و در عین حال خود را شاگرد مکتب امام، شهید بهشتی و شهید مطهری می دانند در حالی که حتی از درک این مهم عاجزند که امام و بازرگان هیچ ربطی به هم ندارند. اینان همانانی هستند که در لباس دین دم از اسلام می زنند ولی عملا بزرگترین ضربه ها را به دین مبین خواهند زد.»