سالهاست تاکتیکهای لیبرالیسم را نوشخوار کرده ایم. دیگر وقت آن رسیده که به آشتیانیها و طهرانی مقدمهای عرصهی اقتصاد توجه شود. وقتش هست که بعد از چهل سال، در اقتصاد ایران، اسلام از پشت بلندگوها یک قدم جلوتر بیاید.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- مجید کریمی*، اتفاق مورد نظر، همان تجلیل رئیس جمهور از فردی به نام سید جواد طباطبایی است. کسی که کمتر کسی است که بخواهد عدم طرفداری وی از اقتصاد لیبرالی را بپوشاند. وی صرفا یک مورد است، ولی این تجلیل تلنگری بود که نکاتی را به رئیس جمهور محترم یادآور شویم تا بلکه با نگاه به عمق و ریشه، کمی توجه حاصل شود.
جناب رئیس جمهور بهتراست کمی به بعضی از اطرافیان خود نگاه کنند و باتوجه به نزدیکی دهه فجر، آنها را با ارزشهای انقلاب اسلامی تطبیق دهند. به یقین یکی از آرمانهای اصلی انقلاب، اجرای دین در صحنههای مختلف اجتماعی بود. فی المثل یکی از همین صحنه ها، عرصه اقتصاد است. واقعا اگر قرار بود صحنه اقتصاد ما با تکیه بر اقتصاد لیبرالی که اگر کسی آشنایی با جوهره این مکتب داشته باشد، میداند که این مقوله آشکارا با اسلام درتناقض است، بچرخد، دیگر چه نیازی به انقلاب اسلامی بود؟ انقلاب اسلامی کردیم که همان افکار، این بار توسط عدهای با ریش و بدون کراوات اجرا شود؟ خب همین کار را که پهلوی بهتر از ما انجام میداد! این را بارها گفته ایم که انقلاب اسلامی صیرورت دارد و فقط در ۱۳۵۷ رخ نداده، بلکه صرفا یک مرحله را طی کرده است.
رهبر معظم انقلاب از دهه هفتاد فرموده اند که باید مرحله دولت اسلامی را انجام و پشت سر بگذاریم، ولی تازه در دهه هشتاد کار نظام به جایی میکشد که در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، الگوی اقتصادی "مینارد کینز" که آلوده به لیبرالیسم و آثارش (از جمله ربا) هست، برای اوضاع مملکت تجویز میشود. تازه بعد از چهل سال، متوجه میشویم که رئیس جمهور ما در نزدیک به ۳۷ حوزه با، ولی فقیه اختلاف نظر غیرسلیقهای دارد! آقای روحانی بهتر است کمی به اطرافش نگاه کند.
اقتصاد ایران در نظر مردم چندان حال و روز خوشی ندارد، ولی دارد به اسم اقتصاد مقاومتی تمام میشود.ای کاش آقای روحانی کمی به حوزههای دیگری که این انقلاب دستاوردهای عظیمی در آن داشته توجه کند و از افراد متفاوتی استفاده کند. در حوزه زیستی وقتی نگاه میکنیم، کاظم آشتیانی را میبینیم که نه تحصیل کرده آن طرف مرزها بود و نه ادعای بعضی آقایان اقتصاد امروز ما را داشت. در حوزه فنی، انسان تراز ما حسن طهرانی مقدم و اطرافیانش بودند که بازهم فارغ التحصیل و دلسوز همین نظام و کشور بودند و در صنعت هستهای هم همینطور بوده است.
مطمئنا در حوزه اقتصادی هم اگر در انتخاب مسئولان و مدیران، از حوزههای دیگری که درآن جهش داشتیم عبرت بگیریم و معیارهای مان در انتخاب افراد، با معیارهای یک مسئول رژیم سکولار و پهلوی (بیشتر از چیزی که الان هست) متفاوت باشد پیشرفتهای چشمگیری خواهیم داشت، سوال این است که آیا اکنون که دهه فجر را درپیش داریم، بهتر نیست کمی بیشتر دین را وارد عرصه اجرایی قوه مجریه بکنیم؟ نباید دین کمی فراتر از مشت بلندگوها برود؟ مخصوصا در عرصه اقتصاد!
شاید نزدیکی دهه فجر بهانهای باشد برای مرور گذشته و عدم توجه به دین در اقتصاد؛ فی المثل وقتی در سال ۹۵ بیش از ۶۰ بار مراجع تقلید شیعه میگویند که نظام بانکداری یا بخشی از آن ربوی است، از افراد مکلایی که در هیئت دولت بودند و در دانشگاههای غرب لیبرالیسم را آموخته اند، انتظاری نمیرفت که کاری کنند، ولی حداقل ما منتظر بودیم که رئیس جمهور حوزوی ما باشنیدن این حجم از مواضع، یقه چاک کند و عمامه بر زمین بکوبد که چه نشسته اید که ربا جنگ با خداست! ولی دریغ از یک اقدام برای نابودی ربا از بانکها. با این اوصاف، بنظر میرسد راه چاره، هیچکدام از این تاکتیکهای اقتصادیای که هرچند مدت یکبار تکرار میشوند نیست. دیگر بس است. این همه سال است تاکتیکهای لیبرالیسم را نوشخوار کرده ایم. دیگر وقت آن رسیده که به آشتیانیها و طهرانی مقدمهای عرصهی اقتصاد توجه شود. وقتش هست که بعد از چهل سال، در اقتصاد ایران، اسلام از پشت بلندگوها یک قدم جلوتر بیاید.
*مجید کریمی- مسئول واحد سیاسی جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.