همسرتان همراه شماست نه سربار؛ در زندگی دنبال همراه بگردید/ ازدواج مانع پیشرفت نیست
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، همواره ازدواج های دانشجویی با نقدها و مخالفتهای بعضی خانواده ها همراه بوده است. عده ای معتقدند در این سن دانشجویان به دلیل غلبه احساس بر عقل، نمی توانند تصمیمات منطقی بگیرند؛ هرچند دانشجویان با این نظر مخالفند و معتقدند داشتن همراه در این سن پیشرفتهای بیشتری به حالت زندگی مجردی دارد. در همین راستا آمار و ارقام نیز خبر موفقیت بسیار بالای ازدواج های دانشجویی دارد.
از همین جهت به سراغ یک زوج دانشجو رفتیم و با آنها گفتگوی صمیمی داشیم. این زوج که از زمان ازدواجشان مدت زیادی نمی گذرد، رمز ازدواج دانشجویی را پایین آوردن سطح توقعات دانستند.
دانشجو: خودتان را معرفی کنید و از نحوه آشناییتان برایمان بگویید
ندرت: حسین ندرت هستم، دانشجوی سال آخر مهندسی کامپیوتر دانشگاه بجنورد. سال گذشته مسئول کانون مهدویت در دانشگاه شدم. برای بار اول همسرم را در جلسات این کانون دیدم. بعد از مدتی مسئول خواهران این دانشگاه به دلیل مشکلات شخصی از این جایگاه انصراف داد و همسر من این پست را قبول کرد. در کانون مهدویت حدود یک سال همکاری داشتیم. بعد از یک سال به مرور موضوع ازدواج در ذهنم ایجاد شد و قصد کردم وارد مراحل انتخاب همسر شوم. به محض این تصمیم خداوند یک شغل پاره وقت را در مسیر راهم قرار داد و به نوعی شاغل شدم. سپس مطالعه خود در خصوص ازدواج را بیشتر کردم و در این موضوع به حد بالایی از مسائل آگاه شدم. در این بین همسرم را فردی به عنوان گزینه ای برای ازدواج معرفی کرد. سپس بنده نیز پیشنهاد آشنایی را به ایشان دادم، البته با اطلاع خانواده ها و زیرنظر نهاد رهبری دانشگاه بعد از این اتفاق ما شش جلسه دو یا سه ساعته داشتیم که با بررسی معیارها و ملاک های خود به این نتیجه رسیدیم می توانیم با هم زندگی مشترکی را آغاز کنیم.
ترایی: در مدتی که با آقای ندرت همکار بودم، اعتقاد و رفتار ایشان را دیدم. ایشان در ارتباط با خانم های دیگر بسیار حدود را رعایت می کرد و نحوه برخورد با دوستانشان بسیار مطلوب بود. از طرفی سبک زندگی ایشان مانند عدم علاقه به مادیات باعث شد توجهم به همسرم جلب شود.
دانشجو: آقای ندرت از مشکلاتی که در ازدواج پیش رویتان بود، برایمان بگویید
ندرت: یک بخش از مشکلمان به دلیل سنت های غلط عرفی بود. خانم من یک خواهر بزرگ تر از خود دارد که او مجرد است. از این جهت خانواده همسرم ابتدا اصلا اجازه حضور در خانه یشان را به ما نمی دادند. برای حل این مسئله با پدرخانمم صحبت کردم. به او گفتم ازدواج یک رزق است و رزق دست خداوند است و روزی کسی را نمی تواند کسی دیگر بگیرد. اگر من و دخترتان روزی هم هستیم پس ارتباطی با ازدواج دیگر دخترتان ندارد. بالاخره موفق شدیم از پس این مشکل براییم و به خاستگاری برویم. درواقع خداراشکر توانسته ایم تابوی این سنت غلط را در فامیل بشکنیم.
ترابی: خانواده به من می گفتند سنت برای ازدواج کم است و هنوز برای ازدواج فرصت داری. همچنین شغل و سربازی همسرم از مواردی بود که خانواده ها را نگران کرده بود، اما بالاخره توانستیم خانواده را راضی کنیم و این ازدواج شکل گرفت. البته هرکسی برای اقناع خانواده خود راه حلی دارد. من هم قطعا راهکاری داشتم که در نهایت به سرانجام رسید .
دانشجو: آقای ندرت چطور بر مشکلات چیره شدید؟
ندرت: به طور صریح خداوند را محور قرار دادیم. برای شغل با اینکه هم اکنون به صورت پاره وقت شاغل هستم به خانواده همسرم گفتم روزی را خداوند می رساند و بالفرض اینکه من امروز شغل ثابت داشته باشم چه تضمینی هست مدتی بعد هم کار داشته باشم؟ البته به دانشجویانی که قصد ازدواج دارند باید بگویم حتما قبل از ازدواج یک شغل را برای خود مهیا کنند. هرچند با حقوق خیلی کم. اما این باعث میشود مسئولیت پذیری و روی پای خود ایستادن را به خانواده ها اثبات کنید. من در این راه توکل کردم و مادیات را کنار گذاشتم. اگر مادی صحبت می کردم قطعا به همسرم نمی رسیدم چون آهی در بساط نداشتم. اما همسرم همراه و از مشکلاتم آگاه بود.
دانشجو: آیا ازدواج را مانع پیشرفت نمی دانید؟
ندرت: ازدواج مانع نیست خصوصا اگر همسرت همراهت باشد؛ البته محدودیت هایی وجود دارد. اما باید پرسید پیشرفت چه معنی ای دارد؟ پیشرفتی که جامعه هم اکنون مدنظرش است با پیشرفتی که مدنظر خانواده ماست، یکی نیست. من می گویم اگر جوانان ازدواج کنند و این باعث کاهش فساد و در نتیجه باعث تعجیل در ظهور شود پیشرفت کرده ایم. حتی اگر مادی نگاه کنیم امروزه پیشرفت با درس خواندن لزوما مطابقت ندارد. چیزی که امروز مهم است تخصص است .
ندرت: من به خانمم پیشنهاد دادم ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد نداشته باشد. البته این صرفا پیشنهاد بود که همسرم این پیشنهاد را پذیرفت. دلیل آن هم این است که زن همواره خواهان این است که یک تکیه گاه داشته باشد و با ادامه تحصیل و در آینده اختیار شغل استقلال مالی به دست می آورد که این برای زندگی موفق آسیب زاست. البته من با شناختی که از همسرم دارم زندگی ما با این چالش مواجه نخواهد شد از همین جهت با کار کردن همسرم در جایی که مردی نتواند آن شغل را انجام دهد و یا آن شغل روی زمین باشد، مشکلی ندارم.
دانشجو: بعضی خانواده ها به پسرشان می گویند ازدواج در این سن باعث می شود آسیب ببینی و جوانیات هدر رود. نظرتان راجب این جمله چیست؟
ندرت: کاملا اشتباه است. در مجردی آرامش روانی وجود ندارد و جوانان مجرد ما حلقه ی مفقوده ی زندگیشان آرامش است. اما ذهن آشفته و نگران قبل ازدواج ، پس از ازدواج به آرامش واقعی می رسد. شما فردی کنارت است که می توانی به راحتی با او صحبت کنی لذا وعده ی صادق خداوند اجرا می شود. بین من و همسرم مودت و رحمت ایجاد شد. باید مزه ی متاهلی را چشید. قابل بیان نیست.
دانشجو: پیش بینی خانوادهی تازه تاسیس شما از آینده زندگیتان چیست؟
ندرت: هردوی ما قبل از ازدواج دنبال راه حلی برای مشکلات فرهنگی جامعه بودیم. حالا دو نفره این مسیر را طی خواهیم کرد. مگر هدف نهایی ما از زندگی چیست؟ هدف ما رسیدن به جامعه ی مهدوی است. لذا باید کل کار و زندگیمان برای این مسئله باشد. برای همین مادیات برای ما ابزار است نه هدف.
دانشجو: توصیتان به جوانان دانشجوی همانند خودتان چیست؟
ندرت: در زندگی دنبال همراه بگردید. همسرتان همراه شماست نه سربار. به رزاق بودن خداوند اعتماد داشته باشید. نقش خداوند را در زندگی پررنگ کنید. متاسفانه دختران جامعه ما در دسترس هستند به همین دلیل پسر می گوید چرا مسئولیت بپذیرم وقتی می توانم راحت تر استفاده کنم؟ اما باید بدانید اینطور آرامش نصیبتان نمی شود. آرامش واقعی در ازدواج است. دختران در مسائل ازدواج سخت نگیرند و توقعات خود را کاهش دهند.
اشتغال دانشجویان روزانه غیر قانونی است چون به دانشگاه تعهد تحصیل تمام وقت داده اند