
جنبش دانشجویی به مانند گذشته در کانون توجهات نیست/ تشکلها برجامهای شهری و دانشگاهی را دریابند
جنبش دانشجویی حتما چسبندگی به قدرت داشته، چون دغدغه قدرت دارد. در هر حال این موضوع چند وجه دارد که یکی از وجوه آن به بنیه جنبش دانشجویی در دورههای مختلف برمی گردد. ببینید در یک دورههایی بنیه جنبش دانشجویی ضعیف بوده و در یک دورههایی هم افرادی در این فضا ظهور کرده اند که بنیه و ارتباطات دانشجویی قوی تری داشته اند با این وجود این افراد از زبان تیزتر و ارتباطات قویتر برخوردار بوده اند و راحتتر حرف خود را میزدند.

معتقدم در این دوره زمانی کل بدنه جنبش دانشجویی ضعیف است به همین دلیل تمام ضعفها اعم از محافظه کاری و محتاط کاری بر آن مستولی میشود. از طرفی فضای سیاسی حاکم بر کشور نیز با ارتباطاتی که برقرار میکند و نوع انتظاراتی که نسبت به جنبش دانشجویی دارد در تعاملات و فضایی که به وجود میآید موثر است. نظر بنده این است که باید موضوع چسبندگی جنبش دانشجویی به قدرت را به صورت دوره به دوره بررسی کرد. مثلا در دوره آقای هاشمی رفسنجانی جنبش دانشجویی تازه داشت هویت خود را پیدا میکرد. به گونه ای که در دوره اول این دولت دفتر تحکیم وحدت تنها اتحادیه دانشجویی بود که در دانشگاهها وجود داشت و به دلیل ارتباطات امنیتی و نه سیاسی که با حکومت و جناح چپ آن زمان گرفته بودند انتقاداتی را مطرح می ساختند که این انتقادات نشان می داد استقلال جنبش دانشجویی در سطح قابل توجهی قرار دارد؛ البته خط دهیهایی نیز از بیرون وجود داشت.
بنده آن زمان که به عنوان دبیر کل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان در جلسات شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی شرکت میکردم قرار بود که شورای اول لیست انتخاباتی ارائه کند با این وجود ما به عنوان جامعه اسلامی انشجویان اعلام کردیم در فضای دانشجویی به این نتیجه رسیده ایم به صورت لیستی از کسی حمایت نکنیم. در هر حال بحث بنده این است که در آن دوره استقلال وجود داشت؛ اما به تدریج که در دوره اول دولت اصلاحات کنشهای امنیتی در دانشگاههای افزایش یافت و کار به درگیری و باز شدن دست نیروهای امنیتی در فضای تشکلهای دانشجویی کشیده شد سوء استفاده از فضای جنبش دانشجویی هم افزایش یافت و آنقدر که فضای سیاسی و قدرت از فضای جنبش دانشجویی استفاده کرد جنبش دانشجویی از قدرت استفاده نکرد. معتقدم جنبش دانشجویی در این دوران تعمدا تضعیف و در یک برههای هم دچار مرگ شد.
خبرگزاری دانشجو: برخی انتقاد میکنند که جنبش دانشجویی درگیر تشکل داری و گرفتن بودجه و هماهنگی اردو شده به همین دلیل از رسیدن به مسائل فکری و کار اصلی جنبش بازمانده است نظر شما در این رابطه چیست؟
دوستانی که آموزش محور و سیاست محور هستند به این مسئله اعتقاد دارند، اما بنده به شدت معتقدم جنبش دانشجویی دربرگیرنده همین کارهاست. در واقع جنبش دانشجویی فرصتی برای کادرسازی است از این رو اگر دانشجویی بتواند برای کار تشکیلاتی از رئیس دانشگاه بودجه بگیرد توانمند میشود و قدرت برقراری دیالوگ با یک مقام مافوق، قدرت مدیریت مالی و قدرت مدیریت نیروی انسانی را پیدا میکند.
خبرگزاری دانشجو: برخی معتقدند تشکلهای دانشجویی با قوانین ۴۰ سال پیش اداره میشوند و از لحاظ ساختاری هیچ تغییری نکرده اند و هیچ عزمی هم برای تغییر این ساختار وجود ندارد نظر شما چیست؟
این حرف درستی است. معتقدم یکی از ضعفهای جنبش دانشجویی این است که خود را به روز رسانی نکرده و شاید مهمترین نقدی هم که به این جنبش وارد باشد این است که ابزار دوره خود را پیدا نکرده است. ببینید در سال ۸۰ و در دوره فعالیت ما در جنبش دانشجویی تشکلها بولتن منتشر میکردند و هر تشکلی هم که میتوانست بولتن خود را زودتر منتشر کند برنده بود؛ البته این بولتنها ماهیانه منتشر میشد و بعد زمان انتشار آنها به دو هفته یک بار و هفتهای یک بار کاهش یافت با این وجود هر تشکلی که هفتگی بولتن خود را منتشر میکرد پیروز میدان مدیریت افکار عمومی بود. در هر حال شاید امروز خیلیها ندانند بولتن چیست؟ اما به وسیله گوشیهای هوشمند به ثانیه در جریان اخبار قرار میگیرند.
در آن سالها بنده برای اینکه به اخبار دسترسی پیدا کنم طبق هماهنگی صورت گرفته ساعت پنج صبح روز جمعه با شخصی که شاید صلاح نباشد نام او را ببرم تماس میگرفتم و او خبرهای مهم و محرمانه کشور را برای من میخواند و من هم آنها را در دفتر مینوشتم و بعد برای بچههای تشکل میخواندم. البته خبرهای مهم و محرمانه که میگویم این خبرها مشابه همین خبرهای عادی است که امروز میشنویم که مثلا دختر فلانی و یا پسر فلانی و یا فلانی فلان کار را کرد. در هر حال آن زمان فکر افراد با مدیریت نیروی انسانی قابل کنترل بود، اما الان افراد قابل کنترل نیستند، چون به طور دائم وجوه مختلف به مغز آنها شلیک میشود.
اتفاقی که الان افتاده این است که حجم اطلاعات افراد بسیار بالاست، اما عمق آنها کم است و این در حالی است که در گذشته اینگونه نبود با این وجود تشکلها نتوانسته اند خود را با وضع موجود وفق دهند.
خبرگزاری دانشجو: قبول دارید که تشکلهای دانشجویی امروز خود را مدام با دوران طلایی جنبش دانشجویی در دهه ۶۰ و ۷۰ مقایسه میکنند؟
ببینید امکاناتی که امروز در دسترس وجود دارند شاید در گذشته مدتها طول میکشید تا بتوان به آنها دسترسی پیدا کرد، اما با این حال همیشه یک حس خوب نسبت به گذشته وجود دارد از این رو تشکلهای دانشجویی هم همینگونه هستند و فکر میکنند نسل قبلی آنها آدمهای عجیب و غریبی بوده اند. به عنوان مثال در دوران فعالیتهای دانشجویی بنده در مجموع آدمهای کاری تشکل ۱۰ نفر بودیم با این وجود یکی از سوالاتی که بعضا از فعالان دانشجویی میپرسم این است که آیا شما در تشکل خود ۱۰ نفر هم نیستید که در پاسخ میگویند چرا بیشتر از این تعداد هستیم از این رو می توان گفت تصور تشکلها این است که نسبت به گذشته خیلی ضعیف اند و این مسئله هم به این موضوع برمی گردد که اعتماد به نفس تشکل ها مانند سابق نیست.
خبرگزاری دانشجو: القاء خودبزرگ بینی ادوار جنبش دانشجویی را تا چه حد در ضعف اعتماد به نفس نسل حاضر این جنبش موثر میدانید؟
اینکه ادوار جنبش دانشجویی یک خودبزرگ بینی و خودبرتربینی نسبت به نسل حاضر جنبش دانشجویی دارند حرف درستی است که بنده این موضوع را از یک سو متاثر از بی اطلاعی ادوار از فضای موجود و از سوی دیگر عدم توانایی جنبش دانشجویی در بروز خود میدانم. ببینید بنده تا زمانی که به عنوان داور نشریات دانشجویی انتخاب نشده بودم تصورم این بود که نشریات دانشجویی در دانشگاهها مرده و اصلا کسی نشریه چاپ میکند، اما وقتی کیفیت نشریات را دیدم واقعا تعجب کردم؛ لذا میخواهم بگویم نسل جدید امتیازاتی دارد که ادوار به دلیل عدم ارتباط این امتیازات را نمیبینند.

مسئلهای که وجود دارد این است که ادوار جنبش دانشجویی انتظار دارند سل جدید هم مثل آنها جیغ بزند و انتقاد کند. بو این در حالی است که اید بپذیریم نسل جدید اینطور نیست از این رو ادوار ابتدا باید بیایند از نزدیک نسل جدید را ببینند و آن را بشناسند و بعد متناسب با این شناخت موضع خود را بگویند. بنده نیز نسبت به وضع موجود منتقدم، اما این حجم انتقاد ناامید کنندهای که نسبت فضای موجود جنبش دانشجویی وجود دارد را اصلا قبول ندارم.
خبرگزاری دانشجو: مرز بین انتقاد و غر زن شدن تشکلهای دانشجویی تا کجاست؟
اگر گرایش و اولویت اصلی تشکل دانشجویی صرفا سیاسی باشد لاجرم به غر زدن و جیغ زدن میافتد، چون وقتی کسی قدرت را در دست ندارد مجبور است فقط حرف بزند و نهایتا برای اینکه دیده شود جیغ بزند و انتقاد کند. در هر حال اگر بخواهیم تشکلها را در عرصه سیاست محصور کنیم نهایتا یک سری تشکل غرزن و انتقادی خواهیم داشت، ولی اگر تشکل دانشجویی در کنار کادرسازی به کار سیاسی و آموزشی هم بپردازد آن وقت با تشکلی رو برو هستیم که در کنار دوندگی، امکانات جذب میکند، آموزش میدهد، کادرسازی میکند، جذب نیرو دارد و انتقادش را هم میکند در چنین وضعیتی اگر تشکل انتقاد هم کند انتقاد او دیگر در ذوق نمیزند.
خبرگزاری دانشجو: یک باوری به وجود آمده مبنی بر اینکه از تشکلهای دانشجویی انتظار دارند برای همه مشکلات کشور راهکار ارائه دهند آیا این انتظارکه با عنوان مطالبه گری تخصصی مطرح میشود، انتظار صحیحی است و یا اینکه اصلا برآورده کردن این انتظار در توان تشکلها است؟
اگر بخواهیم تشکل را به راهکار دادن محدود کنیم حتما کار غلطی است و هر کس این انتظار را از جنبش دانشجویی داشته باشد باید به او گفت که تو نمیفهمی جنبش دانشجویی یعنی چه. در هر حال اگر قرار باشد جنبش دانشجویی راهکار بدهد خب باید جای مدیران بنشیند. تشکل دانشجویی باید در سطح خودش در خصوص یک پدیده فکر کند و در کنار نقدی که ارائه میدهد بفهمد که چه راهکار عملیاتی برای تحقق آن نقد وجود دارد، ولی اینکه مانند وزارت کشور کارگروه عفاف و حجاب تشکیل دهد و بعد نظر دهد این وظیفه تشکل نیست. البته اگر گعدههای تخصصی در تشکل دانشجویی شکل بگیرد منافی با وظیفه اصلی تشکیلات نیست. در مجموع بنده معتقدم وظیفه تشکیلات پخته کردن آدمها برای ورود به عرصه زندگی واقعی و جایی برای ایثار کردن، رقابت، گرفتن حق و عدالتخواه بودن است، چون غیر از تشکیلات نمیتوان با کتاب خواندن ایثارگر و عدالتخواه شد.
ببینید اول باید قبول کنیم جنبش دانشجویی امروز به مانند گذشته در بورس و کانون توجهات نیست. دوم اینکه امروز قدرت رسانه پشت جنبش دانشجویی قرار ندارد.
امروز حجم خدمات رسانی اجتماعی که در اردوهای جهادی ارائه میشود نسبت به گذشته اصلا قابل قیاس نیست، چون در دهههای ۷۰ و ۸۰ چنین پدیدهای اصلا وجود خارجی نداشت، ولی الان این پدیده وجود دارد، اما دیده نمیشود. همچنین به دلیل ضعف ساختاری فضای دانشجویی که در مورد آن بحث کردیم ظهور و بروزهای سیاسی تشکلهای دانشجویی بیشتر دیده میشد.

نکته دیگر اینکه مطالبات صنفی جنبش دانشجویی در برههای خیلی پررنگ بوده از این رو این احساس وجود داشت که عدالتخواهی دانشجو عدالتخواهی سیاسی نیست و عدالت خواهی صنفی، محلی و شهری را دربرمی گیرد، اما الان مطالبات تمام تشکلها یک شکل است و این ضعف خیلی بزرگی به حساب میآید. در هر حال ما رقابت در بین تشکلها راکشته ایم و به نوعی صدای مخالفی به گوش نمیرسد.
بحث بنده این است که اگر تشکلهای دانشجویی با هم احساس رقابت نکنند چه دلیلی دارد که بخواهند دوندگی بیشتری داشته باشند. تشکلهای دانشجویی در گذشته میدانستند که اگر تلاش نکنند دچار ریزش میشوند و صدای آن کمتر شنیده میشود، اما الان این نگاه وجود ندارد به همین خاطر جلوه صنفی، محلی و شهری تشکلها از آنها گرفته شده و جلوه سیاسی ملی آنها پررنگ شده از این رو تصور میشود که تشکلها مثلا فقط به موضوعی مانند برجام میپردازند. حرف بنده این است که آیا تشکلهای دانشجویی در شهر و دانشگاه خود به غیر از برجام مسئله دیگری ندارند. در هر حال تشکلها باید برجام شهری و برجام دانشگاهی خود را دریابند.
خبرگزاری دانشجو: به نظر شما تشکل های دانشجویی باید هر کدام اولویت های مشخصی را دنبال کنند و یا به تمام مسائل و مطالبات بپردازند؟
در زمانی که بنده دبیر کل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان بودم جلسات مشترک هماهنگی به صورت جلسات هفتگی و یا دو هفته یکبار با حضور دبیران دیگر اتحادیه های دانشجویی برگزار می شد اما هیچ کس یک عکس مشترک از این جلسات ندید با این وجود ما در فضای عمومی و مناظره ها عملکرد یکدیگر را نقد می کردیم و تفاوت ها و مزیت های خود را نسبت به یکدیگر می گفتیم؛ لذا می شود الگوهایی را پیدا کرد که در کنار حفظ مرزبندی ها همکاری های بین تشکلی هم شکل بگیرد بی آنکه این همکاری ها در فضای عمومی مفهوم یکی بودن و یک حرف زدن را رقم بزنند.
معتقدم نباید اولویت های تشکل های دانشجویی را هم تخصصی کنیم یعنی مثلا بگوییم بسیج دانشجویی فقط به فرهنگ بپردازد و جامعه اسلامی به سیاست بنده این رویکرد را غلط می دانم چون جنبش دانشجویی یک پیکر واحد است و برای کادرسازی باید تمام وجوه را داشته باشد.
ببینید تشکل های دانشجویی چون یک جریان سیال نیروی انسانی هستند ممکن است هر جریانی که کار را به دست می گیرد سلیقه دیگری نسبت به جریان ما قبل خود داشته باشد با این وجود معتقدم نباید برای تشکل تشکل دانشجویی مرزبندی و خط کشی کرد و این اتفاق هم نباید بیفتد.
خبرگزاری دانشجو: به نظر شما جنبش دانشجویی در این دوره دچار ضعف گفتمان نشده است؟
نه. اصلا جنبش دانشجویی دچار ضعف گفتمان نشده است.
خبرگزاری دانشجو: اگر جنبش دانشجویی دچار ضعف گفتمان نشده پس چرا از مناظره، گفتگو و کرسی آزاداندیشی خبری نیست؟
ببینید در دوره فعالیت بنده مناظره یک مطالبه اجتماعی از جنبش دانشجویی دانشجویی بود با این وجود علی رغم اینکه ما در ابتدا برای حضور در مناظره ضعف داشتیم اما با تمام وجود سعی می کردیم در مناظره حضور پیدا کنیم اما در حال حاضر مطالبه عمومی نسبت به این پدیده عمومی وجود ندارد.
خبرگزاری دانشجو: کرسی های آزاداندیشی مطالبه رهبر معظم انقلاب است پس چرا نسبت به کرسی ها غفلت شد؟
بحث کرسی های آزاداندیشی در در سال 80 توسط رهبر معظم انقلاب مطرح شد سوال بنده این است که آیا مگر در آن سالها به کرسی های آزاداندیشی توجه شد و آیا نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها که یک سیستم اداری ذیل مجموعه رهبری است و با اساتید در تماس است مگر توانست به کرسی ها رونق بدهد در هر حال باید به دنبال چیزی باشیم که فضای دانشجویی هم توان آن را داشته باشد.
خبرگزاری دانشجو: جنبش دانشجویی نیاز به گفتگو دارد اما باید با این فضای ضد گفتگو در دانشگاهها چگونه برخورد کند؟
ابتدا باید اعتماد به نفس را به جنبش دانشجویی بازگردانیم و اینقدر به آنها نگوییم شما ضعیف هستید. از طرفی باید تعمدا آنها را وارد فضای رسانه ای کنیم.
خبرگزاری دانشجو: به نظر شما اولویت جنبش دانشجویی باید داخل دانشگاه و یا خارج از دانشگاه باشد؟
حتما باید هم دانشگاه و هم فضای خارج از آن اولویت جنبش دانشجویی باشد اما اگر یکی پررنگ تر از دیگر باشد حتما ضرر می کند. اگر جنبش دانشجویی بیش از حد به مسائل خرد و جزئی دانشگاه بپردازد دست آخر نه چیزی یاد می گیرد و نه دردی از مردم دوا می کند از طرفی اگر خیلی هم به سیاست بپردازد و وارد دعوای قدرت شود مردم را گم می کند.
خبرگزاری دانشجو: در پایان اگر لازم می دانید به نکته ای اشاره کنید در خدمت شما هستیم.
اتفاق خوبی که در فضای جنبش دانشجویی رخ داده و به عنوان یک فرصت باید قدر آن را باید بدانیم این است که سیاسیون چشم طمع خود را از جنبش دانشجویی برداشته اند و سوء استفاده به معنای آنچه که در گذشته اتفاق می افتاد وجود ندارد با این وجود جنبش دانشجویی می تواند به طور مستقل حرکت های جدی را شروع کند مشروط بر اینکه زمانه خود را بشناسد مثلا اگر اقتصاد مسئله این زمانه است راه پرداختن به آن جبغ زدن سیاسی و تحصن سیاسی نیست. ابزار امروز برگزاری تحصن نیست بلکه حضور در میان مردم و برقراری ارتباط با اقشار تحت ظلم است.
در هر حال بنده اصلا نسبت به جنبش دانشجویی ناامید نیستم و معتقدم با تدبیر مدیریتی می شود دوباره این جنبش را سرپا کرد تا باز هم به پرچمدار جریان اصلی عدالت خواهی، آزادیخواهی و جریان مطالبه گری عمومی تبدیل شود.