گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-محمدصالح سلطانی*؛ قدیمترها عادی نبود. نه اینکه نباشد اما اینطور هم نبود که سالی چند بار و با این همه سروصدا برگزار شود. در گذشتههای نه چندان دورِ جنبش دانشجویی، «جلسه خصوصی» اساساً ارج و قرب امروز را نداشت. آنچه اصالت داشت و برای تشکلها مایهی افتخار میشد، کشاندن چهرههای مطرح و برجسته به دانشگاه بود. باز کردن پای فلان مقام و بهمان مسئولِ ارشد به صحن دانشگاه، میتوانست حسابی برند یک تشکل را بالا ببرد و اعتبارش را در میان بدنه دانشجویان، رشد بدهد. امروز اما انگار ماجرا عوض شده. هم تشکلها به اندازه گذشته قدرتِ آوردن مسئولین به دانشگاهها را ندارند، و هم انگار مسئولین راهِ گریز از نامههای دعوتِ دانشجویان را خوب یاد گرفتهاند. راهی که هم برای دانشجوها جذاب است و هم برای مسئولین: برگزاری جلسه خصوصی، پشت درهای بسته.
حالا چند وقتی هست که مطالبهگریهای جنبش دانشجویی به جای صحن دانشگاه و کف میدان، به جلسات خصوصی در اتاقهای هزارتوی مدیران کشیده شده. تعداد و بسامد این جلسات آنقدر زیاد شده که حالا میتوانیم از برآمدن یک مدل تازه در تعاملات مسئولین با جنبش دانشجویی حرف بزنیم. بسیاری از مسئولین ردهبالای مملکتی، به جای آنکه دعوتهای رسمی و غیررسمی تشکلها برای حضور و پاسخگویی در دانشگاهها را بپذیرند، از نمایندگان تشکلها برای حضور در دفترشان و برگزاری جلسات خصوصی دعوت میکنند. جلساتی که محتوایشان یا رسانهای نمیشود و یا مثل نمونهی مربوط به رئیس سازمان صداوسیما، یکسویه و بنا به میل میزبان به انتشار میرسند. جلساتی که معمولاً طولانی و پرحاشیه هستند اما بدون نتیجه مشخص و بدون یک خروجی قابل لمس برای عموم دانشجویان تمام میشوند. جلساتی که انگار برگزار میشوند تا صرفاً برگزار شوند. تا رزومه آقای مدیر را از «جلسات صمیمی با دانشجویان» پر کند و البته بین خودمان بماند، تجربه جذاب و دلفریب حضور در دفتر مسئولین را نصیب دانشجویان کند. تا مقدمهای شود برای ارتباطات بعدی و یارکشی از جنبش دانشجویی و... میبینید؟ جلسه خصوصی برکات فراوانی برای مسئولین دارد. اما آیا برای رفقای تشکلی، یا برای عموم دانشجویان هم آوردهای خواهد داشت؟
فرصتسوزی با جلسات خصوصی
تمامِ سال تحصیلی را که بالا و پایین کنی، دست بالا سه-چهار فرصت برای خودنمایی تشکلها در سطح دانشگاه پیدا میشود. فرصتهایی که همه نگاهها را خیره تشکلها کند و شاخکهای عموم دانشجویان را به سمت این گروههای فعال و خودجوشِ دانشجویی بکشاند. یکی از این فرصتها بیشک برگزاری برنامههای اصطلاحاً «سالنی» در سطح دانشگاه است. برنامههایی با حضور مهمانان ویژه و چهرههای برجسته سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... که میتواند کارایی و توانایی تشکلها در کشاندن پای مسئولین به دانشگاهها را نشان دهد. و از این مهمتر، کشاندن مسئولین به دانشگاهها میتواند نقش واسطهایِ جنبش دانشجویی میان مردم و حاکمیت را پررنگتر کند و مقبولیت تشکلها در میان عموم دانشجویان را افزایش دهد. و به همه اینها اضافه کنید فرصت بینظیری که حضور چهرههای برجسته سیاسی در دانشگاهها برای تشکل میزبان میسازد؛ که خودش را معرفی کند و نیروی تازه جذب کند و دغدغهمندانِ دانشگاه را به سمت خود بکشاند. همه این فرصتها اما با شیوه جدید و اعتیاد به «جلسه خصوصی»، بر باد میروند. اگر مجرای ارتباطی تشکلها و مسئولین به جلسات خصوصی و پشت درهای بسته محدود شود، عملا فرصت ارتباط بدنهی غیرتشکلی و غیرسیاسی دانشگاهها با مسئولین هم بر باد میرود. عملا «پاسخگویی» مسئولین محدود میشود به جمعهای کوچک و گزینششدهای از دانشجویان. و بسیاری از سوالات عموم دانشجویان-بخوانید عموم مردم- امکان طرح شدن در مقابل آقایان را پیدا نمیکنند.
در ستایش امتیاز میزبانی
آنهایی که اهل فوتبال هستند، تفاوت بازی در خانهی خودی و نبرد در خانهی حریف را میدانند. میزبانی، یکی از آن امتیازات مهم و موثر در عالَم فوتبال است که میتواند سرنوشت یک رقابت را به کلی عوض کند. اثر میزبانی اما فقط محدود به مستطیل سبز نیست. حتی در جلسات سیاسی و نشستهای تخصصی هم میتوان اثرش را به چشم دید. حضور مسئولین در دانشگاهها، قطعا با حضور دانشجویان در محضر مسئولین متفاوت است؛ حتی اگر محتوای نشستها در هر دو حالت یکسان باشد. اتمسفر و فضای دانشگاه، قابل قیاس با اتاق جلساتِ دفتر مدیران نیست. گذشته از شور و هیجانِ فراوانِ فضای دانشگاه، حضور در جمع دانشجویی برای هر مسئولی یک چالش اساسی است. نمونه متاخرش، حضور آقای اژهای در دانشگاه شریف بود. در نشستی 4 ساعته با دانشجویان، که یکی از تندترین و عجیبترین برنامههای دانشجوییِ دهه 90 شد. حالا تصور کنید آقای اژهای به جای حضور در میان دانشجویان، نمایندگانی از تشکلها را به اتاقش در قوه قضائیه دعوت میکرد و 40 ساعت با آنها جلسه میگذاشت. آیا خروجی آن جلسه قابل قیاس با حضورش در شریف بود؟ آیا همه طیفهای فکری امکان طرح پرسشهایشان از آقای سخنگو را پیدا میکردند؟ آیا اثرگذاریِ رسانهایِ جلسات خصوصی به اندازه نشستهای عمومی هست؟
گذشته از این مطلب، حضور در دفتر مدیران، و شرفیاب شدن به محضرشان، خواهناخواه معنای برتری آنان نسبت به مهمان را به ذهن متبادر میکند. اگر میخواهیم «پاسخگویی» در میان مدیران نهادینه شود، باید آنها را به جمعهای خودمان بکشانیم، نه اینکه به دفاتر پُر زرق و برقشان برویم و پرچم مطالبهگری را بلند کنیم! حضور در دفتر آقایان، خواهناخواه جنبش دانشجویی را سه-هیچ از مسئولین عقب میاندازد و برگرداندن بازی سه-هیچ، آن هم در خانه حریف، کار سختی است.
شکست در نبرد روایتها
سیاستمدارها کارشان را خوب بلدند. آنها با استفاده از تمام ابزارهایی که در اختیار دارند و ندارند، بر مخاطبشان «اثر» میگذارند. دانشجویی که برای اولین بار تالار آیینهی مجلس یا ساختمان شیشهای صداوسیما را از نزدیک میبیند و در محضر رئیس فلان سازمان پشت یک میز مینشیند؛ چه بخواهد چه نه، شورِ دانشجویی را از دست میدهد. حتی اگر از دست ندهد و بتواند در اتمسفرِ دفاترِ مدیران هم نقدهای تند و انقلابیاش را به عملکرد مسئولین وارد کند، صدایش در همان سالن و در همان اتاق جلسات محبوس میشود. چون «روایت» در دستِ مدیری است که خودش و زیردستانش، عنانِ جلسه را به دست دارند و هرچه را که بخواهند به بیرون درز میدهند. جلسه خصوصی، بیش از آنکه به نفع دانشجو باشد، رزومه مسئول را پر میکند. میرود و مینشیند در سوابق مقامِ محترمِ فلان، که سالی یک بار در جلسات «صریح و صمیمی» با دانشجویان حاضر میشود و نظراتشان را میشنود. این اتفاق، جایگاه جنبش دانشجویی را از گروههای مطالبهگر، از نهادهای مدنیِ کارآمد به زینتالمجالس مدیران تقلیل میدهد و تراژدی ماجرا اینجاست که رفقای تشکلی ما، بعضاً با میل و علاقه خود به این جمعهای تقلیلگرایانه میروند و به این تیپ جلسات روی خوش نشان میدهند.
پیش به سوی مطالبهگری علنی
«جلسه خصوصی» البته یک پدیدهی کاملاً معیوب نیست و حتماً محاسنی هم برایش قابل تصور است. بسیاری از حرفهای ناگفته و رازهای مگوی برخی از مسئولین، در این جلسات و برای جمعی از دانشجویان افشا میشود و این، قدرت تحلیل نخبگان تشکلی را افزایش خواهد داد. اما اگر کلیت ماجرا و اپیدمیِ این روزهای «جلسات خصوصی» را که از بالا نگاه کنیم، شاید معایبش بر محاسنش غلبه کند. موضوع نگرانکننده، همهگیر شدنِ این اتفاق در میان مسئولین است. انگار برخی از آقایان یاد گرفتهاند که به جای پاسخ مثبت به دعوتهای مکرر دانشجویان، جمع محدودی از آنها را به اتاقهایشان دعوت کنند و نه «پاسخگویی» واقعی، که نمایشی رقیقشده از آن را در دفاتر کار خود اجرا کنند. این، آسیبی است که دیر یا زود، تیغِ بُرّندهی جنبش دانشجویی و ابزار کارآمد «مطالبهگری» را از آن خواهد گرفت.
بهترین راه برای بیاثر کردن تشکلها، عادتدادنشان به جلسات پشت صحنه و نشستهای خصوصی است. و بهترین راه برای مقابله با این عادت، شکلگیریِ نهضتی فراگیر برای دعوت از مسئولین به دانشگاهها و پاسخگویی در صحن دانشگاه. همانطور که آقا گفتهاند: «من عقیدهام این است که مسئولین باید در دانشگاهها شرکت کنند؛ رؤسای سه قوه، مسئولین میانی، رئیس صدا و سیما، مسئولین سپاه و نیروهای مسلح؛ اینها بروند با دانشجوها جلسه بگذارند و حرفهای گفتنىِ دانشجوها را بشنوند. و من به شما عرض بکنم؛ آنها هم برای دانشجوها حرفهای گفتنی زیادی دارند. هیچ چیزی جای این گفتگوی رو در رو و چهره به چهره را نمیگیرد... من الان هم از همین جا به مسئولین سفارش میکنم که در جلسات دانشجوئی شرکت کنند؛ بیایند، بشنوند از دانشجوها، و بگویند به دانشجو.»( دیدار دانشجویان با رهبر انقلاب-رمضان 1391)
*معاون اسبق فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه شریف
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.