محققان بر این باورند که میتوانند با استفاده از فناوری تحریک الکتریکی مغز فرآیند یادگیری را بهبود ببخشند و اثرات آن را به ویژه در درمان لکنت زبان ماندگارتر کنند.
به گزارش خبرنگار فناوری خبرگزاری دانشجو، لکنت زبان شاید در ظاهر مشکلی جدی نباشد، اما به شدت زندگی فرد و حتی انتخاب شغل و کسب درآمد، تحصیلات و زندگی شخصی فرد را تحت تاثیر قرار میدهد. از هر ۲۰ کودک، یک کودک در طول عمر خود دچار لکنت زبان میشود.
در این میان، از هر ۱۰۰ فرد بالغ حدود یک نفر به این اختلال کلامی مبتلا میشود و مردان چهار برابر زنان به این اختلال دچار میشوند.
لکنت زبان جزء مشکلات کلامی است که فرد مبتلا به راحتی و روانی قادر به بیان کلمات نیست. محققان به تازگی از فناوری تحریک مغزی برای درمان این بیماران استفاده کردهاند. هدف از این کار، بهبود روانی کلام بدون نیاز به آموزش سخنوری در بیماران مبتلا به لکنت زبان است.
تحریک الکتریکی مغز، نوعی جریان ناشناخته را در مغز میفرستد که متخصصان گفتار درمانی از آن استفاده میکنند.
این متخصصان از روشهای مختلفی شامل تمرین تنفس و صحبت کردن بدون گوش دادن به صدای خود، برای درمان لکنت زبان در بیماران استفاده میکنند.
تخصص گفتار درمانی از دهه ۱۹۳۰ رشد قابل ملاحظهای کرد، اما موثرترین برنامههای درمانی که بتوانند روانی کلام را به بیماران برگرداند، مستلزم آموزشهای جدی و طولانی مدت است. انتظار نمیرود جدیدترین درمانهایی که در ترکیب با آموزش روانی کلام صورت میگیرد، بتوانند لکنت زبان را درمان کنند، اما کنترل آنها را روی بیماریشان بالاتر میبرد.
محققان در فناوری تحریک مغزی، الکترودهای بلندی را روی هر طرف شقیقه قرار داده و سپس جریانی از برق را از سر آنها عبور میدهند. این جریان به اندازهای ضعیف است که حتی افراد متوجه این الکترودها هم نمیشوند و حتی سوزن سوزن شدن آنها را هم حس نمیکنند.
این تحریکسازی، میزان فعالسازی نورونهای عصبی را در نواحی خاصی از مغز افزایش میدهد و دانشمندان معتقدند که این کار سرعت یادگیری از طریق الگوهای مرتبط به روانی کلام را بالاتر میبرد و اثرات این یادگیری را ماندگارتر میکند. از این روش در درمان افسردگی و سکته مغزی به منظور بالا بردن توانایی شناختی هم استفاده میشود.
این فناوری به تغییر الگوهای فعالیت مغزی ایجاد شده در فرآیند تکلم کمک میکند. محققان پیش از این تصور میکردند که لکنت زبان با تفاوتهای جزئی در فعالیت مغزی در ارتباط است به طوری که فعالیت نیمکره راست مغز را افزایش میدهد.
هر بار که نورونهای عصبی در مغز فعال میشوند، ارتباطات آنها با نورونهای همسایه تا حدی ضعیف یا قوی میشود و این دقیقا اتفاقی است که در یادگیری رخ میدهد. با تحریک مغز، آستانه فعال شدن نورونهای عصبی پایینتر میآید و در نتیجه ارتباطات مغزی را در طول فرآیند یادگیری تقویت میکند.