گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ اردیبهشت علاوه بر حساسیت فصلی و حسوحالهای عاشقانه، یک چیز دیگر را هم در وجود انسان زنده میکند و آن، تمایل به مطالعه و شوقِ خریدن کتاب است.
اواسط اردیبهشت، بهشت کتابخوانهای حرفهای در مصلای تهران برپا میشود و کیسههای پر از کتاب راهیِ خانهها و کتابخانهها. به بهانه برگزاری نمایشگاه کتاب، در پرونده ویژهای به بررسی وضعیت سرانه مطالعه در میان دانشجویان میپردازیم و نظرات کارشناسان درباره فرهنگ کتابخوانی را واکاوی میکنیم. در این قسمت، میزبان نظرات میلاد دخانچی، برنامهساز تلویزیونی و کارشناس فرهنگی هستیم.
میلاد دخانچی در ابتدای گفتگو به آسیب شناسی وضعیت مطالعه و پایین بودن دلیل سرانه مطالعه در ایران پرداخت و گفت: دلیل اصلی چنین مطلبی این است که در ساختار حکمرانی کشور ما به دلیل اینکه روابط بر شایستگیها و ضوابط میچربد، تلاش برای شایسته شدن به حداقل میرسد و تلاش برای رابطهمند شدن به حداکثر میرسد. در بررسی این معضل ابتدا با تعریفی از تلاش برای شایسته شدن شروع میکنیم. کارکردن شخص روی خود و تلاش برای ارتقا همان تلاش برای شایسته شدن است و ارتقا جز به وسیله دانش به دست نمیآید. فرد باید به سمت کتابخوانی و مطالعه برود تا پیشترفت کند و بتواند خودسازی کند. حال در جامعهای که در حوزه پیشترفته شدن، روابط بر شایستگی اولویت دارد، به همان میزان انگیزه کسب دانش پایین آمده و به همان اندازه سرانه مطالعه کاهش مییابد.
وی در ارتباط با ارائه راهکاری برای رفع این معضل گفت: رفع این معضل راهکار کلانی را میطلبد، زمانی که فرد میخواهد ترویج کتابخوانی کند، به این معنا که افراد با کتاب سرگرم شوند یعنی به جای اینکه با رسانههای اجتماعی سرگرم باشند با کتاب سرگرم باشند. ما زمانی میتوانیم ترویج کتابخوانی انجام دهیم که سیاست گذاری روی این اساس است؛ زیرا میخواهیم این نوع سرگرمی را جایگزین آن مدل سرگرمی کنیم. اما کارکرد آن تنها همان سرگرمی است؛ یعنی فرد اگر رمان بخواند یا کتابهای روانشناسی بخواند تا سرگرم شود در بهترین حالت به جای بینش جامعه شناسانه، آگاهیهای روانشناسانه فرد ارتقا پیدا میکند و در بهترین حالت کارکرد کتابخوانی همین است و چیزی جز این نیست. راهکار آن هم در وهله اول این است که انتظار از ترویج کتابخوانی در سیاست گذاریهای کلان مشخص و معین شود. زیرا ترویج کتابخوانی برای افزایش آگاهی و سرگرمی افراد است.
برنامهساز تلویزیونی و کارشناس فرهنگی در ادامه گفت: یک زمان هست که با سیاست گذاریها میخواهیم مردم با فرهنگ کتابخوانی بتوانند تصمیمهای بهتری در زندگی گرفته، بهتر انتخاب کنند و به موفقیت برسند و در چنین موقعیتی من به شخصه بعید میدانم که این سیاست گذاریها موفق بوده باشد. زیرا ابتدا میبایست بسیاری از ضرورتهای حکمرانی کشور دستخوش تغییر شود تا این اتفاق بیافتد.
دخانچی در پاسخ به این سوال که آیا طبق این نظر، برنامه ها، نمایشگاهها و همایشهای مرتبط با مقوله کتاب و کتابخوانی را بدون دستاورد میدانید؟ پاسخ داد: ما در جشنواره فیلم فجر و نمایشگاه بین المللی کتاب دستاوردهایی داریم، اما باید ببینیم در چه حوزهای دستاورد دارد یا ندارد. قطعا در جایی مثل نمایشگاه کتاب، برای اینکه ناشران میتوانند خودشان را معرفی کنند و محصولاتشان را در معرض نمایش بگذارند و باهم به رقابت بپردازند و از سوی بازار ارزیابی شوند، دستاورد مثبتی خواهد داشت. به نظرم میبایست بصورت کلانتر به این مقوله پرداخت، به این شکل که با توجه به این حجم از برنامههای فرهنگی در این رابطه، با آمار پایین سرانه مطالعه در کشور روبرو هستیم. به همین ترتیب انگیزه مولف پایین میآید؛ برای مثال یک استاد دانشگاه ترجیح میدهد به جای اینکه کتاب بنویسد، مصاحبه می کند. درصورتیکه یک استاد دانشگاه نباید مصاحبه کند. استاد دانشگاه میبایست کتاب منتشر کند، میبایست دانش کلان تولید کند.
وی در در ادامه افزود: اگر مشاهده کنید میبینید اساتید دانشگاههای ما اغلب کتاب نمینویسند، اگر هم بنویسند مجموع سخنرانیها و مصاحبههای خود را تبدیل به یک کتاب میکنند و طبق این نظر ایدهای تولید نمیشود، از دل دانشگاه نگاه معرفتی تولید نمیشود، بنابراین در این عصر ترجمه رونق بیشتری دارد. اکثرا درحال ترجمه کتاب هستند و تولید اندیشه به حداقل رسیده است، در همه حوزهها به همین شکل است؛ زیرا شاهد انگیزه پایین هستیم. به همان اندازه ژورنالیسمها نیز ضعیف هستند، با وجود وب سایتهای متعدد خبری و مختلف در کشورهای مختلف دنیا این اندازه وفور پایگاههای خبری دیده نمیشود، اما در ایران وجود دارد، زیرا مناسبتهای سیاسی زودگذر حاکم است. به این شکل که هرکدام از آنها پایگاه یک جریان سیاسی هستند و درحال رقابت با یکدیگرند و علاقهای به تولید دانشهای کلان ندارند، علاقهای به بحثهای تعمقی و محتوایی ندارند.
برنامهساز تلویزیونی و کارشناس فرهنگی پایان نامه فروشی هارا یکی از مکانهایی که عدم فرهنگ کتابخوانی بارز خواند و بیان داشت: این بیزینس پررونق و پرطرفدار که به نوعی یک صنعت محسوب میشود از عدم انگیزه کافی برای تولید دانش حکایت دارد؛ و دانشجو انگیزهای برای تولید و مصرف دانش ندارد. زیرا اگر فردی تولید کننده باشد قطعا مصرف کننده هم محسوب میشود. زیرا فرد در ابتدا میبایست مصرف کننده باشد و با جمع بندیها و طبقه بندیهای آنها بتواند محصولی را تولید کند. پایان نامه فروشیها خود شاهد مثال خوبی است برای این نکته، یعنی عدم انگیزه کافی برای مصرف و تولید دانش و دانشگاه به یک کارخانه تولید مدرک تبدیل میشود. فردی که مدرک خود را گرفته و فارغ التحصیل شده بدون اینکه مصرف کننده و تولید کننده دانش باشد و یا حتی بدون اینکه در اقتصاد تولید دانش نقشی داشته باشد و احساس بدی هم از این اتفاق نداشته باشد، به راحتی به جامعه وارد میشود و این موجب میشود که روزبه روز از اعتبار مدرک کاسته شود. زمانی گفته میشد فردی مدرک دیپلم دارد و کمتر کسی میتوانست به آن دست پیدا کند، اما امروزه همه افراد به راحتی مدارک دانشگاهی دارند و همه به راحتی مدرک دکتری دارند.
دخانچی در خصوص سرانه مطالعاتی دانشجویان اظهار داشت: در مواجهه با دانشجویان بنده این استنباط را دارم که سرانه مطالعه دانشجویان در بحثهای معرفتی بسیار پایین است، زیرا دانشجو خود را در یک وضعیت انفعال میبیند و وضعیت انفعال راتجربه میکند؛ و جامعهای که وضعیت انفعال را تجربه میکند جامعهای است که حتما از لحاظ معرفتی و اندیشهای در یک بنبست گرفتار شده است.یعنی فیلتر ندارد که بتواند تصفیه کند و بصورتی که اطلاعات در آمد و شد باشد و بتواند بحثهای اندیشهای و کنشگری رقم بزند. دانشگاهی که از منظر اندیشه، پویا نیست قطعا به این معنا است که، کتاب در آن کارکردی ندارد و اگر هم دارد غیر از کتب مربوط به درس و دانشگاه که جزو سهمیه مطالعاتی به حساب نمیآیند و فرد برای قبولی در امتحانات مجبور به مطالعه آن است، باقی مطالعات در جامعه منفعل تنها جایگاه سرگرمی دارد. برای مثال دانشجویی که کتاب هالیدی را درقفسه کتابخانه خود نگه داشته را نمیتوان فرد کتابخوان محسوب کرد؛ اما زمانی که همان فرد با استفاده از همان کتاب و کتابهای مشابه آن به یک ایدهای میرسد و برای فرد جذابیت دارد و به دنبال آن رفته و کتابهای مخصوص آن را میخرد، در این صورت این مطالعه را میتوان جزو سرانه مطالعاتی محسوب کرد؛ اما در کل نمیتوان مطالعه کتب درسی را جزو سرانه مطالعاتی به حساب آورد.
وی در خصوص مطالعه مطالب در فضای مجازی و سرانه مطالعاتی محسوب کردن آنها، گفت: قطعا نیست و نبایست محسوب شود، زیرا کتاب نیاز به تعمق و تمرکز دارد درصورتی که دانش در فضای مجازی البته اگر بتوانیم نام آن را دانش بگذاریم پیش فرضهای تولید مصرف آن سرعت است. اطلاعات منتشر شده در سریعترین زمان در دستان افراد مبادله میشود، اما در کتاب پیش فرض آن است که زمان میبرد که آن را هضم کنی و آن را به دست بیاوری، یکی از توهمهای عصر جدید یا پست مدرن در بحث مطالعه این است که زمانی که برای مطالعه اطلاعات یا هرزنامههای فضای مجازی وقت میگذارد فکر میکند بسیار مطالعه کرده و دانش کسب کرده. زمانی که فرد دانشی ندارد، اما توهم داشتن آن را دارد مشابه کسی است که در پیرایشگاه مشغول است، فردی با اطلاعات فراوان، اما بدون دانش که درباره هرموضوعی هم نظر میدهد. زیرا در معرض افراد با اطلاعات مختلف قرار دارد، فضای مجازی نیز دارای چنین کارکردی است که توهم دانش را برای شما ایجاد میکند.
برنامهساز تلویزیونی و کارشناس فرهنگی در خصوص مطالعه کتابهای الکترونیکی گفت: کتابهای الکترونیکی یک بحث دیگر است و افرادی بر این نظر و عقیده هستند که به بحث مطالعه آسیب وارد میکنند، اما افراد دیگر بر این باور هستند که اتفاقا برای ترویج کتابخوانی موثر است. در این باره دقیق نمیشود اظهار نظر کرد، چون حوزه خاص خود را میطلبد. زمانی است که شما به کتابی دسترسی ندارید و یا نسخ آن کتاب خطی است و امکان یافت آن نیست، اما کتاب الکترونیکی آن موجود است. از نظر بنده اگر کتاب الکترونیک دقیقا مشابه همان کتاب مادر و مرجع باشد و ترجیح شما به عنوان مصرف کننده کتاب الکترونیک است فکر نمیکنم فرق زیادی با کتاب معمولی داشته باشد. البته باید به بحث آکادمیک آن رجوع کرد بنده تخصصی در این زمینه ندارم. اما برای مثال اگر فردی تصمیم بگیرد تا تمام کتابهای شهید مطهری را مطالعه کند و دریافت نسخههای اصلی این کتاب برای او کاری دشوار است، اما نسخههای آنلاین آن موجود است میتواند آن را تهیه کرده و مطالعه کند.
وی درباره کتابهای صوتی گفت: بنده در خصوص کتابهای صوتی نیز تخصصی ندارم، اما نمیتوان فواید آن را هم سطح با کتب معمولی تلقی کرد، بنده در این موضوع تنها میتوانم تحلیل شخصی کنم. کتاب تنها دانش نیست نوع ارتباطی که با آن دانش برقرار میکنیم نیز مهم است، و قسمتی از کسب یک دانش در گرو نوع کسب آن دانش است. زمانی که کتابی خوانده میشود فرد تجسم و تخیل میکند و با زبان و صوت خود آن کتاب را میخواند و به آن روح و حالت میدهد. حتی در سرعت مطالعه نیز شخص تصمیم گیر است و این موارد در کتابهای صوتی محقق نمیشود. اما زمانیکه فرد نمیخواهد کتابی را به صورت عمیق و با تمرکز بخواند و تنها میخواهد بداند در آن کتاب چه گفته شده است، در آن زمان میتوان از کتابهای صوتی استفاده کرد؛ به گونهای که دانشجو حد فاصل یک الی دو ساعت فاصله خانه تا دانشگاه و یا بالعکس را با همراهی و گوش دادن این کتب صوتی طی میکند. استفاده از کتب صوتی یک امکان است و ما نمیخواهیم آن را به عنوان یک امکان زیر سوال ببریم. نوع کسب دانش اهمیت بسیار دارد. ما نمیگوییم که گوش کردن هیچ امکانی ندارد، میگوییم که قابل قیاس با کتابهای معمولی نیست و نمیتوان آن هارا جایگزین کرد. یحتمل برای اینکه به ایده اصلی این کتاب پی ببریم بسیار مفید خواهد بود؛ اما اگر بخواهیم یک کتاب مهم تاریخی و یا کتاب پیچیده فلسفی را بخوانیم کتب صوتی ابدا به کار نمیآیند؛ اما این مدل مطالعه برای رمانها مفید است.