گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، هادی نصر؛
۱- در مذمت ماندنش
الحمدلله هیچکداممان سر این بحث نداریم که بودن این شخص، هرثانیهاش موجب خسران و بدتر شدن وضع مملکت است! الحمدلله اختلافی نداریم که وضعیت اقتصادی فعلی فاجعهایست که در تاریخ جمهوری اسلامی سابقه نداشته؛ مردم در حال تحمل فشار سخت اقتصادی هستند و این آقایان هر روز یک بامبول جدید از جیبشان در میاورند و به ملت غالب میکنند! الحمدلله همه قبول داریم دولت روحانی دولت اغتشاش آفرین است! حالا یا به قول ما ترمز بریدهها به عمد؛ یا به قول واقعبینها(!) به سهو و بعلت واقعیات اقتصادی!
۲- اختلاف بین خودمان
استدلال عزیزانی که موافق استیضاح نیستند این نیست که این دولت دولت خوبیست! اتفاقا کینه آنها از دولت اگر بیش از ما نباشد کمتر از ما نیست؛ عمده دلایلشان این است:
-روحانی رفت بعدش چه؟ بعدش که؟
-استیضاح نشدنیست!
-توان جنبش دانشجویی حیف میشود!
-آقا گفته اینها باید تا روز آخر کار کنند!
-مملکت دچار اغتشاش میشود چون مردم از نظام ناامید شدهاند.
-مردم تفاوتی بین روحانی و نظام و رهبری قائل نیستند.
-اگر ما رییس جمهور را استیضاح کنیم، ناامیدان و اشرار دست به اقدامی بالاتر میزنند و سراغ اصل نظام میروند!!
-همه مردم اگر خواهان رفتن روحانی هم باشند قائل به آمدن فرد انقلابی یا اصولگرا قطعا نیستند، میخواهند کسانی را بیاورند که واداده تر هستند.
-باید جنبش اگاهی بخشی و تبیین صورت بگیرد تا مردم گفتمان غرب پرستی را کنار بزنند نه حسن روحانی را!
-استیضاح کاری بی اثر است و دلخوشکن!
۳- گیریم که دلایل بالا صحیح باشد، چرا استیضاح با وجود این انگارهها، صحیح و واجب است؟!
۱.مجلس عقیم؛ دولت وقیح!
سخن از عدم استیضاح، مجلس و جنبش دانشجویی را عقیم؛ و دولت را از این هم متجاهر به فسق تر میکند!
عدم وجود هیچ سازوکار نظارتی و محدود کننده واقعی برای دولت، چه نتیجهای دارد؟
برای کدام دولت؟ بدترین و خائن ترین دولت بعد از انقلاب! دولتی که با وجود ساز و کارهای نظارتی سر دوتن از سران قوا را در شورای بنزینی کلاه گذاشت! حالا با حرف عدم استیضاح چه میگوییم؟
میگوییم آقای دولت در این ۸ ، ۹ ماه باقیمانده، هر غلطی دلت خواست بکن! هر آشوبی دلت خواست بیافرین! هر فشاری دلت خواست به مردم بیاور! هر بی اعتمادی که توانستی بین مردم و حاکمیت ایجاد و تشدید کن! کسی هم کاری به کارت ندارد.
اتفاقا من استدلال برادران را نتیجه جنگ روانی گسترده غربگرایان میدانم! چون خط امانی به آنها میدهیم که از هیچ چیز نترسند؛ تازه آنقدر پررو شدهاند که حرف از سوال از رئیسجمهور و اینها هم که بشود میگویند: استعفا میدهیم!
اصلا بر فرض محال استدلالها برای عدم استیضاح درست!
طبق چه عقلی این را داد میزنیم که استیضاحتان نمیکنیم؟! حالا اگر تنها نهادهای حاکمیتی و محافظه کار بگویند استیضاح نمیکنیم تا حدی میفهمیم؛ قبول نداریم ولی میفهمیم!
ولی جنبش دانشجویی که باید یک گام جلوتر و بیپروانهتر حرف بزند را هم برای دولتی ها عقیم میکنیم!؟ چه ایرادی دارد اگر دست کم جنبش دانشجویی آنها را بترساند؟!
باشد استیضاح نکن! حداقل نگو اصلا استیضاحت نمیکنیم! امان امان...
۲.جنبش دانشجویی یا دیپلمات خارجه؟!
برادرانه میپرسم! بر فرض که ما گفتیم استیضاح؛ مجلس میگوید چشم؟! همین فردا استیصاح میکنم؟! نه برادران. هر کس نقشی دارد! حتی اگر استیضاح به نتیجهای هم نرسد باز جنبش دانشجویی سرفراز است که بین تعدادی از مردم خیانت روحانی را فریاد زده و اتفاقا به آنها گفته که اشتباه انتخاب کردید!
اگر به مردم مستقیما بگوییم غلط کردید روحانی را انتخاب کردید میگویند در این نظام هرکس بود همینطور میشد!
اما اگر بگوییم استیضاح، غیرمستقیم مردم هم میفهمند که اشتباه کردند!
۳.روی کدام منبر؟ کدام تبیین؟
از ضرورت تبیین و تشریح آرمانهای انقلاب و وهن آمریکاپرستی بگوییم تا مردم به غرب پرستی پشت کنند؟
روی کدام منبر؟ با کدام تریبون؟
به مردم بگوییم آمده ایم برایتان تبیین کنیم؟ با چه پشتوانهای؟ چه تخم دوزردهای برای آنان کردهایم؟ چند سر و گردن از آنها بالاتریم؟ یا بهتر بگویم آنها چند سر و گردن بالاتر مارا قبول دارند؟
بطور نسبی نسبت به هدف اگاهی بخشی به کل مردم ، ما نه پول داریم، نه قدرت، نه تریبون ! پس لاجرم به چه چیزی نیاز داریم؟ این که نوک پیکان باشیم! حرفی را بزنیم که دیگران نمیزنند! حامل دغدغه مردم باشیم! جنبش دانشجویی خطی را که میگوید روحانی با نظام فرقی نمیکند را چگونه میخواهد تخریب کند؟
با حرف زدن توی مترو چند رای را میتوانیم جابجا کنیم؟ جنبش دانشجویی ناگزیر است یک حرف بزرگ، یک ترند و یک حرف داغ را سر دست بگیرد تا کمی به تریبون داشتن نزدیک شود و بتواند با مردم حرف بزند! بابا ما که خودمان آمار بازدیدهایمان را میدانیم!!!
۴.احساس حاکمیت فاسد و بی تفاوت!
مردم وقتی میبینند قوه مجریه وضع را به اینجا کشانده و هیچ بخشی از حاکمیت هم کاری به کار آنها ندارد، برداشت میکنند که همه حاکمیت ناکارآمد، بیتفاوت و فاسد است! وقتی به بهانه حمایتهای منطقی و همیشگی رهبری از دولتها خبرگزاریهای بالا شروع میکنند به مدح و تمجید از دولت، طبعا غیر از این هم انتظار نمیرود که مردم فکر کنند!
انتقادات یک یا چند نماینده خاص از دولت؛ با عزم حاکمیتی برای تغییر وضع موجود، حداقل در نگاه مردم متفاوت است!
۵.خودمان روحیه مبارزه نداریم! مردم داشته باشند؟
چرا پدیدههارا جزئی میبینیم؟ چرا فکر میکنیم وجود فردی مثل روحانی در کرسی ریاست جمهوری نابود کنندهی تمام روحیه مقاومت ایران نیست؟ احمدی نژاد صبح و ظهر شام به آمریکا و اسرائیل و انگلیس لعن میفرستاد! شخص رئیس جمهور در هر دورهای به عنوان فردی که بززگترین تریبونها و امکانات و نفوذ کلام در مردم را دارد موثرترین فرد در روحیات آنهاست! وجود حسن روحانی در کرسی ریاست و ارائه یک سخنرانی با مدلی که خودش بلد است، خیلی راحت میتواند زحمات دوماه ما با امکانات محدودمان در تبیینگری را نابود کند!
۶.مردم آمریکاپرست نیستند!
(سابقه دارد که نظرسنجی و آمار ساخته و پرداخته شود برای جهت دادن به تحلیلها و رفتارها)
اما طبق همان نظرسنجی ایسپا که مورد استناد شده بیش از ۵۰ درصد از مردمی که " از انتخابات امریکا خبر دارند" فکر میکنند که اگر ترامپ بیاید شرایط اقتصادی سخت تر میشود و اگر بایدن بیاید راحت تر!
خب که چه؟ از این نتیجه میگیرید مردم امید به غرب دارند و چارهی همه مشکلات را آن ور میبینند؟ مردم عهدشکنی آمریکایی ها و ترامپ را ندیدهاند؟
بنظر شما اصلا الان مردم راهکاری برای شرایط فعلی میبینند؟
بله مردم امریکا را به عنوان یک قدرت میشناسند؛ میدانند جنایتکار است؛ اما میدانند میتواند روی اقتصاد ما تاثیرگذار باشد!
البته بخشیشان خسته هم شدهاند! که برای چه میجنگیم وقتی مقدسی نیست؟! البته بخشی از مردم هم معتقدند باید آمریکایی شویم که بحثشان مال امروز و دیروز نیست!
فارغ از اینها اصولا این بحثها نتیجهای ندارد، آن هم وقتی که با بحران مشارکت مواجهیم!
۷.عدم مشارکت یا اصلاحطلبان
رقیب اصلی در انتخابات کیست؟
طبق خواستهی بعضی دوستان که عدم مشارکت اصلا رقیب نیست؛ بلکه نردبانیست که به آرزوهای دور و درازشان عینیت بخشند!
ولی طبق آنچه ما از سخنان رهبری فهمیدهایم، عدم مشارکت رقیب جدی تریست!
استیضاح روحانی و حتی محاکمه او که امری محال است؛ خودبخود چنان گرمایی ایجاد میکند که تنور مشارکت را داغ تر کند! حتی داغتر از حالتی که همهی جنبش دانشجویی رخت جهاد بپوشند و در همه شهرها و روستاها با مردم حرف بزنند؛ تفاوت خط روحانی و حاکمیت هم تبیین پذیرتر میشود.
۸.تبعیض کشندهی روحیهی مقاومت است!
روحانی به عنوان ضد عدالت ترین فرد و جریان ممکن در زمین ایران، در تک تک اعمال و در ریزترین اعمالش بازتابدهندهی تبعیضی عمیق بین حاکمیت و مردم است. حالا حاجاقای رئیسی هرچقدر کلهگنده محاکمه کند؛ میگویند آدم خوبیست! ولی فساد و تبعیض در گفتار و کردار و رفتار رییس جمهور را به پای نظام مینویسند!
با وجود تبعیض برداشت این است که امر مقدسی وجود ندارد! وقتی مقدسی برای پاسداری وجود ندارد، چرا مقاومت کنیم؟ چرا گرسنگی بکشیم و با آمریکا نبندیم و دنیایمان را آباد نکنیم؟
شما تبعیض دولت را برطرف کن، ببین آمادگی برای مقاومت و مبارزه بالا میرود یا نه؟
این ملت با همهی اشتباهات کم ایثار نکردهاست!
۹.بعد از روحانی
بعد از روحانی چه میشود؟
قول میدهم اوضاع بدتر از این نمیشود!
همین که دولت یا افرادی سر کار بیایند که تفرعن و اشرافیت و تبعیض را اینگونه انجام ندهند و با آن مقابله کنند قطعا روی شرایط اثرگزار است. اصلا بر فرض واقعیتهای تحمیلی را پذیرفتیم! دلار میشود ۳۵ هزار تومان؟ یا سکه ۱۸ میلیون؟ یا پراید ۱۶۰ میلیون؟ چه فرقی دارد؟ مثلا مردم خیلی بیشتر از حالا میتوانستند نخرند؟
یک تاسف جانانه برای همه کسانی میخورم که میگویند خداراشکر که روحانی رئیس جمهور شد وگرنه با ریاست جمهوری رییسی هم دلار میشد ۳۱ هزار تومان و مردم شورش میکردند! شیرپاک خوردهها، اصلا تمام دعوای ما همین است که اگر هرکسی غیر از روحانی و این تیم سر کار بودند اوضاع اینچنین نمیشد! قطعا دلار نمیشد ۳۱ هزار تومان! این گزارههایی را که به عنوان حکم قبول کردهاید، همان گزارههاییست که تئوریسینهایشان آرزو داشتند در ذهن همه برود! و ظاهرا برآورده هم شده!
قطعا دولتی که این شرایط معیشت و مسکن و اقتصاد را به وجود آورده نمیتواند اصلاحگر این وضع باشد؛ هر فرد دیگری امکان دارد بتواند اصلاح کند یا نتواند؛ ولی قطعا این دولت نمیتواند و شرایط را روز به روز بدتر میکند.
هادی نصر - دانشجوی مهندسی برق دانشگاه تهران
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.