گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، ابوالفضل لطفی؛ چیزی که مشخص است، این است که یک اتفاقی افتاده است و شخصی که خود، به عنوان قانونگذار، باید پاسبان قانون باشد، تخطی کرده و سعی بر سوء استفاده از جایگاه خود کرده است. مسئله را هم بهتر است به یک سیلی و اینکه آیا شخص مذکور آن سیلی را زده است یانه، تقلیل ندهیم و نخواهیم با هیجانی کردن صرف فضا، اصل مسئله را فراموش و سراغ تحلیلهای سیاسینمای فیک برویم.
اما چیزی که در این بین و در این اتفاقات حائز اهمیت است، این است که چرا اینقدر بغض؟ چرا تا یک مسئله یا اتفاقی میفتد، اینقدر سریع تمامی گروهها با عقاید مختلف و ناهمسان، با شروع روند تولیدات غیرواقعی و غیرمستدل و تشدید فضای هیجانی موجود، علاوه بر آنکه اصل مسائل را به حاشیه برده، لاعث تنفر و بغض بیشتر نسبت به همه جای این کشور و مسئولین آن میشود؟ مسئلهای که بارها و بارها در طی چندین ماه و چندین سال اخیر در موارد متعدد شاهد آن بودیم.
به نوعی میتوان گفت که همه منتظر هستیم تا یک سوژهای پیدا کرده و تمام بحثها و دعواها و جدلهای قدیمی و جدید خود را برای چندمین بار باز کرده و بر سر مسئله مورد نظر بریزیم. اصلا هم به اینکه واقعیت اصلی ماجرای مورد نظر چه بوده یا مسئله اساسی که باید پیگیری شود، چیست، ندارم و صرفا یک راه نامستقیم را برای خود درنظر گرفته و روند هجمههای همهجانبه خود را آغاز میکنیم.
البته بماند که در این بین فارغ از اصل مسئله صورت گرفته، تمامی تقابلهای حزبی و فکری و سیاسی را احیا کرده و به میدان میآوریم. به عبارتی باید گفت در طی اتفاقاتی که میفتد، اصل مسائل برایمان فرع شده است و به خاطر تکرار این روند و همیشه هیجانی شدن فضا، همیشه به سراغ عیان کردن بغضهای سیاسی و اجتماعی و فکری خود رفتهایم.
حال برگردیم به اصل اتفاقی که برای سرباز راهور و آن نمایندهی مجلس افتاد. حادثه را که مرور میکنیم، متوجه خیلی چیزهای دقیقتر خواهیم شد. کلیپی از یک ماشین و ترافیک عظیم پشت آن و همینطور اتوبوسهای بیآرتی که پشت هم ماندهاند، در حال ضبط شدن است. یک سرباز میگوید که یک نماینده مجلس به من توهین و فحاشی و ضرب و شتم کرده است. چند نفری هم، هی رد شده و تیکه میاندازند که این حادثه، نمود وضعیت این ممکلت و تمامی مسئولین آن است. اینجا دقیقاً همان نقطه آغازین روند بیداری بغضهای فروخفته است. هر کسی رد میشود و بر اساس ناخودآگاه و سبقه ذهنی خود، شروع به توهین و فحاشی و جوسازی و آزاد کردن درون خود میکند.
بعد از آن نیز این کلیپ در فضای مجازی دست به دست شده و در حجم عظیم انتشار پیدا میکند و تپههای بغضهای افراد یکی پس از دیگری آزاد شده و در فضای حیران و سرگردان مجازی، رها میشود و بر موج هیجانی فضا بیشتر میفزاید.
حال همه این مسائل گفته شد، تا بدین جا برسیم که چه شد ما اینقدر بغض فروخفته در دورن خود داریم؟ مگر در گذشته، بر ما چه گذشته است؟ چرا اینقدر کمظرفیت و کمطاقت شدهایم که با پیدا شدن سوژهای، سریعاً جرقهای در وجود ما زده شده و بغضهایی که یکی یکی آزاد میشود؟ به نظر نگارنده، این مسئله حاوی پیامهای خوبی از سوی جامعه ایران نیست و لازم است تأملی جدیتر در این مسئله شود.
ابوالفضل لطفی - کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه امیرکبیر
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.