به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ حتی بی رمغ ترین روزگار زندگی دانشجویی در عصر زرد رنگ کرونایی و البته سیاست زده به معنای واقعا بد کلمه که عطر و بوی خوش همه دغدغههای دانشجویی را گرفته است باعث نشد تا این جلسه از جذایتش کم شود. دانشجو سرش برای دعوا درد میکند و کدام قفس مثل انتخابات ریاست جمهوری میتواند آن نیاز به مبارزه را ارضا میکند؟ قطعا در این اوضاع هر مبارزی به یک راهنمای اهل فن و چه بهتر حکیم نیازمند است. هرسال دقیقا در همین دیدار است که همه سردرگمیها رفع میشود، همه اهداف شفاف میشوند و همچنین همه امیدها دوباره زنده. دیدار صریح و سرحال دانشجویان با رهبر انقلاب هر سال چیزی بیشتر از یک مراسم نمادین است و با یک نگاه به مسائل مطرح شده در این سالهای اخیر این دیدار متوجه اهمیت آن میشویم. حالا هم که قرار است باز به دیدار این راهنما برویم و از دغدغه هایمان سخن بگوییم بد نیست که بدانیم سر تیتر این دغدغهها تا حالا چهها بودند.
از ساختار فسادزا و نحوه خصوصی سازی کشور گرفته تا فسادهای نهادینه در برخی دستگاههای کشور و ویژه خواری برخی از مسئولین وبسیاری از مسائل ریز و درشت دیگر در کوله بار بچههای فعال دانشجویی دیده میشد و به آرامی به آنها پاسخ داده میشد.
اما یک نگرانی بزرگ درست در آستانه یکی از حساس ترین انتخاباتهای ریاست جمهوری تاریخ جمهوری اسلامی ایران در فکر هردلسوز انقلاب وجود دارد که تمام اولویت بندی دغدغههای فعالین دانشجویی را برهم زده است. شاید این سوال به وجود آید که تا حالا این دغدغه چرا مطرح نشده که در پاسخ باید گفت آن تیریبونی که درست در سمت چپ آیت الله خامنه ای قرار دارد جای حرفهای مهم است و هر لحظه برای ارائه دهنده حکم طلا را دارد. طبیعی است که جا برای هردغدغه ای نیست و قطعا نیاز به اولویت بندی از اساسی ترین نیازها است. اولویت بندیی که باعث شد تا بزرگ ترین دغدغه این روزهای جریان دانشجویی تا قبل از انتخابات مجلس یازهم هیچ جایگاهی در نطق فعالین دانشجویی نداشته باشد. حالا این دغدغه بزرگ چیست؟
یک تصمیم بزرگ وچالش بر انگیز چهل و سه سال پیش این کشور را دارای یک سرمایه بزرگ کرد واکنون دیگر قرار است اولین حکومت اسلامی تاریخ این کشور آن هم با یک دموکراسی حداکثری ظهور کند و تمام اقتدار و ثبات و مشروعیت خود را به حضور حداکثری مردم گره بزند. و مسئله ما دقیقا همین کلمه است؛ "حضور حداکثری مردم"
در انتخابات گذشته مجلس آمار مشارکت یک سیلی شد و مستقیم به صورت تک تکمان خورد تا ما را از خواب تحلیل های خیالی بیدار کند و همینطور هم شد. حالا بیشتر از هرچیزی نگران مشارکت هستیم. نگران آن سرمایه انسانی که در جنگ و قحطی هم پای کار این انقلاب بوده است و حالا تصمیم گرفته است که کنار بایستد تا ببیند آیا او هم آن ارزش را متقابلا دارد؟ جالب است تا ببینیم نوع بیان مسئله و همچنین آسیب شناسی جریان دانشجویی در باره این مسئله به شکل بوده است.
علی اسکندری نداف؛ دبیر وقت جنش عدالتخواه دانشجویی در نطق مستقیم خود در مقابل رهبر انقلاب مسئله را چیزی جز نادیده گرفتن مردم در مسائل مختلفی غیر از انتخبات و نشنیدن صدای اعتراض آن ها دانست و مطرح کرد:
"برخی سازوکارهای موجود مانع مشارکت فعال مردم است. مثلاً در حال حاضر ، مردم جز انتخابات مسیری برای مطالبه حقوقشان یا اعتراض به تصمیم گیریهای خرد و کلان کشور نمی یابند؛ لذا در مواردی مثل وقایع
آبان 98، باب سوءاستفاده دشمن از مطالبه و ناراحتی مردم باز میماند.باید مسیرهای جایگزینی برای اعمال نظر، اعتراض و مشارکت مردم در تصمیم گیریها اتخاذ شود. مردمی که اجازه مشارکت در بازههای غیر انتخابات نداشته باشند و از شنیده شدن صدایشان در حاکمیت ناامید شوند، دیگر به صندوق رأی هم اقبالی نخواهند داشت. همانطور که انتخابات اخیر میتوانست مشارکتی بسیار بالاتر از آنچه محقق شد، داشته باشد. یکی از مسیرهایی که می تواند منجر به تقویت مشارکت مردم در تصمیم گیری ها شود اعطا حق قانونی تشکل یابی به صنوف و اقشار مختلف است. این مورد هم باید برای همهی صنوف به یک شکل و عادلانه باشد و اینگونه نباشد که بعضی مثل اتاق بازرگانی و نظام پزشکی بهنفع خود، هم قانون تصویب کنند هم اجرا کنند هم ناظر باشند و اقشار تحت استضعاف حتی حقوق سادهی خودشان را هم نتوانند طلب کنند."
علی دهقان، دبیر اتحادیه انجمن های اسلامی دانشجویان (دفتر تحکیم وحدت) هم اینطور مسئله را بیان کرد که: "چه شد که کارمان به اینجا کشید؟ جمهوری اسلامی که با مشارکت ۹۸ درصدی متولد شد به مشارکت ۴۲ درصد رسید، این یعنی انفعال جمهوریت. ما معتقدیم نظام جمهوری اسلامی با راهبرد دوگانه امنیت - مشارکت، مردم را فقط به سمت مشارکتهای مطلوب از نظر خود همچون انتخابات سوق میدهد و مشارکتهای نامطلوب همچون اعتراضات را به رسمیت نمیشناسد، این نگاه کانالیزه شده در برخورد با مشارکتهای مردمی به خصوص در اعتراضات و انتخابات نیازمند تحولی جدیست تا جمهوریت منفعل، در گام دوم انقلاب به جمهوریت پویا تبدیل شود. مگر غیر از اینست که اصل ۲۷ قانون اساسی شوخی نمادین حاکمیت با مردم است؟ برای مهار کرونای منحوس پروتکل داریم و با قائده عمل
میکنیم اما ۴۲سال از عمر انقلاب اسلامی میگذرد و یکبار هم به مردم نگفتهایم که در تجمعات چگونه رفتار کنند، هنوز نگفتهایم که به فرض اگر در وسط اعتراضات مسالمت آمیز، شورشی برپا شد یا اسلحهای دیدند چگونه عمل کنند، رفتار و گفتار مسئولین تنها این پیام را از سوی حاکمیت به مردم مخابره میکند که اعتراضات شما برای ما مهم نیست و اگر ناکارآمدی در کشور دیدید فقط تحمل کنید. ما باور داریم که همان دستگاههای امنیتی که میتوانند منطقه را امن کنند، میتوانند امنیت اعتراضات داخل را نیز تامین کنند."
برآورد این دو نطق در دیدار با آیت الله خامنه ای این است که فعالین دانشجویی ریشه مسئله مشارکت پایین را در عدم توجه حاکمیت به اعتراضات مردم و نود یک سازوکار مشخص و معین برای وارد کردن نظرات مردم در تصمیمات و فرایندهای نظام جمهوری اسلامی به جز انتخاباتها که هر چهار سال یک بار اتفاق میافتد میدانند.
با تمام این تفاسیر یک سوال بسیار مهم تر و اساسی تر به ذهن میرسد و آن هم این است که آیا اصلا مشارکت مردم و حضور آنها اهمیت واقعی دارد یا صرفا به عنوای یک شعار حضورشان را تکرار کردیم؟
در تمام این سالها آیت الله خامنه ای یکبار از موضع خود مبنی بر اینکه باید به سمتی رفت که حداکثر مشارکت در تمام انتخاباتها را داشته باشیم کوتاه نیامده است. ایشان بر خلاف تصور برخی از سیاسیون، استحکام و قوام نظام اسلامی را به حضور حداکثری مردم گره زده است و به صورت کاملا شفاف اذعان دارد، در هر نقطه که مشارکت پایین بود کشور دچار بحران شد و هر کجا مشارکت حداکثری بود کشور به پیروزی های بزرگی دست پیدا کرد در واقع ایشان یکی از بزرگترین مأموریت دانشجویان را ایجاد تفاهم بین آحاد جامعه برای پیشبرد اهداف انقلاب با مشارکت بالا می داند.
حتی افرادی که مشارکت را صرفا به صورت یک شعار و نمادین در نظر دارند هم مورد انتقاد آیت الله خامنه ای قرار گرفتند: " اعتماد به مردم، عقيدهي واقعي به مشاركت مردم. بعضيها اسم مردم را ميآورند؛ اما حقيقتا اعتقادي به مشاركت مردم ندارند. بعضي اسم مردم را ميآورند؛ اما به مردم اعتماد ندارند. بناي جمهوري اسلامي بر اعتماد به مردم و اعتقاد به مشاركت مردم است."
در نظام فکری رهبر انقلاب همه چیز به مشارکت و حضور مردم گره خورده است که مهم ترین آنها امنیت ملی و ثبات کشور است: "دشمنان ما می خواهند اصلاً انتخابات برگزار نشود. چرا؟ برای این که بتوانند شاهدی بیاورند که در ایران مردم سالاری و دمکراسی نیست. وقتی ما انتخابات برگزار می کنیم، حربه ی آنها کند می شود. بنابراین اولین خواسته های آنها برگزار نشدن انتخابات است؛ کما این که زمان برگزاری انتخابات مجلس هفتم هم تلاش کردند انتخابات را تعطیل کنند؛ اما خدا نگذاشت. آنها خیلی تلاش کردند؛ انواع و اقسام راه ها را پیمودند و بعضی از عناصر غافل داخلی را هم به کار گرفتند؛ اما «انهم یکیدون کیدا و اکید کیدا»؛ خدای متعال مکر آنها را پاسخ داد و جلویش را گرفت و بحمداللَّه انتخابات خوب برگزار شد. در این انتخابات هم اولین هدف آنها این است که انتخابات برگزار نشود.
از جهت وجههی خارجی هم انتخابات و حضور مردم و مشارکت مردم، نشاندهندهی اقتدار ملّی است. این را همه باید بدانیم و اذعان کنیم که بله، امکانات دفاعی و قدرتهای دیپلماسی و امثال اینها به کشور اقتدار میدهد، در این شکّی نیست امّا بیش از همهی اینها مردم یک کشورند، ملّتند که اقتدار میدهند. وقتی همه احساس کنند در دنیا -دشمن و دوست- که این ملّت هوشیار است، بیدار است، سرِ پا است، عازم است، پُرانگیزه است، این کشور یک اقتداری، یک هیبتی در چشم همه پیدا میکند؛ چه دوست و چه دشمن. بنابراین حضور مردم موجب اقتدار کشور خواهد شد. و انتخابات، مظهر حضور مردم است؛ اجتماعات انقلابی، مظهر حضور مردم است و از همه مهمتر البتّه انتخابات است. "
با این اوصاف بزرگ ترین مامویت جبهه انقلاب در هر انتخابات که از سوی رهبر انقلاب تعیین شده در واقع پیدا کردن راههای درست مفاهمه و تخاطب درست با مردم جامعه است. پیش زمینه این تخاطب در فاصله گرفتن از فضای جو زده انتخاباتی و روی آوردن به ارائه برنامه کارآمد و ایجاد حس امیدواری در کف جامعه است. باید منتظر ماند و دید در دیدار پیش رو برای این مسئله مهم چه گفتگویی شکل خواهد گرفت. باید صر کرد و دید آیا دغدغه مغفول مانده مشارکت مردم در نطقهای مقابل رهبر امسال جایگاه درست و واقعی خود را پیدا میکند؟