به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علامه طباطبایی اولین جلسه کارشناسی از سلسله جلسات کارشناسی اسلامی سازی علوم انسانی، با حضور دکتر سید شمس الدین حسینی کیا، استاد دانشگاه و حوزه و جمعی از دانشجویان انجمن اسلامی مستقل برگزار شد.
سید شمس الدین حسینی کیا پس از تشکر از دانشجویان دغدغهمند انجمن مستقل، بحث خود را در خصوص بومی سازی علوم انسانی اغاز کرد:برای بومی سازی کردن چیزی در قدم اول باید شاخصه های موردنظر رو درنظر بگیریمالبته در این باب بطور کلی مخالفت شدیدی صورت نگرفته است.
مثلا داخل یک جامعه ۱۰ شاخصه، نقش بسیار مهمی در اثرگذاری آن جامعه دارند. این بدین معناست که این ۱۰ شاخصه را باید با تمامی ابعاد جامعه وفق دهیم که تلاش و همتی مضاعف را می طلبد؛ مثلا یک کشوری مثل عمان که زندگیای قومی قبیلهای داشتند( همچنین در طول تاریخ این روند را طی کردند) نیازی به انتخابات یا دموکراسی ندارند. در اینجور جامعهها فقط سیر زندگی برای افراد مهم است. بومی سازی یک موضوع عامتر نسبت به اسلامی سازی است، البته لازم به ذکر است که یکی ازمولفههای بومی کردن دخالت دین و مذهب و آیین است.
این استاد دانشگاه گفت: بعد از انقلاب موضوع اصلی در این باب تغییر جامعه به حکومتی بر اساس مبانی اسلامی بوده است بسیاست یا علم اقتصاد اما باید این را متذکر شویم که مبنای ما چیست؟ بطور ساده دنبال چه چه چیزی را جستجو میکنیم؟ اصلا هدف چیست؟
علم اسلامی با علم مسلمانی بسیار متفاوت است
وی افزود: همانطور که علوم انسانی از علوم اسلامی جدا استبطور کلی فلسفه علوم اسلامی که در بین مردم مسلمان جهان رایج است اصلا فلسفه نیست. فلسفه علوم اسلامی مولفههایی دارد که بیشتر مسلمانان از زمان هارون الرشید به بعد به آن میپردازند. حالا شاید ما علوم انسانی را طوری تعریف کنیم که اصلا امکان اسلامی کردن نداشته باشد. بطور مثال در باب حقوق اسلامی میگویند دیه قتل نفس چقدر است؟ اینجاست که مبنا و هدف ما مشخص میشود؛ یعنی باید به دنبال این موضوع برویم و جستجو کنیم. در این زمان باید تحقیق کنیم که این موضوع صحت دارد یا خیر!؟ اگر صحت دارد چه مقدار است؟ چگونه پرداخت میشود؟ و... . البته لازم به ذکر است اگر مبنا یا همان هدف درست انتخاب نشود باعث اختلافات زیادی میشود پس به این نتیجه میرسیم که تعریف بسیار مولفه مهمی است،حالا چه تعریف موضوع چه تعریف هدف...
حالا چه علمی رو بگیم علم دینی ؟
وی ادامه داد: اول مبنا را اتخاذ بکنید برای اسلامی کردن علوم، در این صورت ممکنه شما بگید فلسفه و فیزیک هم اسلامی هست. هر اندک تاثیری که دین در هر علمی داشته باشد ما اون علم را دینی میگوییم؛ بین علم و دین یک تاثیر وتاثری هست .
اگر به طور کلی گذاره های دینی رو دو دسته بکنیم ،میشود گزاره های توصیفی وگزاره های تجویدی ،اگر تاثیر دین در این دو گذاره از نظر کمی و کیفی در حدی باشد که متخصصین علم اون رو ارجعیت و تمایز بدهند و این حیطه را جدا بدونن؛ این علم دینی تلقی میشود . اولین گزاره ای که نیاز هست برای تشکیل هسته ی مدنی : ارتباط افراد اهم بر اساس عدالت و حقوقی. ما در نظام اقتصادیمون یک چیز داریم به نام کرامت ،این به عنوان یک محور اساسی و گزاره ی تاثیر گذار در علم اقتصاد ما هست.
بومی کردن به منظور عدم استفاده از منابع غربی نیست
وی افزود: برای مشخص کردن اقداماتی که در بومی سازی منابع انسانی شکل گرفته اول باید مبنا معلوم شود و بعد بین این گزارشات و مبناها یک نظامی علمی تاسیس کنیم . والبته بومی کردن منابع انسانی به منظور عدم استفاده از منابع غربی نیست، بلکه همانطور که گفته شد یکسری گزارشات را از دین و یکسری گزارهها بین عقلانیت دینی و غیردینی مشترک هستند ،دریافت میشود واینکه اسلامی بودن علم و نظریه ما به معنای این نیست که از منابع غربی در این زمینه استفاده نکنیم بلکه به این معناست که آن چیز های که از غرب دریافت میکنیم مورد قبول متخصصین مان باشد.(اسلامی )
عواملی که سبب میشود به منابع غربی روی بیاوریم
سید شمس الدین حسینی کیا ادامه داد: عواملی همچون فقدان استادان خبره و توانمند و منابع اسلامی منجر میشود ما در زمینه های مختلف به منابع غربی روی بیاوریم و این باعث لطمه بزرگی به کشور و همچنین آن افراد رجوع کننده در آینده میشود با توجه به اینکه برخی دروس روانشناسی مبانی درستی ندارند و وقتی وارد کار میشویم باید از اون مبانی استفاده کنیم یا خیر؟ از کجا متوجه میشوید که اشتباه هست؟ به عنوان مثال روانشاسی فروید خیلی نظر جبرگرایی داشته که با دین تضاده و کلا اراده را قبول ندارد. یعنی با آموزه هایی که بهتون رسیده متوجه میشوید که مثلا با آموزه های اسلامی ما نمیخونه و متوجه میشید اشتباهه. اون مقداری که براتون معلومه که هیچی به اون کار نداریم اما اون مقداری که براتون معلوم نیست و الان دنبال اون هستید که اونو پیدا بکنید اون نیاز به کار کردن داره حالا الان کی باید کار بکنه؟
کمکاری، هزینه بالا، نتیجهی نامطلوب
وی ادامه داد: الان من وارد قسمت دوم عرایضم بشم: کی باید کار بکنه؟ چرا ما الان وضعیتمون اینطور هست؟ یک مقاله ای با موضوع موانع تولید علوم انسانی اسلامی یک پایاننامه ارشد بوده برای دانشگاه شاهد، مقاله خوبی است حدود ۲۶ صفحه است.
ولی از همه این ها اونجایی که توضیح میده روش کارش رو و نمونه گیری آماری رو کار نداریم یه جایی هست که موانع معرفتی ساختاری پشت سر هم لیست کرده اونا رو بخونید یه مقداری کمک میکنه که الان در عرصه عمل و واقعیت جامعه ما اینطوری هست کجاها کم کار شده که این اتفاق افتاده برای علوم انسانی ما. یک جلسه ای گذاشته بودیم بحث الگوی ایرانی اسلامی که تو همین زمینه ها و حیطه ها هست و بعضی اساتید رو دعوت کردیم و صحبت کردیم واقعا بعضی گزاره هایی که از این الگو برامون میخوندن ما گذاشتیم کنار هزینه ای که شده برای اینا که مثلا آمار دادن که اولا گزاره هایی که تولید شده مثلا این چند صفحه اس کار شده به عنوان الگو یا حداقل مبانی الگو و هزینه ای که شده مثلا n میلیارد تومن خرج شده بود و چند هزار ساعت هم کار شده واقعا آدم میموند که این هزینه در مقابل این نتیجه واقعا کار عقلانیه؟ و به قول یکی از رفقایی که تو جلسه بود بعضی از این گزاره هایی که آوردید اینجا بدیهی هست این نشان دهنده کم کاری ماست یه نگاهی بکنیم به علومی که به دنبال دینی کردن و اسلامی کردنش هستیم مثلا روانشناسی اسلامی جامعه شناسی اسلامی، خواستگاه این علوم کجاست ؟از کجا پیدا شده؟ این علوم با این تعبیر الانی و به عنوان یه رشته و دیسیپلین دانشگاهی اینا از کی پیدا شده از کجا پیدا شده ؟
نگاه به تارخ عصر روشنگری
وی افزود: اگر نگاه کنیم تاریخ علم رو خیلی از این علوم از بعد عصر روشنگری در اروپا آغاز شد. کسانی که نفی میکنن بومی کردن را و گرایشات اونطرفی دارند حالا من نمیخوام خیلی از این برچسب ها استفاده کنم غرب گرایی و اینا طرفداران این نظریات هستن توجه کنن این علوم در بستر بومی خود غرب به خصوص اروپا خیلیاش تولید شده در بستر بومی. نگاه کردن که یه موقع هست حکومت خیلی ضعیف شده مثلا در پادشاهی انگلستان حکومت خیلی ضعیف شده مردم خیلی جری شدن مردم بین خودشون حقوقشون رو رعایت نمیکنن گفتن چیکار کنیم حکومت رو قوی کنیم.دیدن این حکومت مرکزی انقدر قوی شد کسی جرات نداره بهش نگاه کنه براندازی کنه... نتیجه چی شد ؟
یه چیزی بین این دوتا نه حکومت انقدر ضعیف باشه که مردم علیه مردم به حکومت نه انقدر قوی باشه که اون علیه مردم. بین اجزای حکومت یه تعادلی برقرار کنیم. نتیجه چی شد؟ تفکیک قوا شد و نهایتا آثار جانلاک خودشو کجا نشون داد؟ تو قانون اساسی و اعلامیه استقلال آمریکا نشون داد ساختار حقوقی سیاست آمریکا رو نگاه کنید درسته که جز نظام های ریاست جمهوری ریاستی حساب میشه آدم تنظیم قوا رو نگاه کنه آدم همان طور که ماشین خوب میبینه حالا کاری نداره که طرف مومنه اینو ساخته بعضی چیزا اینطوریه آدم کاری نداره حالا طرف مسلمونه یا کافره ولی حالا این ساختاری که چیده یه ساختار عقلاییه مثلا رئیس جمهور باید به کنگره پاسخ بده کنگره باید به اون پاسخ بده نتیجتا همه اشون تابع رای مردم و اون کنگره است امام فرمود که مجلس در راس امور است حقیقتش رو اونجا میشه پیدا کرد که کنگره در راس امور است يا اقتصاد آزاد اینا نیومدن یهو برسن به اقتصاد ازاد آنقدر این پادشاهی که خودشو نماینده کلیسا میدونست و نماینده خدا میدونست تو امورات اقتصادی مردم دخالت کرد که بعد که اینا قیام کردن علیه اینا رسیدن به اینکه شما چیکار دارین حکومت کیه من امروز چی بفروشم چی بخرم چی بسازم به این حرفا چیکار دارید باید برید سمت اقتصاد آزاد ینی اینا همه در بستر بومی شکل گرفته یا جدایی دین از سیاست اینا سی سال تو اروپا سر دین هم دیگه رو کشتن که آخرش خسته شدن که گفتن منشا همه دعواها سر دینه دین تو حکومتا و پادشاهی ها این پادشاه میگه من نماینده خدام اون پادشاه میگه من نماینده خدام هیچ کس نماینده خدا نیست دین رو از سیاست جدا کن بیایم زندگیمونو بکنیم اینا در بستر بومی شکل گرفته حالا ما که دنبال این علوم هستیم تو کشور خودمون سر منشا اینا از کجا هست طبیعتا اینا از غرب پیدا شد اینو مبانی و چیزای اسلامی رو نمیگم ما آزادی بیان رو داریم ...اون آزادی که تو حکومت امیر المومنین بود تو حکومتهای الان غربی پیدا نمیشه اما به این شکل رشته علمی الان از اونجا شکل گرفته بعد اینا چطوری وارد جامعه ایران شد؟
دکتر سی شمس الدین حسینی کیا افزود: یه مقداری بر گردیم عقب زمان امیرکبیر و تاسیس دارالفنون سفری که داشت به روسیه با پیشرفت های اونجا که مواجه شد برگشت و از طریق سفیر ایران در روسیه ارتباط گرفت با اروپاييان چون که زمینه خوبی هم نسبت به انگلیسی ها نداشت رفت و سراغ اتریشی ها یه معمار روسی آوردن که ساختمان دار الفنون رو بسازه معلماش هم از اتریش آورد ۷تا استاد از اتریش دعوت کرد شما الان بزنید ویکی پدیای دار الفنون رو بخونید عبارت هایی که اونجا هست مثلا در روزنامه اون موقع که تازه راه افتاده بود اونجا نگاه کنید یه عبارتی رو آورده میگه بله این مدرسه تاسیس شد برای تعلیم و گسترش دستاورد های علمی حکمای مغرب زمین یعنی قشنگ اونجا تلقی همین بوده که ما میخوایم پیشرفت بکنیم این علوم رو باید از اونجا بگیریم دستاورد ها رو از اونجا بگیریم علم برا اونجاست بومی اونجاست طرف مداحه میاد وسط مداحی راجع به اومانیسم و لیبرالیسم حرف میزنه این نیست صرفا چندتا بیخود ها نشستن فکر کردن اروپا تا الان خدا بود از الان میریم انسان محور میشیم نه واقعا زمینه های بومی داشت تا به این زمینه رسید با علمی که با زیست بوم اروپا شکل گرفت اینو اومدیم وارد کردیم اینجا با چه اساتیدی که خودشون مستقیما از اتریش ۷تا استاد آوردن این دارالفنون دوماه قبل از تاسیسش امیر کبیر تبعید شد به کاشان و چند ماه بعد از تاسیسش به شهادت رسید ینی زیر نظر خود امیرکبیر نبود این قضایا
اسم دار الفنون ترجمه پلیتکنیک بود این عثمانی ها اول اینو ترجمه کرده بودن به عربی.تا زمانی که خود امیرکبیر زنده بود دار الفنون اسم نداشت.
دانشگاه امیر کبیر هنوز بهش چی میگن؟ پلی تکنیک .
کلید اسلامی سازی علوم انسانی در وحدت حوزه و دانشگاه است
وی در آخر افزود: هشت مصداق و شکل وحدت حوزه و دانشگاه:
۱. دانشگاهیان دروس حوزوی میخوانند مثال: دانشگاه امام صادق
۲. حوزویها دروس دانشگاهی میخوانند مثال: مؤسسه امام
۳. طلبهها وارد دانشگاه شدند
۴. دانشجویانی که وارد حوزه شدند
۵. طرحهایی همچون طرح احمدی روشن که متشکل از حوزوی و دانشگاهیان (از طرف مراکز دانشگاهی و نخبگانی)
۶. تشکیل دروس دوضلعی سه ضلعی در حوزه علمیه (از طرف حوزههای علمیه)
۷. دانشجویانی بدون تخصص حوزوی وارد علوم حوزوی میشوند
۸. طلبههایی بدون تخصص دانشگاهی وارد علوم دانشگاهی میشوند.
در همه این مواردی که گفتهشد خروجی ره در نظر بگیرید، قضاوت با شما.