به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، روزه به معنای محدود کردن مصرف غذاهای جامد است. بر اساس پیشینههای سنتی، فرهنگی یا مذهبی، انواع روزههای دورهای در سراسر جهان اعمال میشود. در طب قدیم، روزه یک روش درمانی است که از زمان بقراط ایجاد شده است. از آن زمان، توسط اکثر دانشکدههای قدیمی پزشکی اروپایی برای درمان بیماریهای حاد و مزمن توصیه شده است. فراوانی مصرف مواد غذایی در افراد مدرن تمایل به دورههای طولانی دریافت انرژی روزانه و دورههای روزهداری کوتاه دارد و رژیمهای پرکالری و سبک زندگی کم تحرک بر متابولیسم بدن تأثیر میگذارد و سال به سال شیوع چاقی، دیابت، بیماریهای قلبی عروقی، سکته مغزی و زوال عقل را افزایش میدهد.
برخی از مطالعات گزارش کردند که روزهداری کوتاهمدت میتواند احساسات منفی (افسردگی، اضطراب، عصبانیت، تحریکپذیری، خستگی و تنش) را افزایش دهد و احساسات مثبت و سرزندگی را کاهش دهد. در یک مطالعه دو روزه متوالی روزهداری، خلق مثبت پایینتر، خلق منفی بالاتر و عملکرد کاری درکتر مشاهده شد، اما اثرات روزهداری بر خلق مثبت و عملکرد کاری درکشده ناشی از حواسپرتی متعاقب آن بود، نه عمل روزهداری یا نتیجه گرسنگی. این حواس پرتی ممکن است نتیجه توجه مورد نیاز برای روزه گرفتن باشد.
در مقابل، برخی از مطالعات نشان دادند که روزهداری کوتاهمدت میتواند باعث بهبود خلق و خو شود، که با افزایش خلق و خوی مثبت و سرزندگی و کاهش خلق و خوی منفی منعکس میشود. در یک روزه ۱۸ ساعته در میان زنان سالم، آنها دریافتند که روزه گرفتن میتواند منجر به افزایش تحریک پذیری و افزایش تجربیات عاطفی مثبت مانند احساس موفقیت، پاداش، غرور و کنترل شود. یک مطالعه ۱۶ ساعته روزه داری نشان داد که روزه گرفتن ممکن است حفظ ترس را افزایش دهد و از بازگشت ترس جلوگیری کند و این اثر ممکن است حداقل تا ۶ ماه باقی بماند.
با این حال، برخی از مطالعات نشان دادهاند که بین روزهای روزه دار و غیر روزه دار یا بین روزه داران و افراد غیر روزه دار از نظر احساسات مثبت یا منفی تفاوت معنی داری وجود ندارد.
دلایل احتمالی برای نتایج متفاوت در میان مطالعات فوق وجود دارد. اولاً، باورهای مذهبی قوی میتواند تأثیرات مثبتی بر سلامت جسمی و روانی انسان داشته باشد. برای کسانی که برای اعتقادات مذهبی خود ارزش قائل هستند، روزه میتواند تجربهای خوشایند و قابل تحمل باشد. در مقابل، روزه گرفتن ممکن است برای کسانی که اعتقادات مذهبی ندارند، احساسات منفی به همراه داشته باشد. دوم، روزه گرفتن ارتباط تنگاتنگی با کنترل خود عاطفی دارد.
از یک سو، روزهداری فرآیندی است که نیازمند تلاشهای شناختی قابلتوجهی است، از جمله کنترل خود عاطفی، مانند کنترل میل به غذا خوردن و روزه گرفتن برای چند روز. از سوی دیگر، تکمیل موفقیت آمیز دوره روزه داری ممکن است احساس خودکنترلی را افزایش دهد. سوم، ابزارهای مختلف ارزیابی برای اهداف روانی ممکن است به نتایج متفاوتی منجر شود. به عنوان مثال، در مطالعه روزه داری ماه رمضان در آلمان، آنها از مقیاس آنالوگ بصری (VAS) و مقیاس شدت خستگی (FSS) برای اندازه گیری خستگی استفاده کردند.
نتایج VAS نشان داد که خستگی ابتدا افزایش و سپس کاهش مییابد، اما نتایج FSS نشان میدهد که خستگی در طول روزهداری رمضان همچنان کاهش مییابد. چهارم، تجربه قبلی روزه داری ممکن است نتایج متفاوتی ایجاد کند. یک مطالعه نشان داد که در مقایسه با گروهی که تجربه روزه داری قبلی داشتند، گروهی که تجربه روزه داری قبلی نداشتند، حالات خلقی منفی، استرس بیشتر و شادابی کمتری داشتند.
در نهایت، خط پایه اولیه حالت روانی بسیار مهم است، و خطوط پایه اولیه مختلف وضعیت روانی ممکن است نتایج متفاوتی ایجاد کند. در یک مطالعه روزه داری ماه مبارک رمضان، گروهی که در شروع اولیه حالت خلقی طبیعی داشتند، تفاوت معنی داری بین قبل و بعد از رمضان در افسردگی، اضطراب و استرس نداشتند. با این حال، گروهی که اثرات افسردگی، اضطراب و استرس را در اندازهگیری اولیه اولیه نشان دادند، در پایان روزهداری ماه مبارک رمضان از افسردگی، اضطراب و استرس کمتری برخوردار بودند. بنابراین، ماه رمضان ممکن است بر افرادی که افسردگی، اضطراب و استرس را تجربه میکنند تأثیر مثبت داشته باشد.
اضطراب عبارت است از یک احساس هراس و دلواپسی که به فرد دست میدهد و شامل عدم اطمینان و درماندگی است. وقوع مجدد موقعیتهایی که قبلاً استرس زا بودهاند یا طی آنها به فرد آسیب رسیده است باعث اضطراب در افراد میشود. افسردگی نیز حالتی است که با احساس غمگینی، اعتماد به نفس پایین و بی علاقگی به هر نوع فعالیت و لذت روزمره مشخص میشود. افسردگی مجموعهای از حالات مختلف روحی و روانی است که از احساس خفیف ملال تا سکوت و دوری از فعالیت روزمره بروز میکند.
روزه داری و سایر عبادات اسلامی، با متوجه کردن افراد به سوی خداوند باعث ایجاد نوعی آرامش روحی و روانی در انسان میشود که میتواند در خودسازی، مقابله با استرس و در نتیجه کاهش اختلالات روانی مؤثر باشد و سلامت روانی فرد را بهبود بخشد.
در یک مطالعه کامل ۱۰ روزه روزهداری، روند احساسات ذهنی (افسردگی، اضطراب و خستگی) منحنیهایی به شکل U یا «∩» بود و نقاط عطف منحنیها با نقطه عطف تغییر لایههای انرژی از گلوکز سرم به کتون مطابقت داشت.
مطالعات نشان دادهاند که روزهداری نهتنها موجب آرامش روان و کاهش استرس میشود، بلکه با کاهش التهاب در بدن همراه است. وقتی تمامی این مزایا را در کنار یکدیگر قرار دهیم، به این نتیجه میرسیم که روزهداری میتواند تأثیرات مثبتی بر سلامت جسم و روان داشته باشد و در طولانیمدت به حفظ و ارتقای سلامت افراد کمک کند.
سازمان بهداشت جهانی، سلامت را حالت رفاه و آسایش جسمی، روانی و اجتماعی میداند و یکی از مواردی که در سلامت روانی نقش مهمی ایفا میکند بهره مندی از عزت نفس است. عزت نفس به معنی پذیرش و ارزشمندی است که شخص نسبت به خویشتن احساس میکند. شخصی که از عزت نفس بالا برخوردار است خود را به گونه مثبتی ارزیابی کرده و برخورد مناسبی نسبت به خود و دیگران دارد. بنا بر این احساس عزت نفس موجب ارتقای سلامت روانی فرد میشود.
روزه داری طولانی مدت یک محرک فیزیولوژیکی قوی است که میتواند تغییرات هورمونی قابل توجهی ایجاد کند. مشخص نیست که چه عواملی باعث این فعال سازی عصبی غدد میشود، اما کاهش در دسترس بودن گلوکز مغز، مصرف لپتین و انسولین و احساس گرسنگی ممکن است نقش مهمی ایفا کند. علاوه بر این، یک مطالعه نشان داد که Foxa۲ ممکن است به عنوان یک حسگر متابولیک در نورونهای هیپوتالاموس جانبی عمل کند و سیگنالهای متابولیک، رفتارهای انطباقی و پاسخهای فیزیولوژیکی را یکپارچه کند.
سطوح لپتین ممکن است یک سیگنال قوی از سازگاری بیولوژیکی ارگانیسم با گرسنگی باشد و با اختلالات خلقی مرتبط است. مطالعات نشان دادهاند که روزه گرفتن میتواند منجر به کاهش لپتین شود، و لپتین مدار پاداش مغز را با افزایش ارزش رفتارهای ناسازگار با تغذیه تعدیل میکند. یک مطالعه نشان داد که فعال شدن نورو غدد ناشی از روزه با افزایش غلظت نوراپی نفرین، اپی نفرین، دوپامین و کورتیزول در ادرار و سرم نیز مرتبط است. به طور مشابه، در یک مطالعه آینده نگر بر روی افراد چاق، روزه گرفتن برای بیش از ۱۶ روز منجر به کاهش وزن قابل توجهی شد و در عین حال غلظت سرمی نوراپی نفرین، اپی نفرین و دوپامین ناشی از ورزش را کاهش داد. علاوه بر این، روزه داری طولانی مدت با افزایش غلظت هورمون رشد گلوکاگون و کاهش تیروتروپین و سطح T۳/T۴ خون همراه است.
مطالعات نشان دادهاند که تغییرات در برخی از عوامل نوروتروفیک و انتقال دهندههای عصبی ناشی از روزه داری ممکن است در افزایش عاطفی ناشی از روزه نقش داشته باشد. روزه میتواند نوروژنز را تحریک کرده و انعطاف پذیری سیناپسی را افزایش دهد، که میتواند احساسات درد را تنظیم کند و عملکرد شناختی و توانایی ضد پیری مغز را تقویت کند. این اثرات مفید ممکن است با تغییرات در عوامل نوروتروفیک و انتقال دهندههای عصبی همراه باشد.
ترشح و گردش سروتونین میتواند در طول روزه داری طولانی مدت افزایش یابد. افزایش برون ده توسط سیستم سروتونرژیک ممکن است باعث خلق و خوی بالا و کاهش حساسیت درد شود. مطالعات بر روی موشها نشان داده است که در دسترس بودن تریپتوفان و سروتونین مغز در طول روزه داری افزایش مییابد، که ممکن است اثرات درمانهای روزه داری را در بیماران میگرنی توضیح دهد. علاوه بر این، عوامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNFs) ناشی از روزه داری متناوب ممکن است با تنظیم مرکزی سروتونرژیک مرتبط باشد. علاوه بر این، یک تحقیق نشان میدهد که BDNF و سیگنال دهی سروتونرژیک یک رابطه متقابل دارند که در آن BDNF تولید و آزادسازی سروتونین را افزایش میدهد.
یکی دیگر از مکانیسمهای بالقوه بهبود خلق و خوی مربوط به تغییرات در آزادسازی مواد افیونی درون زا ناشی از روزه داری است. سطح β- اندورفین پلاسما افرادی که به مدت ۵ تا ۱۰ روز روزه میگرفتند به طور قابل توجهی در طول دوره روزه داری افزایش یافت.
برخی از نوروپپتیدها نیز ممکن است با بهبود خلق و خوی مرتبط باشند. BDNF ممکن است با افزایش خلق و خوی ناشی از روزه داری با افزایش تولید و آزادسازی سروتونین مرتبط باشد. سایر نوروپپتیدها مانند اورکسین و نوروپپتید Y نیز با رفتار خوردن، اشتها و تنظیم خلق و خوی مرتبط هستند و در پاسخ به سیگنالهای مربوط به تغذیه مهار میشوند و در طول روزه داری آزاد میشوند. در جوندگان، روزه داری بیان ژنهای نوروپپتید Y را در نواحی خاص مغز افزایش میدهد. نوروپپتید Y از طریق گیرندههای نخاعی خود برای کاهش فعالیت عصبی نخاعی و علائم رفتاری التهاب و درد نوروپاتیک عمل میکند. بنابراین، نوروپپتید Y ناشی از روزه ممکن است اثرات تسکین درد داشته باشد.
به طور کلی، روزه گرفتن ممکن است مکانیسمهای خاص مقاومت در برابر استرس سلولی محافظ خود را فعال کند تا هرگونه اثرات مضر بالقوه افزایش گلوکوکورتیکوئیدها و کاتکول آمینها را نادیده بگیرد. در مقابل، تغذیه بیش از حد با فعال سازی مزمن عصبی غدد مرتبط است، که باعث دژنراسیون نورونها میشود و نوروژنز را مختل میکند.
برگرفته از مقاله The Effect of Fasting on Human Metabolism and
Psychological Health