بار دیگر مذاکره

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو،محمد جواد نقیبی، درحالی که در زمستان سال ۱۴۰۳ رهبری جمهری اسلامی ایران در بیانات خود مذاکره با آمریکا را عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه ندانستند؛ امروز در بهار ۱۴۰۴ و در حالی که مدت زمان بسیار کمی سپری شده است جمهوری اسلامی ایران قرار است در پای میز مذاکره غیر مستقیم با امریکا بنشیند.
پرسشی که ممکن است در ذهن نقش ببندد آن است که چرا علیرغم این موضع، رهبری نظام برای مذاکره با آمریکا چراغ سبز نشان دادهاند. آیا باید قائل به تفکیکی بین موضع و سیاست نظام و رهبری نظام باشیم؛ آنطور که بیان شود با وجود نقطه نظری که ایت الله سید علی خامنهای در رابطه با مذاکرات داشتهاند، ایشان بنابر مصالح و در جایگاه رهبری نظام تصمیم به مذاکره اتخاذ نمودهاند و یا دست کم مانع از این تصمیم نشدند؟
باید دانست که مذاکره امری است که در مناسبات انسانی گریزی از آن نیست و از آنجایی انسان و نیازها و دغدغه هایش همواره ممکن نیست همسو با دیگران قرار بگیرد، از آن به عنوان راهی برای تأمین و برطرف ساختن حداکثری اهداف طرفین مذاکره استفاده میشود؛ بنابراین چگونه ممکن است چنین امری غیرعاقلانه باشد! نکته در طرف دیگر مذاکره نهفته است؛ به عبارتی مذاکرهای که عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست، مذاکره با آمریکا است. با توجه به بیانات رهبری آنچه مذاکره با این کشور را از چنین اوصافی برخوردار کرده است تجربهی رفتاری است که آمریکا در امر توافق پیش میگیرد.
از نگاه ایشان، تجربه تاریخی ملت ایران، بهویژه پس از انقلاب اسلامی، نشان داده است که آمریکا قابل اعتماد نیست و در بسیاری از موارد، پس از مذاکره، به تعهدات خود عمل نکرده یا تلاش کرده است از مذاکرات برای نفوذ در ایران استفاده کند.
ایشان در سخنرانیهای مختلف گفتهاند که هدف آمریکا از مذاکره، «تحمیل» است نه «تفاهم». به همین دلیل، مذاکرهای که در آن طرف مقابل فقط به دنبال گرفتن امتیاز است و حاضر نیست به خواستهها و حقوق ایران احترام بگذارد، بیفایده و بلکه مضر است.
مسئله دیگر در تعریفی است که آمریکا از مذاکره دارد که در این تعریف مذاکره همواره با فشار؛ نه حافظه تاریخی ملت ایران بلکه حافظه تاریخی ملتها گواه بر این است. تجربه مذاکرات ایالت متحده نه تنها با ایران بلکه با دیگر کشورها نشان میدهد که آمریکا کشوری است که به تعهدات خود هیچگاه پایبند نبوده است. آنجا که طبق توافقی میان آمریکا و لیبی در دهه ۲۰۰۰ میلادی این کشور متعهد شد در ازای تعطیلی صنعت هستهای و کاهش برد موشکها در لیبی تحریمها را لغو و حمایت همه جانبهای از این کشور داشته باشد و شد آنچه نباید میشد کشوری که توان دفاعی خود را به وعدهای از بین برد مورد حمله نظامی از سوی ناتو به رهبری آمریکا و با مشارکت بریتانیا و فرانسه قرار گرفت و تبدیل به کشوری عقب افتاده گردید. تجربه داخلی نیز بیانگر این مطلب است که ایران نیز از بدعهدیها و فریبکاریهای آمریکا مستثنی نبوده است از قرارداد الجزایر (۱۳۵۹) گرفته تا برجام (۱۳۹۴) که هر بار با اعتماد به غرب با دستاوردی قریب به هیچ مواجه شده است. نکته دیگر توجه به رفتار این کشور با متحدان همیشگی خود بوده است از تحقیر رئیس جمهور اوکراین و خالی کردن پشت او پس از تبدیل به ویرانه شدن این کشور در جنگ با همسایه شرقی خود، تا ادعای مالکیت بر کشور کانادا و تهدید اروپا همه و همه زنگ هشداری است که نمیتوان به وعدههای این کشور دل خوش کرد.
مگر نه آنکه مذاکره در راستای حل مشکل یا مشکلات طرفین باید باشد و مگر نه آنکه مشکلی که ایران را پای میز مذاکره ممکن است بکشاند تحریم یا تهدید جنگی است که خود طرف دیگر مذاکره آن را ایجاد کرده است؟ به عبارتی آیا اساسا میتوان طرف دیگر این میز را دارای حسن نیت در یافتن راهبرد و راه حل تلقی نمود؟
رهبر انقلاب در مورد توافق هستهای (برجام) ضمن حمایت مشروط از تیم مذاکرهکننده ایرانی، بارها نسبت به بدعهدی آمریکا هشدار داده بودند. پس از خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸، ایشان این اقدام را نشانهای از «غیر قابل اعتماد بودن آمریکا» دانسته و تأکید کردند که حتی اگر آمریکا به برجام بازگردد، نباید به وعدههای آن اعتماد کرد مگر اینکه در عمل پایبندی خود را ثابت کند. از دیدگاه آیتالله خامنهای، مذاکره با آمریکا اگر با رعایت شرایط و خطوط قرمز باشد، در موارد خاص قابل بررسی است، اما مذاکره به خودی خود نه هدف است و نه تضمینکننده حل مشکلات. ایشان بر این باورند که راه حل واقعی، تکیه بر توان داخلی، اقتصاد مقاومتی و حفظ استقلال سیاسی کشور است. به تعبیر ایشان: «ما اهل مذاکرهایم، اما نه با هر کس و نه تحت هر شرایطی.»
باتوجه مباحث بالا مذاکره با آمریکا میتواند عاقلانه، هوشمندانه و شرافتمندانه نیست مگر آنکه این کشور با رفتار خود بتواند خلاف آنچه تجربه برای ایران به ارمغان آورده است را اثبات کند و این مهم ممکن نیست مگر در صورتی که:
۱. مذاکره زیر فشار و تهدید نباشد. مذاکرهای که در آن ایران تحت فشار تحریمها یا تهدید نظامی باشد، فاقد حسن نیتی است که از طرفین مذاکره انتظار میرود بنابراین مذاکره باید در فضای برابر و بدون اجبار انجام شود؛ سادهتر مذاکره از موضع هوشمندانه نیست و ایران اهل چنین مذاکرهای نخواهد بود.
۲ مذاکره نمیتواند درباره مسائل اساسی نظام باشد. هرگونه مذاکره باید در راستای منافع ملت ایران و با حفظ عزت و استقلال کشور صورت گیرد و شرافتمندانه باشد؛ مذاکره درباره موضوعاتی، چون ساختار سیاسی، مسائل دفاعی، موشکی و امنیتی برخلاف عزت و منافع یکملت است کمااینکه توان دفاعی ایران، به گفته رهبر انقلاب، «ناموس ملت» است فلذا نمیتواند مورد چانهزنی قرار گیرد..
۳. هر مذاکرهای باید همراه با ضمانتهای قوی و امکان راستیآزمایی باشد به عبارتی اعتماد بیپشتوانه به وعدههای آمریکا به ویژه در فضایی که عامل اصلی نیاز به مذاکره خود طرف آمریکایی باشد عاقلانه نیست؛ بنابراین در دیدگاه کلی رهبر انقلاب، مذاکره با آمریکا نه به عنوان یک تابو، بلکه بهعنوان یک موضوع تاکتیکی و راهبردی مورد بررسی قرار میگیرد. ایشان همواره تأکید داشتهاند که مذاکره با آمریکا باید با رعایت عزت، حکمت و مصلحت صورت گیرد و نتیجه چنین راهبردی در وضعیت امروز میشود مذاکره غیرمستقیم تا طرف دیگر در بوتهی آزمایش آیا حاضر به گذار از تعریفی که در قاموس خود از مذاکره دارد است.
*محمد جواد نقیبی، معاون سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه صنعت نفت تهران
*انتشار یادداشتها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.