امروز 24 ذیالحجه، کاروان همراهان پیامبر(ص) تا ذوالحلیفه پیش رفتند که نزدیک مدینه بوده و همان میقات حج و مسجد شجره است و شب را در آنجا استراحت کردند تا صبح بقیه راه تا مدینه را بپیمایند.
گروه دین و اندیشه «خبرگزاری دانشجو» - سیده حنانه حسینی؛امروز 24 ذیالحجه، کاروان همراهان پیامبر(ص) تا ذوالحلیفه پیش رفتند که نزدیک مدینه بوده و همان میقات حج و مسجد شجره است و شب را در آنجا استراحت کردند تا صبح بقیه راه تا مدینه را بپیمایند.
مدینه که یک ماه است از پیامبر(ص) دور بوده، بىصبرانه انتظار آن را دارد که بار دیگر سنگینى پاهاى مبارک حضرت را بر روى خود احساس کند و این شرافت را براى خود زنده نگه دارد.
مسلمانان نیز پس از خستگى حج و فشارهاى سفر مشتاق خانههایشان بودند تا رنج سفر از تنشان بیرون رود، اما آنها حامل خبرى بودند که اشتیاقشان را براى رسیدن دوچندان مىکرد.
اکنوى سفرى مىکنیم به یک سال قبل و اتفاقى که هرگز از ذهن مسلمانان و مسیحیان پاک نخواهدشد.
ماجرای مباهله علمای نجرانی با پیامبر (ص)
در سال نهم هجرى پیامبر(ص) به دستور خداوند نامهاى براى مردم نجران نوشت و آنان را به اسلام دعوت کرد، ایشان در نامه خود آنان را بین سه امر مخیر نمود: اول اینکه مسلمان شوند، دوم اینکه جزیه دهند و بر دین خود باقى باشند، و اگر این دو را قبول نکردند آماده جنگ باشند.
نجرانیان همراه علمایشان در کلیساى اعظم جمع شدند تا در مورد نامه پیامبر(ص) مشورت کنند. پس از چند روز بحث و تبادل نظر، همچنین خواندن کتاب «جامعه» و صحیفه حضرت شیث (ع) و کتب انبیاء قبل در مورد پیامبر (ص) تصمیم بر این شد که یک گروه 88 نفرى شامل بزرگان درجه اول و رؤساى دینى و اجتماعى را به مدینه بفرستند تا تحقیق بیشترى نمایند و گزارش را براى مردم بیاورند.
این گروه از نجرانیان به مدینه آمدند و پس از تحقیقاتى نزد پیامبر (ص) رفتند تا با ایشان گفتگو کنند. آنها در بحث و گفتگو از هر بابى وارد شدند جوابى دندانشکن و قاطع از پیامبر (ص) شنیدند و مبهوت ماندند.
در یکى از سؤالهایشان پرسیدند: آیا مخلوقى سراغ دارى که مانند عیسى بدون پدر به دنیا آمدهباشد و مادرش هرگز همسرى اختیار نکردهباشد؟
پیامبر (ص) به وحى الهى در جوابى زیبا خلقت پدر تمام انسانها، یعنى حضرت آدم علیه السلام را مطرح کرده و فرمود: «آدم از نظر خلقت عجیبتر از اوست. او نه پدر و نه مادر دارد».
نجرانیان که همه شکستخورده و حیران ماندهبودند وارد آخرین مرحله شدند و گفتند: بیا مباهله کنیم تا آشکار شود کدامیک از ما به حق سزوارتر است و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.
در این حال پیک وحى آیه 61 سوره مبارکه آل عمران را آورد:
«فَمَن حاجَّکَ فیه مِن بَعد ما جاءک مِنَ العلمِ فقُل تعالوا نَدعُ أبنائنا و أبنائکم و نسائنا و نسائکم و أنفُسَنا و أنفسکم ثُمَّ نَبتَهل فَنجعل لعنةَ اللَّه على الکاذبین»
«اگر کسى با تو مجادله کند بعد از علمى که نزد تو آمده، بگو بیایید تا پسرانمان و پسرانتان، و زنانمان و زنانتان، و نفس ما و نفس شما را فراخوانیم. آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
لذا قرار شد روز دیگر یعنى 24 ذىالحجه مباهله کنند.
پیامبر (ص) صبحگاهان بر درِ خانه امیرالمؤمنین (ع) آمده و ایشان را طلب کرد. سپس در حالى که امیرالمؤمنین (ع) در سمت راست حضرت قرار داشت و دست او در دست پیامبر (ص) بود، و امام حسن و امام حسینعلیهما السلام نیز در سمت چپ پیامبر (ص) قرار داشتند، و حضرت زهرا علیها السلام پشت سر پیامبر (ص) بودند، به سوى محل تعیینشده براى مباهله رفتند.
با این کارِ پیامبر (ص) «أنفسنا» در آیه شریفه به امیرالمؤمنین علیه السلام تفسیر شد و به عنوان فضیلتى بىنظیر در قرآن براى ایشان باقى ماند.
مسیحیان نجران که این منظره را دیدند و شمایل پیامبر (ص) و عترتش علیهم السلام را در کتب انبیاء خوانده بودند براى مباهله سست شدند. یکى از علمایشان گفت: اگر با او مباهله کنیم مو و ناخنى از ما روى زمین نخواهد ماند مگر آنکه نابود مىشود.
سپس از مباهلهکردن عذر آوردند و پرداخت جزیه را قبول کردند.
نزول آیه تطهیر چند سال پیش در چنین روزی بود
واقعه دیگرى که در این روز اتفاق افتادهاست حدیث کساء و نزول آیه تطهیر است.
حدیث کساء را مرد و زن با آن آشنایى دارند و بارها خواندهاند و در آن خبر از نزول آیه تطهیر «اِنّما یُریدُ اللَّه لیُذهبَ عنکم الرِّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً» در شأن اهل بیتعلیهم السلام وجود دارد.
آیه تطهیر بیانکننده عصمت اهل بیتعلیهم السلام و پاکى آنها از هر گونه رجس و گناه است.
داستان بستن درهای منازل صحابه جز امیرالمومنین (ع) به مسجد
چند سال قبل در چنین روزی دستور «سد ابواب» آمد.
ماجرا چنین بود که در اطراف مسجد پیامبر (ص) خانههای آن حضرت و اصحاب وجود داشت که از هر کدام یک درب به مسجد باز میشد.
از طرف خداوند دستور آمد همه درهایی که به مسجد باز بود مسدود شود، جز خانههای پیامبر (ص) و خانه امیرالمومنین (ع) که باز باشد.
وقتی مردم در اینباره علت را از حضرت سوال کردند، فرمودند: «من از نزد خودم چنین کاری نکردم بله دستور الهی را اطاعت کردم».
بعضی از اصحاب پیامبر (ص) اصرار کردند که پنجرهای و یا روزنه دیدی به مسجد داشتهباشند. ولی پیامبر (ص) اجازه نداد و فرمود:
«قسم به آنکه جانم به دست اوست من شما را خارج نکردم و او را داخل ننمودم، بلکه خداوند او را داخل و شما را خارج نمود».
سپس فرمود:«اگر اهل آسمان و زمین بغضی علی را داشتهباشند خداوند آنان را هلاک مینماید. مقام علی عظیم است. اگر حب علی در نامه اعمال کسی باشد رجحان می یابد و اگر بغض علی در نامه اعمال کسی باشد بر حسانتش ترجیح پیدا می کند و او را هلاک می کند».
منابع:
العمده ابن بطریق: ص 175، مناقب ابن شهر آشوب: ج2 ص 36، بحار الانوار ج 29 ص 28-34.
صحیح بخارى: ج 2 ص 247. صحیح مسلم: ج 2 ص 799. سنن ترمذى: ج 5 ص 501.
بحار الانوار: ج 21 ص 287 - 280. اقبال: ص 511 - 496. احقاق الحق: ج 22 ص 33.