شاید دلیل شهرت و جاودانگی مطهری را بتوان در اخلاص این مرد خلاصه کرد؛ چون تاریخ شهادت میدهد که چه بسیار افراد قدرتمند و بانفوذی که ...
گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو» - امیر ساداتی؛ به جرأت می توان گفت که شهید مطهری ثانیه ای از زندگی پربرکت خود را به مباح نگذراند، بلکه همه اش ثواب و همه اش وقف اسلام بود.
شهید مطهری از محدود اشخاصی بودند که حضرت امام (ره) تعابیر و جملات شگفت انگیزی را به ایشان نسبت دادند و این تمجید و بزرگداشت ها همچنان بدون هیچ کم و کاستی توسط بزرگان و علما و بخصوص مقام معظم رهبری ادامه دارد.
حضرت امام (ره) در خصوص ایشان می فرمایند: «او با قلمی روان و فکری توانا در تحلیل مسائل اسلامی و توضیح حقایق فلسفی با زبان مردم و بی قلق و اضطراب به تعلیم و تربیت جامعه پرداخت. آثار قلم او بی استثنا آموزنده و روانبخش است و مواعظ و نصایح او که از قلبی سرشار از ایمان و عقیدت نشأت می گرفت، برای عارف و عامی سودمند و فرحزاست.»
شاید دلیل شهرت و جاودانگی مطهری را بتوان در اخلاص این بزرگ مرد خلاصه کرد؛ چون تاریخ شهادت می دهد که چه بسیار افراد قدرتمند و بانفوذی که کارهای عظیم انجام دادند، ولی چون خلوص نیت در عملشان نبود نتوانستند از مرزهای زمانی و تاریخی خود فراتر روند و به فراموشی سپرده شدند، بله این تازگی و ماندگاری حاصل اخلاص آن استاد فرزانه است.
بدون شک قدر و منزلت عالم را عالم و دانشمند می داند، ولی با توجه به مطالعه زندگی و آثار شهید مطهری می توان اثرات و ثمرات ایشان را مشاهده کرد. البته تحلیل و فهم این اثرات و ثمرات نیز بستگی به میزان ظرفیت و قدرت درک و فهم افراد دارد. در هر صورت «آب دریا را اگر نتوان کشید، هم بقدر تشنگی باید چشید.»
بنده هم با توجه به بضاعت خودم نکاتی در خصوص تأثیر ایشان بر نظام جمهوری اسلامی جمع آوری کردم و با عنوان ثمرات شهید مطهری محضر حضورتان تقدیم می کنم:
1- نهادینه کردن مقوله پرورش در کنار مقوله آموزش
شهید مطهری و شهید مفتح از اولین اساتیدی بودند که با وارد شدن به محیط دانشگاه و پیوند بین حوزه و دانشگاه و سبک تدریس جدید اسلامی، لازم و ملزوم بودن آموزش و پرورش در کنار هم را تبیین کردند. ایشان در طول زندگی علمی شان همواره مقوله اخلاق و معنویت و دین مداری را در کنار آموزش علمی و آکادمیک قرار می دادند و این یعنی شروع یک انقلاب آموزشی که امروز امواج آن را می توان در اسلامی شدن دروس و علوم انسانی مشاهده کرد.
2- ساختارشکنی با دیدگاه انتقادی
شهید مطهری بعد از تشکیل جمهوری اسلامی بر این باور شد که بت های پوشالی مکاتب مادی و غیرالهی را در هم بشکند و با بی اساس نشان دادن آن تفکرات، تفکر ناب اسلامی را به رخ تمام مکاتب غربی و شرقی بکشد.
ایشان با تسلط کامل بر متون اسلامی، در جلسات مناظره و مباحثه که تا به آن روز کمتر کسی جرأت ورود به این عرصه را پیدا می کرد، سینه سپر کرد و با منطق اسلامی و استدلال های عقلی، بی محتوایی و بی اساسی سایر مکاتب را اثبات نمود که البته این روش ایشان الگو گرفته از منش حضرت ابراهیم (ع) و پیامبر اکرم(ص) و سایر پیامبران بود.
3- تعریف و تبلیغ دین پویا و مطابق با زمان
یکی دیگر از توانمندی ها و شاخص های استاد اعتقاد به تبلیغ دین اجتهادی و منطقی بود. ایشان در کتاب اسلام و مقتضیات زمان کوشید تا تناسب دین اسلام با شرایط زمانی و مکانی حال حاضر را به تصویر بکشد و ثابت کند که بشر می تواند بعد از 1400 سال باز هم برای پرسش های بی جواب خود و مشکلات عصر حاضر به این دریای معرفت یعنی همان دین مبین اسلام رجوع کند.
4- تولید محتوا برای حکومت (تمدن) سازی
هر انقلاب و حکومتی برای بقای خود نیازمند به تولید محتواست. یعنی اگر یک انقلاب نتواند پشتوانه گفتمان قوی و محتوای عقلانی از خود ارائه دهد، یقیناً پایدار نخواهد بود؛ این همان کاری است که بعد از تشکیل حکومت اسلامی توسط معصومین، بخصوص امام صادق(ع) و امام باقر (ع) انجام گرفت.
5- ایجاد فرهنگ مباحثه در قالب کرسیهای آزاداندیشی
یکی دیگر از برکات وجود شهید مطهری پیدایش فرهنگ مباحثه های منطقی در یک فضای باز و بدون هیچ گونه تعصب در ارائه نظریات بود. در بعضی از جلسات شهید مطهری با تفکر دینی و توحیدی در مقابل شخص ماتریالیست و ملحد می نشست و با منطق شفاف و بدون تعصب فرد را متقاعد می کرد، با این توضیح می توان شهید مطهری را جلودار بحث کرسی های آزاداندیشی در ایران دانست.
در احادیث آمده است که اگر شیعیان ما دین اسلام را همان طوری که هست تبلیغ کنند بی شک همه انسان ها مجذوب آن می شوند و به راستی که شهید مطهری این وظیفه را به خوبی انجام داد؛ به طوری که دوست و دشمن به تمجید از وی می پرداختند تا جایی که شخصی کمونیست با شناختی که از شهید پیدا کرده بود، می گفت اگر ما هم چنین شخصیتی را داشتیم مجسمه ای از او را در وسط میدان های شهرمان نصب می کردیم.
6- دستور اسلام در خصوص تولی و تبری
مطهری به تبعیت از حضرت امام خمینی(ره) بخوبی عرصه های نبرد را شناسایی می کرد و خود به عنوان جلودار این جریان قدم پیش می نهاد. یکی از هنرهای امام (ره) و اشخاصی مثل شهید مطهری این بود که ایشان به خوبی می توانست جبهه دوست داشتن را تبیین کند و به مردم نشان دهد که ملاک تشخیص خودی و غیر خودی در هر عصری با توجه به مبانی اسلامی و تاریخ اسلام چیست.
این شخص با تساهل و تسامح میانه ای نداشت و مصداق بارز آیه شریفه «اشداء علی الکفار رحماء بینهم» بود، مطهری معتقد بود که نباید امام حسین(ع) و یزید را در زمان خود محصور کرد، بلکه باید از آن به عنوان جریان حسینی و یزیدی یاد نمود و باید در هر عصری به جبهه حسینی پیوست و با خصم یزید جنگید و این یعنی رد هر گونه تسامح و تساهل.
مطهری بارها در سخنرانی های خود با تبیین نبرد می فرمود: سپاه حسین زمان ما فلسطین و یزید زمان اسرائیل غاصب است، و با این اعتقاد همگام با تفکر استکبارستیزانه امام (ره)، تمام مسلمانان جهان را در برابر تمام مستکبران جهان بسیج می کرد.
در کتاب جاذبه و دافعه علی (ع) مطهری آمده است که نمی شود فردی مسلمان باشد، ولی دشمن نداشته باشد، در واقع منظور ایشان این بود که هر کس که خود را مسلمان می داند، ولی خط خود را از خط دشمنان اسلام جدا نمی کند و یا به عبارتی در سپاه یزید می رقصد و هم در سپاه حسین(ع) سینه می زند، مسلمان نیست، بلکه منافق است.