گروه اجتماعی «خبرگزاری دانشجو»؛ اگر از من بپرسی می گویم اینجا خودِ خودِ جهنم است! یک فضای چند متری که در حالت عادی اش توی تابستان، آدم خفه می شود تویش چه برسد به وقتی که تنور روشن باشد و مجبور باشی چند ساعت کنارش بایستی!
شاطر علی اکبر را خیلی ها می شناسند. نزدیک چهل سال است که در این محله نان می پزد. نانوایی را از پدر پدربزرگش به ارث برده و مانند پدر و پدربزرگ، به نانوا بودنش افتخار می کند.
در این اتاقک کوچک چند متری، که آتش از در و دیوارش می ریزد، یک پنکه ی کوچک روشن است که این هوای خفه کننده را به سایرین هم انتقال می دهد! شاطر و شاگردانش در ماه مبارک، روزی سه چهار نوبت، هر نوبت دو سه ساعت پای تنور می ایستند و گرما را تحمل می کنند و نان می دهند دست مردم.
انصافا سخت است روزه گرفتن در چنین شرایطی. یک دقیقه ایستادن در نانوایی، تشنگی همه ی روز را برای آدم رقم می زند چه برسد به این که کارت همین باشد و مجبور باشی ساعت ها این فضا را تحمل کنی.
شاطر علی اما کار را سخت نمی داند. می گوید: «به شاگردهایم هم گفته ام که اگر روزه نمی گیرید، نیایید سرکار. نان روزه دار را نباید کسی که بی نماز و روزه است بپزد.»
می گوید یک سالی که به خاطر مشکل معده نتوانسته روزه بگیرد، نیومده پای تنور و اصلا دست به نان ها نزده است.
خودش هم با این که سن و سالی ازش گذشته، اما امسال روزه ها را تا به الان گرفته و خدا را شکر می کند که این توان را خدا تا به امروز به او داده است. می گوید: «قدیمی ها یک داستان داشتند برای ماه رمضان و روزه دارهایش. می گفتند خدا یک روز قبل از ماه مبارک، یک فرشته را مامور می کند که برود یک دانه گندم بگذارد در بدن آدم روزه دار، یک روز بعد از ماه رمضان هم همان فرشته می رود و آن گندم را برمی دارد. همان یک گندم باعث می شود که آدم توان روزه گرفتن داشته باشد و کم نیاورد.»
شاطر می گوید که این را به همه ی بچه ها و نوه هایش گفته و خودش هم معتقد است که خود خدا همیشه برای روزه داری به آدم کمک می کند.
شاطر علی اکبر به این که این همه سال با زبان روزه نان پخته افتخار می کند و خوشحال است که خیلی از روزه دارها، روزه شان را با نان او باز می کنند.