به گزارش خبرنگار «خبرگزاري دانشجو» از مشهد، زارعي در اجلاسيه بسيج اساتيد كشور كه در سالن صباي صدا و سيماي خراسان رضوي برگزار شد، بيان داشت: داعش يك جريان مذهبي نيست، بلكه اين جريان تركيبي از جريانات خاص است كه عمدتا ماهيت اهداف و اصول رفتاري غيرمذهبي دارند.
وي با اشاره به اينكه داعش تركيبي است از بعثيهايي كه نزديك به 40 سال در عراق فعاليت ميكردند، تصريح كرد: هنگامي كه آمريكا در سال 82 در عراق حاكم شد، اين جريان به صورت ساختاري فروپاشيد، اما به شكل انساني، عناصر خود را حفظ كردند و آمريكا با ورود به اين كشور، داعيه غيرمذهبي به آنان داد. به دليل اينكه همه ميدانستند هيچ جرياني در عراق نخواهد توانست بدون داعيه مذهبي روي كار بيايد.
اين كارشناس مسائل خاورميانه ادامه داد: جريان نقش بنديه و جريان ضدشيعه از ديگر جرياناتي بودند كه به گروه داعش پيوستند.
زارعي خاطرنشان كرد: به طور كلي داعش در منطقه خاورميانه دو هدف كلي را دنبال ميكند. ساقط كردن دولت مستقر در بغداد و دمشق که هدف كوتاه مدت آنهاست و تشكيل خلافت اسلامي در كل سرزمينهاي اسلامي که هدف بلند مدت است و پايه اين حكومت را بغداد عنوان كردند، اما اين مسئله ختم به بغداد نخواهد شد.
وي با طرح اين پرسش كه چگونه جريان داعش در منطقه رشد يافت گفت: مخالفت گسترده ملتها با غرب و وجود فضاي حسادت آميز در اهل سنت نسبت به پيشرفتهاي شيعه دو ظرفيت برجسته نيروساز داعش در منطقه بود.
کارشناس مسائل خاورمیانه با بيان اينكه جمهوري اسلامي ايران به عنوان جبهه مقاومت بايد طراحي دقيقي شكل ميداد كه براساس آن چند اصل مدنظر قرار گرفته است، بيان داشت: مقابله با جرياني كه آمريكا پيريز آن بوده و اين جريان منجر به ايجاد اختلاف و درگيري بين شيعه و سني ميشد، عمل به گونهاي كه كمترين آسيب به تودهها وارد ميشد و بهرهگيري از ظرفيت اهل سنت جهت خاموش كردن فتنه، از جمله عواملي بود كه جمهوري اسلامي ايران در مقابله با داعش مدنظر قرار داد.
زارعي افزود: با حفظ بغداد درصدد برآمديم از نفوذ داعش به اين منطقه جلوگيري كنيم و اين ضربهاي بود كه بر پيكره جريان داعش در منطقه وارد آمد.
وي خاطرنشان كرد: گام دومي كه در اين مسير برداشتيم اين بود كه منطقهاي كه به حضور داعش آلوده بود و ميتوانست بحراني براي كشور ايران باشد را پاكسازي كرديم و در مرحله بعد ايجاد حساسيتهاي منطقهاي و بينالمللي در دستور كار قرار گرفت.
اين كارشناس مسائل خاورميانه ادامه داد: هنگامي كه داعش آغاز به كار كرد، علاوه بر برخورداري از نيروهاي داخلي از حمايت حكومتهاي تركيه، عربستان، اردن و ديگر كشورها بهره ميگرفت، بنابراين اقدامي كه بايد صورت ميگرفت اين بود كه زمينه اختلاف بين اين دو جبهه ايجاد شود.
زارعي با اشاره به اينكه بازسازي جريان مردمي شبه بسيجي از ديگر اقداماتي بود كه در دستور كار قرار گرفت، خاطر نشان كرد: جهت اخلال در اقدامات جريان داعش، نيروهاي بسيجي و ارتش عراق جادههاي مواسلاتي را از دست آنان خارج كردند و هدف از اين اقدام اين بود كه با گرفتن جادهها، علاوه بر اينكه امكان تجهيز جريان داعش سختتر شود، ابهت امنيتي اين جريان نيز فرو بپاشد.
وي افزود: در صحنه تحولات عراق بايد با يك حوصله و مديريت دقيق صحنه شرايط را مديريت كرد تا از يك طرف توطئه آمريكا و تركيه خنثي شده و در كنار آن فرصتهاي جديدي براي جمهوري اسلامي ايران ايجاد شود.
اين كارشناس مسائل خاورميانه در ادامه سخنان خود گفت: در صحنه جهان اسلام اين مسئله مطرح است كه امروز جمهوري اسلامي ايران يكي از سردمداران مقابله با جريانات تروريستي در منطقه است؛ اين در حالي است كه پيش از اين برخي ايران هراسي را مطرح ميكردند. امروز ايران در دنيا به عنوان مركز مبارزه با تروريست شناخته ميشود و جرياني تحت عنوان داعش هراسي، جاي ايران هراسي را گرفته است، بنابراين در پناه اين مسئله ميتوانيم پرونده فلسطين را دنبال و كرانه باختري را مسلح كنيم تا موقعيت جديدي براي جمهوري اسلامي ايران ايجاد شود.
زارعي تصريح كرد: يكي ديگر از مباحث سياسي اين است كه دولت عراق چگونه بايد شكل گيرد. نظر شيعه اين بود كه سيستم حقوقي عراق بايد اصلاح شود اما اتفاقات پيش آمده فرصت اين اصلاح را گرفته است. مراجع و مجلس عراق معتقد بودند فضاي سياسي عراق و نخست وزير بايد تغيير يابد.
وي با اشاره به اينكه آيت الله سيستاني حيدر العبادي را به عنوان جايگزين نخست وزير معرفی كردند، خاطر نشان كرد: از آنجا كه آمريكا، تركيه، عراق و عربستان بغض شديدي نسبت به نوري المالكي داشتند، وانمود كردند كه اين تغييرات را آنان رقم زدهاند، اين در حالي است كه اين تغييرات در نتيجه اقدامات موثر شيعه رقم خورده است.
این کارشناس در بخش ديگري از سخنان خود بيان داشت: حدود 50 روز از جنگ غزه ميگذرد و در اين 50 روز سه بار آتش بس شكننده اتفاق افتاده است.
زارعی با اشاره به اينكه در اين جنگ اسرائيل دو مسئله را مدنظر گرفته بود، تصريح كرد: مسئله اولي كه اسرائيل در پي تحقق آن بود اين بود كه منطقه غزه از دست گردانهاي حماس خارج و جريان محمود عباس بر سر كار بيايد و مسئله دوم خلع سلاح غزه بود.
وي ادامه داد: در اين مسير دشمن مطمئن بود كه موفق خواهد شد، به طوري كه جان كري به نقل از نتانياهو عنوان كرد چنانچه پنج روز صبر داشته باشيد ما تكليف حماس را در غزه روشن خواهيم كرد، بنابراين اسرائيل با اين ذهنيت وارد عمل شد.
اين كارشناس مسائل خاورميانه گفت: اما در نقطه مقابل، مقاومت در شرايط ديگري به سر مي برد، به طوري كه جنگ را از قبل پيش بيني كرده بودند و كساني كه بر پرونده فلسطين فعاليت داشتند، آغاز جنگ را به فلسطينيها گزارش داده بودند.
زارعي با اشاره به اينكه دشمنان تصور ميكردند كه ايران سرگرم مسائل خود است، گفت: پس از مدتي مشاهده كردند مقام معظم رهبري پاي كار آمده و مسئله تسليح كرانه باختري را مطرح كردند و همين عامل ترس اسرائيل شد.
وي افزود: امروز فلسطينيها در غزه محاصره و رژيم صهيونيستي بيرون از آن به سر ميبرد، اما در كرانه باختري زندگي مردم فلسطين و اسرائيل در هم تنيده است. بنابراين آنان ميدانند چنانچه جنگي رخ دهد اسرائيل تلفات بسياري خواهد داد.
اين كارشناس تاكيد كرد: قلب اسرائيل در كرانه باختري ميتپد، زيرا هر چه اسرائيل به عنوان مسئله مقدس براي يهوديان مطرح كردهاند در كرانه باختري واقع شده است.
زارعی با اشاره به اينكه فلسطينيها جنگي سه ماهه را پيش بيني كرده بودند اما اسرائيل تصور مي كردند اين جنگ طي پنج روز خاتمه خواهد يافت، گفت: امروز اسرائيل از 70 كشته سخن ميگويد، اين در حالي است كه فلسطينيها و رسانهها از بيش از 200 كشته در رژيم صهيونيستي سخن ميگويند؛ كه اين آماري است كه بيسابقه است.
وي در پايان گفت: به مقاومت فلسطين گفته شده بود جنگ را نيمه رها نكنند، بلكه شرايط را به گونهاي هدايت كنند كه اسرائيل نتواند جنگ دومي را آغاز كند و امروز كه جنگ به روز 50 ام رسيده است، به دليل اين است كه فلسطين و مقاومت عنوان كرده "جنگ آري اما صلح تحميلي نه".