گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو» - یادداشت دانشجویی*؛ روستا که به دنیا بیایی فرقی نمی کند دختر باشی یا پسر، از خانواده متوسط باشی یا فقیر و یا حتی از همان پولدارهایی که صد جا زمین و مزرعه دارند و فرقی نمی کند فرهنگ خانواده ات با فرهنگ مردم روستا می سازد یا نه ! در هر صورت تسلیم شرایط می شوی .
زندگی من از یک روستای کوچک شروع شد ... چندین بار از مکعب کوچک قرمز رنگ خانه هزاران بچه را دیده بودم که اول مهر از این که در جایی به اسم مدرسه بودند خوشحالی می کردند و من روز ها را یک به یک به امید دیدن مدرسه طی می کردم ...
بالاخره گذشت و من در مهر 7 سالگی ام وارد کلاس اول ابتدایی شدم –روستا ها اغلب مهد کودک نداشتند –ولی نه از معلم هایم ترسیدم و نه به خاطر دوری از خانه گریه کردم .واقعا"آرزو های بزرگی در سرم بود...با همین روال 8 سال گذشت و من حالا کلاس سوم راهنمایی هستم با همان آرزوهایی که امیدم برای رسیدن به آن ها روز به روز بیشتر شده است آن هم در روستایی که تا فرسنگ ها دورتر دبیرستانی نیست .
گفتم که روستاست و در این سال دختر که باشی می گویند:"کافیست و بلدی اسمت را بنویسی و ادامه دادن به دردت نمی خورد و دختر نباید تک و تنها هر روز آواره ی راه ها باشدو..."پسر هم که باشی باز می گویند :"کافیست و جمع و تفریق را بلد باشی روزگارت می گذرد دیگر باید به فکر یک شغل برای خودت باشی ..."هر چند بچه های روستا از همان اول با کار آشنایند .بگذریم ،برگردیم به همان ماجرای سال آخری من و نبود دبیرستان در روستا.
در میان این همه مشکلات عجیب و غریب که شمای شهری شاید حتی اسم بعضی از آن ها را هم نشنیده ای ،منِ معدل 20 کلاس تنها به یک راه حل امیدوارم ."دبیرستان نمونه دولتی شبانه روزی"که برای ورود به آن باید منی که در روستا و با معلم های کم تجربه اش –یا بهتر است بگویم کم مهارت –درس خوانده ام با شمای شهری که در بهترین مدارس شهر یا حتی نمونه دولتی و غیر انتفاعی راهنمایی درس خوانده ای رقابت کنم ولی باز هم دلخوشم چون نتیجه همت مرا می خواهد و هر چند سخت ولی می توانم رقابت کنم نوشته شده در بهمن 1391
ودر طرف دیگر داستان :
در سال 1365اساسنامه مدارس نمونه دولتی نوشته شده و به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش رسید که در آن هدف تاسیس این مدارس تحصیل دانش آموزان مستعد مناطق محروم به منظور فراهم آوردن زمینه رشد بیشتر علمی این دانش آموزان که دسترسی کمتری به امکانات آموزشی و پرورشی مناسب داشتند اعلام شد .
و اما تغییرات این اساسنامه در طول زمان:
1-چند سال پس از آن: به منظور ایجاد آشنایی دانش آموزان مناطق محروم با محیط مدارس شهری تعدادی از دانش آموزان مستعد شهری امکان ادامه تحصیل در این مدارس را دارند."که البته دانش آموزان مناطق محروم سهمیه پذیرش داشته و تعداد دانش آموزان شهری کم است .
2-در سال 1390:تغییراتی در سهمیه های مدارس صورت می گیرد بدین گونه که سهمیه ی دانش آموزان روستایی از حالت 20-25 به 1-1.5 افزایش می یابد آن هم به دلیل احتساب بیسوادی پدر و مادر این دانش آموزان و نه به خاطر مشکلات دیگر. در این جا لازم به توضیح است که طریقه ی نامگذاری روستایی و شهری در این اساسنامه بدین گونه است که مثلا"اگر شهرستانی از چند شهر و تعدادی روستا تشکیل می شود ودومدرسه ی نمونه دولتی در مرکز شهرستان است . به نسبت 1-1.5 از دانش آموزان شهر ها و روستاها گزینش می کنند که اغلب چون تعداد روستاها بسیار بیشتر از شهرها ست سهمیه عملا"تاثیر چندانی ندارد.
3-و اما در سال 1392:در بسیاری از مدارس نمونه دولتی این نوشته جلوی درب به چشم می خورد "امکان ارائه ی خوابگاه موجود نمی باشد "- حالا به هر دلیلی که توجیه می کنند -.که باز هم یعنی تماما"مدرسه ای شهری !زیرا دیگر خوابگاه هم که نباشد کسی حتی خیلی با هوش تر از من و شما ،نمی تواند روزی 3 تا 4 ساعت برف و سرمای جاده را تحمل کند و در بیشتر موارد امکان و اجازه اش را هم ندارد .
من با هزاران خواهش و التماس خانواده ام را راضی کردم و با درس خواندن های زیاد آن هم فقط از روی خود کتاب ،توانستم رتبه ی 4 آزمون را به دست آورم اما......فرقی نمی کند که من پسر باشم یا دختر ،و یا در کجای این سرزمین زندگی می کنم .مهم این است که همه مخصوصا"شمای مسول بدانید که امسال هزاران مثل من با دلایلی که شما توجیه کردیداز هزاران هزار آرزو باز ماندیم و درس خواندن های شبانه روزی ما نتوانست ما را به دبیرستان نمونه دولتی شبانه روزی برساند.و در این اتفاق مطمئن باشید مقصر هر کسی یا هر حادثه ای باشد ،منِ نوجوان 15 ساله ی ایرانی نیستم... نوشته شده در20 خرداد 1392
* رعنا شکوری- فعال دانشجویی دانشگاه تبریز
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.