محمدرضا باقری در گفتوگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو،گفت:جامعه ما و دانشگاه یک محیط فرهنگی است. چون یک جامعه و محیط مذهبی و دینی است که طبیعتا یک آرمان فرهنگی هم دارد. اما در فعل لزوما یک محیط فرهنگی نیستیم. باید نهادهایی در یک دانشگاه که محیطی فرهنگی و دینی محسوب میشود، وجود داشته باشند تا بتوانند سطح کمی فرهنگ را ارتقا دهند. این نهادها بایستی گامهایی جهت تحقق یک محیط فرهنگی بردارند و پرچم جهاد در این زمینه بر دوش دانشجویان خواهد بود، اما این دانشجویان باید در قالب مسیرهایی هدایت شوند تا بتوانند مثمر ثمر واقع شوند و فعلیت را رقم بزنند. از طرف دیگر، به لحاظ وجود یک مفهوم سیال و چندوجهی در پدیده فرهنگ، بایستی به منظور جلوگیری از سطحیکاری و رشد آمارهای پوچ و واهی اما کم عمق یا حتی بیعمق، سطح کیفی فرهنگ را نیز توسعه و تعمیق بخشید. این جهاد اکبر در مقوله فرهنگ است. بحث خلق و خلاقیت است، ایدهها و فکرهای نو. اینکه چطور و چگونه باید حرف و منطق را در قالب پیام فرهنگی منتقل کرد. بحث تربیت نیروی فرهنگی است. یک جبهه پر از مهمات و ابزارهای شگرف فرهنگی، اگر سرباز و فرمانده نداشته باشد؛ لاجرم در آغوش دشمن جای خواهد گرفت و دشمن همان بیفرهنگی و وادادگی فرهنگی است.
وی افزود:اداره فوق برنامه و کانونهای فرهنگی دانشگاه صنعتی امیرکبیر به عنوان متولی ارتقای فرهنگ میانه و نیز حمایت از جریانهای فرهنگی ِدانشجویی در سطح دانشگاه فعالیت میکند. دو حوزه مهم رسالتی این اداره، انجام دقیق و صحیح پروژههای فرهنگی در سطح دانشگاه مطابق با اهداف و چشماندازهای ترسیمی و ایجاد و تامین بسترهای لازم جهت رشد، ارتقا و فعالیت ِاستعدادهای دانشجویی در قالب کانونهای فرهنگی، هنری و مذهبی و نیز سایر ساختارهای وابسته میباشد.
باقری اضافه کرد:فضای فرهنگی دانشگاه صنعتی امیرکبیر به لحاظ سابقه تاریخی این دانشگاه و نیز مشارکت دانشجویان در ایجاد این نشاط قطعا فضای بسیار حساس، در عین حال پرشوری است. حضور تشکلهای سیاسی باسابقه و دارای گفتمان، وجود شوراهای صنفی، انجمنهای علمی و نیز دفاتر بسیج دانشجویی در هر دانشکده، انتشار نشریات متعدد در حوزههای مختلف در قالب مجوزهای حقیقی و حقوقی و فعالیت کانونهای فرهنگی جهت توسعه فرهنگ ِ میانه؛ از جمله ارکان یک نظام فرهنگی باصلابت و پر دغدغه در این محیط است. بحمدلله در محیط فرهنگی دانشگاه، از نظر شاخصهای کمی در مقوله فرهنگ کم و کاستی وجود ندارد. طیف وسیعی از نهادهای دانشجویی و حاکمیتی در این محیط به تکاپو مشغول هستند.
مسئول اداره فوق برنامه و کانونهای فرهنگی دانشگاه امیرکبیر خاطر نشان کرد: بیشک فلسفه و چرایی وجود این اداره به عنوان یک نهاد وابسته به حاکمیت دانشگاه جهت دیکته و امری کردن ِ فرهنگ، ایجاد کردن فرصتهای ِسلیقهای برای رشد و توسعه جریان فکری خاص نبوده است. بلکه مهمترین هدف آن ایجاد بستر جهت گسترش و توسعه کیفی فرهنگ، یعنی تولید فرهنگ غنی، یعنی تربیت نیروی انسانی متعهد و فرهیخته، یعنی ایجاد فرصت جهت تحلیل محیط فرهنگی است. جذب دانشجویان مستعد در حوزههای مختلف فرهنگی، هنری و دینی؛ امکان-دهی به رشد ایشان در چارچوب بسترهای قانونی، ارتقای محتوایی برنامهها و نیز اعطای مجوز و تامین راههای قانونی و حمایت مادی از طرحها، تلاش جهت مستندسازی و ثبت تجارب فرهنگی جهت ایجاد یک حرکت روبجلو از مهمترین اهداف این نهاد است.
وی یاد آور شد: فضای فرهنگی دانشگاه امیرکبیر، بسیار شتابان و با سرعت به حرکت خود ادامه میدهد؛ و لازمه مدیریت بر این فضا، دریافت آنی اقتضائات فرهنگی، ایجاد راهکار و پیاده سازی سیستم مطابق با آن راهکار است. برخی از مطالبات معاون محترم فرهنگی دانشگاه از جمله ایجاد ساختارهای جدید در این اداره برای رسیدگی به نیازها و پروژههای فصلی، موقتی و مقطعی دانشجویان به منظور جلوگیری از هدررفت انرژی ایشان در دوندگی میان ساختارهای اداری و قانونی، توانمند کردن دانشجویان از طریق برون سپاری مسئولیتهای این اداره به آنان، کمک به مطالعات فرهنگی جهت برکشیدن ایدههای بدیع و نیز توصیه مکرر به عدم برخوردهای منفعلانه در بررسی طرحهای فرهنگی که به هر دوسطح کیفی و کمی ارتقای فرهنگ در دانشگاه تاکید دارد ما را بر آن داشته تا با ایجاد ساختارهای دانشجو-محور چون ستاد اجرایی جهت انجام پروژههای موقتی، ایجاد نشریه حمایتی جهت ورزیده شدن دانشجویان در امر نشریه نویسی، برون-سپاری برخی از مسئولیتهای این اداره به فعالین کانونها در عوض استفاده از کارمند، پرهیز از مونولوگ-گویی در امر بررسی طرحها و اعطای مجوزها و ایجاد مکالمه جهت هماندیشیهای لازم جهت ارتقای آن طرحها، در هم-آمیختگی وظایف کانونها در اجرای یک برنامه بزرگ فرهنگی جهت ایجاد ایدههای نو و تقویت و ارتباط تیمهای دانشجویی از جمله این کارها است.
باقری ادامه داد: اما از مهمترین ویژگیهای این اداره، سعی و تلاش در بسط فرهنگ میانه است. بسط فرهنگ میانه، یک تعبیر دارد که از پی آن یک مسئولیت خطیر هم بر دوش ما میگذارد. ممکن است بخشهای فرهنگی که توسط دانشجویان در قالب نهادهای قانونی اداره میشود، بخواهند فرهنگ را مطابق با دیدگاه، نظرات و اندیشههای خود تفسیر و بیان کنند، خب تا زمانی که درون چارچوبها باشد اساسا اشکالی ندارد حتی اگر حرف مخالفی باشد و اگر هم خارج از چارچوبی باشد، قانون راههایی برای ورود به موضوع دارد. اما بسط فرهنگ میانه، به معنی ارتقای فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی به دور از اغراض سیاسی، گروهی، جناحی و شخصی است. این یک وظیفه سنگین است. احتیاط و مراقبت نیاز دارد. برکت وجود فرهنگ میانه، موجبات اقتدار و توانایی است، اعتماد برای توده دانشجویان به ارمغان میآورد، حرمت دارد. حتی گاهی شده که ما را سردرگم میکند که اساسا حرمت فضای فرهنگی دانشگاه با حرمت فضای فرهنگی جامعه یکسان است یا خیر. آیا مجوزهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میتواند مبنایی بر اعطای مجوز از جانب ما باشد یا باید مشخصه اصیل فرهنگ دانشجویی در پیام فرهنگی حفظ شود و کسانی که مخاطب این پیام قرار میگیرند، متوجه تفاوت این پیام با پیامهای بیرون از دانشگاه شوند و گوارای وجودشان شود. پس ایجاد و ارسال یک پیام ویژه فرهنگی مبتنی بر ارزشهای دانشجویی با یک طیف گسترده از مخاطبین و مستمعین، رسالت ما خواهد بود.