گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی*؛ به هر سو می خواهی نگاه کن! آیا جز فقیری می بینی که با فقر دست و پنجه نرم می کند؟
یا ثروتمندی که نعمت خدا را کفران کرده و با بخل ورزیدن در اداء حقوق الهی، ثروت فراوانی گرد آورده است؟ یا سرکشی که گوش او از شنیدن پند و اندرزها کر است؟
کجایند خوبان و صالحان شما؟ کجایند آزادمردان و سخاوتمندان شما؟
کجایند پرهیزکاران در کسب و کار؟ کجایند پاکیزگان در راه و رسم مسلمانی؟
آیا جز این است که همگی رخت بستند و رفتند؟ و از این جهان پست و گذران و تیره کننده عیش و شادمانی گذشتند؟
مگر نه این است که شما وارث آنها بر جای آنان تکیه زدید و در میان چیزهای بی ارزش قرار دارید که لب های انسان به نکوهش آن می جنبد؟ تا قدر آنها را کوچک شمرده و برای همیشه یادشان فراموش گردد. پس در این نگرانی ها باید گفت " انا لله و انا الیه راجعون"
قسمتی از خطبه ۱۲۹نهج البلاغه
مگر نه این است که بحمدالله سکولاریسم قاطبه جماعت حزب اللهی را درنوردیده است و حوزه مقدس و فانتزی انقلابی گری از آلودگی به دامان سیاست و جهاد و گفتمان مستضعین بازداشته شده است؟
انقلابی گری یعنی دعای کمیل های کهف الشهدا و نور الشهدا و پنج شنبه های معراج الشهدا و بهشت زهرا، عکس های خندان شهدای نازنین روی دیوار اتاق و والپیپر گوشی، لانگ شات، مدیوم شات و ترجیحا کلوز آپ! همت، خرازی و ترجیحا ابراهیم هادی!
مگر وظایف جماعت حزب اللهی در قبال ولی چیزی جز لایک کردن عکس های با کیفیت آقا، جهاد فی سبیل نشر هشتگ های عاطفی خطاب به "حضرت ماه" است؟
نسل چهارم انقلاب آنچه نامش را انقلابی گری می نامد را نه در کارزارهای مواجهه واقعی با دشمن که در قاب های شیک و 5 اینچی گوشی هوشمندش تجربه می کند. " الخیر کله فی الاسمارت فون!"
فاجعه ای که امروز در جماعت حزب اللهی با آن مواجهیم، حاصل همت است یا اهمال؟ بی مساله بودن، بی جهت بودن، فانتزی گری وحشتناک، آشفتگی ذهنی، از خود بیگانگی، پرتاب شدگی و رها شدگی در میان انبوهی از توهمات فانتزی و تخدیرکننده، تن دادن به وضع موجود و وادادگی در برابر آن هیچ تناسبی با "انقلابی گری" با همان مفهوم اصلاح گر و پرشور آن ندارد.
لازمه انقلابی گری حقیقت جویی، قالب شکنی و آگاهی بخشی و اصلاح گری در برابر پندارهای واهی و مخرب و برخورداری از نگرش انتقادی به پدیده ها و رخدادهای اجتماعی است.
آیا می توان پذیرفت همتی برای محدود کردن حزب اللهی بودن به "چادر" و "ریش" و "روسری لبنانی" و "هیئت" وجود ندارد؟
جمعیت کثیر حزب اللهی های اینستاگرامی! که با آن مواجه هستیم حاصل چیست؟ جهل؟ غفلت؟ کاهلی؟ ناتوانی؟ یا توطئه؟
عادت کرده ایم توطئه را کار سیا و موساد و منافقین و... بدانیم.
به راستی حاصل و برون داد عینی تکاپوی مجدانه و خلل ناپذیر! دوستان حزب اللهی مان در فضای مجازی به ویژه اینستاگرام چیست؟
دوستانی که به قول خودشان برای "اصلاح فضا" به عرصه فضای مجازی ورود کردند محتواهای تولیدی شان چه تناسبی با این هدف دارد؟ اگر مطالعه تطبیقی و عینی از عملکرد دوستان در این فضا داشته باشیم با واقعیت مکتوم و تلخی مواجه خواهیم بود. به راستی باید پرسید وظیفه گسترش فرهنگ حجاب و عفاف که مفاهیم فوق العاده مقدس و عمیق شریعت است را چه کسی بر دوش فلان بازیگر تازه محجبه شده در فضای مجازی گذاشته؟ صلاحیت این افراد را چه مرجعی و چه زمان تایید کرد؟ و...
آیا تصور می کردیم روزی با پدیده هایی مثل "حزب اللهی های کافه رو" و "کافه های حزب اللهی" مواجه باشیم؟ که بعد از ظهرهای تابستان در کافه هایی که دیوارهایش به عکس شهیدان نازنین! مزین است "دمنوش" سرو کنند و جشن تولد برادر فلانی و خواهر بهمانی را جشن گرفته و مصادیق تام! سبک زندگی اسلامی ایرانی را عمیقا تجربه کنند؟
اگر " وَ اللَّهِ لَوْ وَجَدْتُهُ قَدْ تُزُوِّجَ بِهِ النِّسَاءُ وَ مُلِكَ بِهِ الْإِمَاءُ لَرَدَدْتُهُ " که غایت دین حکوتی است انکار یا نادیده گرفته شود و دین ابتر و بی مساله و بی دنباله و مقصد تعریف شود، آنگونه که در جیب جا بگیرد و در برابر جامعه و واقعیت هایش و چنگ اندازی به بیت المال و شکل گیری نهادهای قدرت و ثروت و شکم بارگی ظالم و گرسنگی مظلوم و استضعاف و استکبار و... ککش هم نگزد و یا در نهایت به یک آه از سر تحریک عاطفه بکشد، قاعدتا حزب اللهی بودن هم خلاصه در جملات فانتزی و زیبایی چون " خواهرم سیاهی حجابت کوبنده تر از سرخی خون من" خواهد بود.
مگر حزب الله باید یار مظلوم و دشمن ظالم باشد؟
مگر اصلا باید بر شکمبارگی ستمگر و گرسنگی مظلوم آشوبید؟
این تفاسیر مارکسیستی و کمونیستی و انحرافی از انقلاب را رها کنید!
مگر فاطمه (ع) دغدغه بیت المال داشته است؟
مگر غیر از حجاب، ارزش و دغدغه و نگرانی دیگری داشته است؟
مگر امام صادق فرموده است: «مردم فقیر و گرسنه و محتاج نشدند الا با گناهان اغنیاء»؟
وقتی که تعریف دوستان از انقلابی گری در برابر جامعه و مناسباتش و مشکلاتش و مفاسدش و مظالمش حساسیتی ندارد، قاعدتا باید هم از صحنههای مختلف اجتماعی کناره بگیرند و به ترویج انقلاب منهای مستضعفین مشغول باشند.
از حزب اللهی «سرمایهدار + ۱۷ رکعت» نمیشود انتظار معجزهای در میدان عمل داشت.
حزب اللهی های موجود چقدر به چنین تعریفی از انقلابی گری ملتزمند؟
واقعیتها و روابط و مناسبات را چقدر از منظر چنین دینی و چنین نگاهی میبینند؟
دلبستگان موجود انقلاب چقدر در دغدغه «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین، فلیس بمسلم» و «من بات شبعان و اخوه جالع، فلیس بمسلم» غوطه میخورند؟
بررسی کنید اشخاصی که در خرداد جان دادند، سنگ قبرهای آنها را ببینید، کی بودند اینها؟ اگر یک سنگ قبر از این قشرهای دیگر غیر اسلامی پیدا کردید، آنها هم شرکت داشتهاند، اگر در قشرهای اسلامی یک سنگ قبر از آن درجههای بالا پیدا کردید، آنها هم شرکت داشتهاند، ولی پیدا نمیکنید. هرچه هست از این قشر پایین است، این قشر کشاورز است، این قشر کارگر است، این تاجر مسلم است، این کاسب مسلم است، این روحانی متعهد است، هرچه هست از این قشر است، پس 15 خرداد را به تبع اسلام اینها به وجود آوردند و به تبع اسلام اینها حفظ کردند و به تبع اسلام اینها نگهداری میکنند.
امامنا(ره)۱۵/۰۳/۱۳۵۸
سعید یاری-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
خدا قوت به نويسنده نكته سنجش
بعد از مدتها يه مطلبي خوندم كه احساس كردم از عمق دل خودم هست.
ممنون سعيد جان ياري
من نمیدونم چرا بچه مذهبی ها همیشه دنبال امر به معروف های کم هزینه و راحت هستند.
چند نفر از ما تو شهرمون یا دانشگاهمون پرچم استادن برابر دزدی ها و مفاسد و تبعیض ها رو دست گرفتیم؟؟؟؟
متاسفانه ذهن ما در برابر این تلنگرها هم مقاوم شده . انگار به یه تلنگر خیلی بزرگتر نیاز هست...
خدا خیرت بده سعید جان