به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از زنجان، چندی پیش متنی را خواندم که توصیفی زیبا از نماز داشت. نماز رشته اتصال به محبوب است در زمانی که دست ما را وصل کوتاه است و وجودمان در هجر گرفتار. نماز دریچه ای است برای گفتوگو با کریم مطلق، تا به درد دل با او بنشینند و از رنجهای فراق به او شکوه برند و تسکینی بیابند. نماز یادگار یار است در میان دوستدارانش، همچون عکس دوستی شفیق، که در ایام جدایی بنگرند تا داغ هجر اندکی کاسته شود.
نماز راه گشوده ای است که خدا پیش پای بندگان گذاشته تا در هر زمان و زمین و مناسبت و موقعیتی از شادی و اندوه، سختی و آسایش و ناآرامی و آرامش، شرح حال را به او باز گویند یا راه چاه را از او بجویند.
به راستی وقتی اکسیری حیات بخش چون نماز داریم، دیگر چرا آرامش بشر اینگونه به مخاطره افتاده است.
گفتوگو پیرامون نماز، همواره لذت بخش است بخصوص اینکه با کسانی به گفت و گو بنشینی که خوش صحبت اند و حرف هایشان به دلت می نشیند. پیرامون نماز و چرایی خلوتی مساجد با حجت الاسلام والمسلمین دوست علی محمدی از کارشناسان نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه زنجان به گفت و گو نشستیم:
آرامش مقوله ای است که تقریبا همه جوامع بشری در پی آن بوده اند و بسیاری فرقه های جدیدالتاسیس نیز با تبلیغ رساندن افراد به آرامش، پیروانی برای خود دست و پا می کنند. آرامش واقعی در چیست و چگونه میتوان به آن رسید؟
جهان امروز درگیر یک بحران است به نام بحران لذت ! به این معنا که کمتر کسی در دنیا از زندگی لذت می برد، حال این شخص در هر وضعیت مالی که می خواهد باشد، خیلی ها فکر می کنند که اگر وضعیت رفاهی بهتری داشته باشند به آرامش خواهند رسید و هر روز برای جمع آوری اموال بیشتری تلاش می کنند که به آرامش بیشتر برسند.
افراد فکر می کنند آرامش همان آسایش است و مسائل رفاهی، آرامش را به همراه می آورند، غافل از این که کالایی به این گرانی را با بهای ناچیز نمی توان خرید. آرامش هدیه الهی به کسانی است که مهمان سفره خدا هستند، قرآن به عنوان کتاب راهنمای انسان ها فقط یک راه را معرفی می کند و آن در آیه شریفه : «الا به ذکر الله تطمئن القلوب» است.
قرآن؛ تنها یاد خدا را آرام بخش دل ها می داند، و درجایی دیگر می فرماید: منظور از یاد همان ذکر، یعنی صلاة است «اقم صلاة لذکری»؛ بعضی ها فکر می کنند که ذکر، صرفاَ به یاد خدا بودن است، ولی خداوند منظورش از ذکر تنها صلاة است.
شما از نماز به عنوان راهی برای رسیدن به آرامش نام بردید. حال اینکه به آرامش رسیدن انسانها توسط نماز کمی برای مردم گنگ است. تاثیر نماز بر جسم انسان چگونه است؟
اکثر بیماری های روانی انسان بر می گردد به یک احساس تنهایی، فرد احساس می کند در دنیا تنهاست و انواع اختلات روانی هم ناشی از این حس در افراد است و از طرفی اکثر بیماری های جسمانی هم ریشه روانی دارند، مثل زخم معده که از عصبانیت تاثیر می پذیرد.
اغلب بیماری های جسمی، از بیماری های روانی ریشه می گیرد و بیماری های روانی از حس تنهایی …
قرآن در این رابطه می فرماید : «اقرب من حبل الورید» خدا نزدیک ماست و اگر کسی که به خدا نزدیک شود، این حس تنهایی از بین خواهد رفت، و خداوند با این آیه انسان ها را به نزدیکی به خود که وسیله آن نماز است دعوت می کند.
انسان هایی که با نماز انس گرفتند، یک آرامش خاصی دارند. شما پیرمرد، پیرزن هایی که نماز خوان هستند را ببینید، آرامشی در کلام و چهره شان احساس می کنید و می بینید.
تاثیر نماز بر سایر اعمال انسان چگونه است؟
«ان صلاة تنهی عن الفحشاء و المنکر» نماز فیلتری است که به انسان وصل می شود و به او اجازه نمی دهد که گناه کند. کسی که لباسش نجس باشد، نمازش باطل است (مراقبت از بهداشت)، کسی که از لباسش یک نخ غصبی داشته باشد، نمازش باطل است (مراقبت از اموال).
نماز یک فیلتر است، فرد باید خیلی چیزها را انجام بدهد تا نمازش قبول باشد، یک گنهکار در نماز، خود را در برابر خدا می بیند و احساس شرم می کند، این احساس شرم در نماز باعث برگشت و توبه وی می شود و این معنی تربیت است و بهترین راه برای تربیت همین خود کنترلی است.
تاثیر نماز بر معضلات فرهنگی را چگونه توصیف می کنید؟
ما بهجای اینکه بیاییم روی صورت حجاب کار کنیم، باید بیاییم روی ریشه های آن کار کنیم، ما باید بر روی فرهنگ رباخواری و حرام خواری کار کنیم، باید روی مسائل ریشهای کار کنیم.
نماز ریشه همه این مسائل فرهنگی است و اگر این موضوع برای افراد حل بشود، مباحث بعدی به راحتی پیش خواهد رفت.
آیا توجه کم به نماز، به معنای دین گریزی مردم است یا دین دار گریزی؟
مردم دین دارند، همین مردم در لیلة الرغائب آخر ماه صفر که یک خرافه است، جلوی مساجد می روند و در مساجد حاجت خواهی می کنند، این به معنای آن است که دین دارند؛ اما متاسفانه دین آمیخته با خرافات.
مسئله ما تفکر برخی به اصطلاح دین دارها ست که باعث شده است، مردم از دین زده شوند. فلانی چون فلان جور لباس می پوشد، نباید مسجد بیاید، فلانی چون جوان است، نباید حرف بزند، چون فلانی نمازش اشکال دارد، نباید در صف نماز باشد.
مردم دین گریز نیستند، ولی دین دار گریز هستند. چرا دسته زینبیه و حسینیه اعظم زنجان سالانه شاهد حضور هزاران عزادار است؟ این یعنی مردم دین دارند، نماز عید فطر در تمام مساجد با ظرفیت حداکثری و با شکوه برگزار می شود، تا جایی که حتی در حیاط و خیابان های اطراف هم مردم حضور دارند. این یعنی مردم دین دارند و این که چرا مساجد و نمازخانه های ما خالی است، دلیلش را از دین دارها باید بپرسید!
عمل ما چگونه بوده که این وضعیت پیش آمده است؟ این جاست که متفکر شهید استاد مطهری می فرمایند : بزرگترین امر به معروف و نهی از منکر، خودسازی است. بنده به عنوان طلبه خطابم به ائمه جماعات نمازخانه ها و ریش سفید ها، میان سالها، و خواهران و برادران جوان این است که بیایید خودسازی را اولویت اول برای خود قرار دهیم. یک تجدید نظر روی رفتار خودمان با مردم داشته باشیم.
چرا مساجد نتوانسته اند مردم را آنگونه که باید و شاید جذب کنند؟
مسجد و نمازخانه ها را جای نامناسبی تنظیم کردیم که افراد وارد آن نمی شوند، جوانی که برای اولین بار وارد مسجد می شود، با نگاه حیران و متعصبانه افراد مواجه می شود و همین نگاه جوان را مورد سوال قرار می دهد، که شما اینجا چیکار میکنی؟ زمانی به پیامبر گفتند: جوانی هم گناه می کند و هم مسجد می آید، پیامبر فرمودند: «ان الصلاة تنها عن الفحشا والمنکر» و جوان بعد از مدتی گناه را ترک کرد.
لباس، تیپ و مدل مو چیزهایی است که در طول زمان درست می شود، اگر جوان ببیند که ما خوبیم تیپ و مدل موی مناسب را قبول خواهد کرد. ما الان اعتیاد را در سن ۱۵ سالگی داریم، سن نماز الان در چند سالگی است؟ یک معتاد، ماهانه چند نفر را به اعتیاد می کشاند؟ آیا ما دین دارها، سالانه یکی دو نفر را دین دار کردهایم؟
از آن عالم بزرگواری که در آخر عمر خود گریه میکردند، پرسیدند آقا شما چرا گریه می کنید؟ فرمودند: اگر آن دنیا خداوند از من درباره کسانی که نماز را سبک شمردهاند بپرسد، من چه بگویم؟ گفتند: آقا اعمال آنها به شما چه ربطی دارد؟ گفتند: من با آنها چه کار کردم که نماز خوان نشدند!
چرا ما نمی توانیم افراد را به مساجد جذب کنیم؟
این می تواند دلایلی داشته باشد، از عواملی که می تواند، تاثیرگذار در عدم جذب باشد، بی توجهی است که اهمیتی به این نمی دهیم که کسی را به مسجد دعوت کنیم. دلیل بعدی؛ خود برتر بینی است و دلیل سوم؛ دین مدار بودن ظاهری و کم عمق هست.
در مقابل کسانی که می توانند با غریبه ها ارتباط برقرار کنند و آن ها را جذب کنند، یک تعصب و غیرت دینی دارند که موجب می شود، افراد را جذب کنند؛ چرا که پیامبر می فرماید: دوستان زیادی بگیرید که خداوند حیا می کند کسی را در میان دوستانش عذاب کند.
یک نماز گزار باید از دوستانش در مسجد خبر داشته باشد و ارتباط برقرار کند، دین و ایمان کسی زیاد نمی شود، مگر اینکه محبت و دوستی اش با مردم زیاد شود.
وضعیت و وظیفه نهادهای فرهنگی و مسئول امر نماز، در قبال این مسائل چیست؟
اولا تشکر می کنم از اقدامات صورت گرفته در ستاد اقامه نماز و مسئولان این امر؛ اما مشکل ما با بی نمازها نیست با مسجدی هاست! که تعامل با افراد را رعایت نمی کنند. اگر ما بر روی این متدینین سن بالا کار کنیم، این افراد تغییر کنند، وضعیت بهتر خواهد شد. باید روی این ها کار کرد. مسابقاتی برگزار شود که برای جذب افراد خوب است.
از طرفی الان ما در کشور امام جماعت کم داریم، یعنی امام جماعت همه فن حریف کم داریم، امام جماعتی که خانه مردم برود و روانشناس باشد، بتواند مشکلات روحی مردم را حل کند و نه اینکه صرفا بیاید نماز بخواند و احکامی هم بگوید برود.