به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجو از مشهد، شهيد نقى صنايع پركار در سال ۱۳۳۷ در شهر لاهيجان متولد شد. اين شهيد گلى بود كه در گلستان توحيد روييد و در مكتب اسلام تربيت يافت.
او از سيره رسول اكرم (ص) اخلاق آموخته، با دردهاى حضرت على (ع) آشنا شده، غربت امام حسين (ع) را احساس كرده و بر سر استقرار حكومت اللّه بر زمين با حضرت حسين(ع) هم داستان شده بود. از همان كودكى با مذهب رهايى بخش اسلام آشنا شد و از همان دوران سعى در تهذيب نفس داشت و عاشق شهادت بود.
پس از طى دوران تحصيل ابتدايى و راهنمايى وارد دبيرستان شد و با اخذ ديپلم در كنكور سراسرى سال ۵۶ در رشته زمين شناسى دانشگاه مشهد پذيرفته شد. در دانشگاه در جمع دانشجويان مسلمان پيرو خط ولايت فقيه قرار گرفت و وارد فعاليت عليه رژيم پهلوى شد.
وی چندين بار توسط عمال ساواك دستگير و پس از مدت كوتاهى آزاد شد. هيچگاه دوست نداشت ديگران از كارهاى نيک او كه براى رضاى خدا انجام مىداد آگاه شوند. فرايض اسلامى را دقيقاً انجام مى داد و بسيار رئوف و مهربان بود.
بعد از انقلاب در ارگانهاى انقلابى فعالیتهاى فرهنگى مى كرد. به امام امت شديداً عشق مى ورزيد و براى اينكه بتواند بيشتر براى تداوم انقلاب اسلامى تلاش كند، وارد جهاد دانشگاهى مشهد شد و پس از مدتى كار و تلاش به زادگاه خود برگشت و در گفتوگويى به برادرش گفت: «بسيارى از جوانهاى ما فريب خورده اند و در مقابل خط اصلى انقلاب زاويه انحراف زدند که چنانچه ادامه پيدا كند، فاجعه آفرين است».
با شروع جنگ، شهيد صنايع پركار تكليف الهى را در دفاع از كيان اسلامى اين مرز و بوم ديد و بدين جهت به سوى جبهه هاى رزم شتافت. خداوند او را خوانده بود و او به نداى «يا ايتها النفس المطمئنه ارجعى اى ربك راضيه مرضيه فادخلى فى عبادى وادخلى جنتى» و عزت واقعى را در لقاءاللَّه يافت و سرانجام در تاريخ ۲۰ بهمن ماه سال ۶۰ در عملیات والفجر مقدماتی در تنگه چذابه به آرزوى ديرينه خود يعنى شهادت رسيد و در روستای دهنه سپیدرود لاهیجان در مازندران به خاک سپرده شده است.
بخشى از وصيت نامه دانشجوى شهيد نقى صنايع پركار «... دنيا و زندگى دنيايى ابدى نيست و تنها وسيله اى براى امتحان و آزمايش است و خداوند بزرگ بندگان خويش را امتحان مى كند كه كداميک عمل بهتر مى كنند.
الان دنياى ما، زندگى ما، فرهنگ ما چيز ديگرى است. شكر خدا اين نيست كه فقط به زبان بگوييم، بلكه شكر خدا به كار بردن نعمت هاى او در راهش است. همه انسانها در ابتدا با مغز و گوش و دست و پا و چشم و با ذره ذره وجودشان با گام برداشتن در راهش مى توانند شكر او را به جاى آورند و بعد كسى كه مال دارد با دادن مالَش، كسى كه فرزند دارد با دادن فرزندش و غیره بايد شكر او را به جاى آورد و در اين راه هيچگونه غم و اندوه و وحشتى به خود راه ندهد.
چه شيرين است به درگاه خدا ناليدن، تنها وسيله فرار انسان از تشويش و نگرانى و پريشانى خاطر. سلاح رزمندگان در درجه اول عشق و اميد و گريستن و دعا كردن به پيشگاه خالق بزرگ است. خداوند به ما دستور داده كه از ولايت فقيه پيروى كنيم حتّى شما يك چيزى را يقين كرديد و امر ولى فقيه بر خلافش بود بايد پيروى كنى چون خداوند دستور داده، در آخرت هم ما در پيشگاهش جواب داريم و گرنه مجبوريم افسوس بخوريم.
انسان بايد در زمان از دست دادن مال و فرزند و غیره آنگاه كه خداى ناكرده احتمال سقوط به ورطه كفران نعمت است، بايد به فكر خدا باشد. خداوند خيلي كريم است، به انسان میگويد كه ای بنده من، تو چنانچه قبلا هر كاری كه كردی، هر گناهی كه كردی، و میدانستی يا نمیدانستی؛ ولی حالا واقعا پشيمان شدی، واقعا از من بخواه و توبه كن كه تو را خواهم بخشيد و هر چيز كه میخواهی از من بخواه، مخصوصا وقت نماز به تو عطا میکنم البته آنهم حسابی دارد كه خداوند داناست؛ ولی بالاخره حقی چنانچه در اين دنيا نشد در آخرت میبخشد…».