گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی* رفتارهای سیاسی آدم ها چه در سطح خرد و چه در سطح کلان ناشی از سه پارامتر اساسی است. این سه عبارتند از الف: فرهنگ سیاسی ب: آموزش سیاسی( جامعه پذیری سیاسی) ج: مشارکت سیاسی
فرهنگ سیاسی: برخی از سیاست شناسان آن را به صورت جهتگیریهایی که مردم نسبت به نهادها، سنتها و هنجارهای سیاسی خود دارند تعریف میکنند. چنین جهتگیری هایی محصول شناخت، احساس و ارزشیابی آنهاست. فرهنگ سیاسی را می توان به صورت الگویی از اعتقادات، ارزشها، انتظارات و از همه مهمتر نگرشهایی تصور کرد که مردم نسبت به دین، اقتدار، جامعه و سیاست خود دارند.
در فرهنگ سیاسی مذکور تکلیف مداری، مصلحت گرایی، حق الناس بودن فعل سیاسی و فریضه واجب بودن آن فرد را دغدغهمند می کند. تا نسبت به امورات سیاسی دقت نظر بیشتری داشته باشند.
از اندیشمندانی که در بحث فرهنگ سیاسی قلم فرسایی کردند می توان از الکسی دو توکویل، گابریل آلموند و سیدنی وربا... نام برد. دو توکویل فرهنگ سیاسی را آداب و رسوم به عنوان کل وضعیت اخلاقی و ذهنی مردم توصیف می کند.
آلموند و وربا فرهنگ سیاسی را با مطالعات میدانی در چندین کشور مورد بررسی قرار دادند و مردم این کشورها را در سه گروه؛ شهروندان، اتباع و گروه های منفعل دستهبندی کردند.
شهروندان کسانی هستند که ضمن برخور داری از آگاهی سیاسی نسبت به حکومت خویش دیدگاهی مثبت دارند آنها ضمن مشروع دانستن نظام حکومتی از آن پشتیبانی به عمل میآورند.
اتباع که گروه دوم هستند در مورد آنچه که در امور سیاسی می گذرد آگاهی سیاسی کمتری دارند آنان به ندرت رأی می دادند و اعتماد چندانی به توانایی خود برای اقدام سیاسی خارج از حکومت ندارند لکن از قوانین پیروی نموده و نگرش مثبت نسبت به اقتدار حکومت دارند.
مورد سوم که فرهنگ سیاسی منفعل و دهکورهای است افرادی که در مورد سیاست در سطوح ملی اطلاعی نداشته و دنیای آنها معمولاً به اجتماع کوچک محلی بسنده می شده بر این اساس افراد نسبت به حکومت خود بیگانه و بی تفادت بوده و اعتماد خیلی کمی به توانایی خویش برای تأثیرگذاری و دگرگونی سیاسی داشتند.
بر خلاف دسته بندی آلموند و وربا از فرهنگ سیاسی بر این باورم که مردم در دو گروه فعال جایی دارند یکی فعال منتخب و دیگری فعال انتخاب که این دو نیز به فعال منتخب مثبت و فعال منتخب منفی و همین طور فعال انتخاب مثبت و فعال انتخاب منفی تقسیم می شوند .
در بیان مفهوم منتخب باید گفت شخصی که متناسب با توانایی ها و ظرفیت های خود و متناسب با نیاز های واقعی جامعه از سوی مردم برگزیده می شود و با وعده هایش دست به اقدامات کارآمد و سنجیده می زند یا بلعکس اما دامنه انتخاب همه مردم را شامل می شود که با توجه به علقه و دغدغه ی که برای مشرو عیت نظامشان دارند کنش های متفاوتی انجام می دهند.
آموزش سیاسی(جامعهپذیری سیاسی): اینکه مردم چگونه می آموزند در سیاست تأثیر بگذارند؟ چگونه یاد می گیرند رأی بدهند؟ و سایر فرایند های دیگر از موضوعات مهمی هستند که در چهارجوب رفتار سیاسی مورد توجه قرار می گیرند.
بر این اساس نهادهای گوناگونی چون خانواده ها، مدارس و حوزه های علمیه ،مراکز علمی دانشگاهی و تشکلهای دانشجویی، رسانه ها، پایگاه های بسیج و کانون های مساجد، هیئت های مذهبی... می توانند در جهت آموزش سیاسی افراد نقش آفرین باشند.
از میان عوامل فوق الذکر با توجه به مدت حضور اشخاص در آن محیط و تأثیرگذاری آنها می توان اولویت بندی و اهم و مهم کرد و برخی را به عنوان عوامل اولیه و اصلی و برخی را به عنوان عوامل ثانویه و فرعی جایی داد در حقیقت دانش سیاسی مربوط به آگاهی در مورد نهادهای عمده حکومتی، آشنایی با برنامه های دولت ها و نیز اطلاع داشتن از موضوعات حاد سیاسی روزمره است.
جامعه پذیری سیاسی از این جهت حائز اهمیت است که انسانها با دانش سیاسی متولد نشده اند بلکه آن را تجربه و کسب می کنند.
در اینجا سوالی که مطرح می شود این است که چرا مردم باید سیاسی شوند؟ ارسطو پدر علم سیاست می گوید انسان بر حسب طبیعت یک حیوان سیاسی است منظور این است که مردم براساس گرایش طبیعی و ذاتی خود احساس نیاز می کنند که بخشی از یک اجتماع سیاسی باشند تا بتوانند به صورت انسانها شکوفا شوند.
از اهمیت جامعه پذیری سیاسی و دانش سیاسی همین بس که شهروندانی با سواد و آگاه به اجتماع وارد شوند و به موجب آن مردم ارزشها، هنجارها، اعتقادات و سنتها را کسب کنند و برا ساس این شرایط ارتباطات خود را با نظام سیاسی مشخص می کنند.
مشارکت سیاسی: شور و اشتیاق برای مشارکت سیاسی زمانی حائز اهمیت می شود که فرهنک سیاسی به درستی نهادینه شده باشد و پس از آن فرد وارد مرحله آگاهی سیاسی شده باشد بااصطلاح جامعه پذیری سیاسی پذیرفته شده باشد آن وقت فرد برای مشارکت سیاسی با دو متغیر حمایت و رقابت روبر رو می شود.
مردم با حمایت های قولی و عملی خود اعم از رأی دادن، مالیات دادن، حضور در مناسبت های ملی و راهپیمایی سالیانه حمایت های خود را از نظام سیاسی نشان می دهند و متقابلاً با تقاضاهای خود از نظام سیاسی مبنی بر تغییر قوانین دست و پا گیر و اصلاح ساختارهای نامناسب اداری و کاغذ بازی های وقتگیر و ناکارآمد و ایجاد اشتغال در محیط های محروم از امکانات زیربنایی جنبه رقابتی مشارکت را محقق می سازند.
از کسانی که در مورد مشارکت سیاسی تعریف روشنی ارائه داده اند می توان به امام خمینی(ره) اشاره کرد که مشارکت سیاسی را فعالیت عموم مردم به منظور تأثیرگذاری و نفوذ در تصمیمات سیاسی که به همراه انگیزه های دینی و مذهبی بوده است تعریف کرد.
مشارکت سیاسی هم گروه های فعالی که خود را نامزد مقامات سیاسی مانند وکالت مجلس و مقام های سیاسی دیگر می کنند و هم کسانی که بصورت فعالانه در پی ارزیابی و انتخاب بهترین ها هستند را در بر می گیرد در واقع همه انتخاب شوندگان و انتخاب کنندگان در مشارکت سیاسی حضور دارند که نماد مردم سالاری در هر کشوری همین شیوه از مشارکت است.
هومان خدابخشی- فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.