به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، هشتم مرداد روز بزرگداشت شهاب الدین یحیی بن حبش بن امیرک ابوالفتوح سهروردی، ملقب به شهابالدین، شیخ اشراق، شیخ مقتول و شیخ شهید است که در زمینه تفکر، زندگی و آثار او با استادان دانشگاه و حوزه به گفتگو پرداختهایم که مشروح آن در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
سهروردی عارف و سهروردی فیلسوف دو فرد متفاوت هستند
دکتر مرتضی رضایی عضو هیأت علمی موسسه امام خمینی (ره) قم در گفتگو با خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو در مورد شیخ شهابالدین سهروردی گفت: باید توجه کنیم که دو شهاب الدین سهروردی در تاریخ ایران وجود دارد که هر دو هم مربوط به سهرورد زنجان هستند. اولی که عارف است و مربوط به قرن پنجم هجری است ودیگری که فیلسوف و همان شیخ اشراق معروف است که مربوط به قرن ششم هجری است.
سهروردی مردی همیشه در سفر
رضایی افزود: سهروردی پس از گذراندن مراحل ابتدایی تحصیل در زنجان به شهر اصفهان که آن روز مرکز علم و فرهنگ بود سفر کرد. یکی از خصوصیات سهروردی سفر به اقصی نقاط کشورها و شهرهای ایران است تا بتواند با بزرگان معنوی و علمی ملاقات داشته و با فکر آنها آشنا شود. از دانشمندان معاصر زمان شیخ اشراق فخرالدین رازی است که در اصفهان مشغول به تحصیل بوده است و بایکدیگر دیدار داشتهاند.
سهروردی منتقد فلسفه مشاء(فارابی و ابنسینا) است
رضایی عنوان کرد: سهروردی به طور کلی یکی از منتقدان فلسفه مشاء به رهبری فارابی و ابنسینا است البته خودش هم اعتراف میکند که منظورش این نیست که کل فلسفه سینایی را قبول ندارد و می توان گفت در جاهایی توانسته فلسفه ابنسینا را تکمیل هم بکند.
وی در ادامه گفت: در جهان علم و همین طور فلسفه وقتی بخواهند دو چیز را تفکیک کنند به روش تحقیق دقت میکنند یعنی وقتی ادعایی مطرح میشود، چگونه میتوانیم تشخیص دهیم که این سوال درست است یا غلط؟ که به طور کلان چهار روش برای تعیین صحت آن وجود دارد: 1- روش نقلی و تاریخی 2-روش عقلی 3-روش تجربی و 4-روش شهودی.
رضایی اظهار داشت: مثلا وقتی گفته میشود فلان پادشاه در فلان تاریخ تاجگذاری کرده با روش عقلی یا تجربی قابل اثبات نیست بلکه باید تاریخ و اسناد و مدارک را بررسی کنیم و یا محاسبات ریاضی و جبر و فلسفه از روش عقلی پیروی میکنند و یا علومی مثل زیست شناسی، فیزیک و شیمی را باید با روش تجربی کسب کنیم.
عضو هیأت علمی موسسه امام خمینی (ره) گفت: فرق فلسفه مشاء و اشراق در این است که ابنسینا میگوید همان طور که در حل مسئله ملزم به استفاده از روش عقلی هستیم در زمینه طرح سوال هم الزاما باید از روش عقلی استفاده کنیم اما سهروردی پاسخ دیگری به این موضوع میدهد و می گوید در هنگام حل مسئله موافقم که باید از روش عقلی و نه روش نقلی یا تجربی یا شهودی استفاده کرد اما در مقام طرح سوال می توان از شهود، عقل و یا غیره استفاده کرد.
وی تاکید کرد: البته خود سهروردی به شهود بیش از عقل معتقد است و عنوان میکند که اگر دلایل عقلی را که ذکر کردهام ابطال کنید در ادعاهای من کوچکترین تردیدی نمییابید چون قبلش با شهود به آن رسیدهام و عقلی که سهروردی از آن دفاع میکند عقل موید به شهود است.
ملاصدرا نظریه سهروردی را تکمیل کرد
رضایی تصریح کرد: در مرحله بعد ملاصدرا که در دوره بعد از شیخ اشراق است، این نظر او را تایید میکند، اما علاوه بر عقل و شهود در طرح مسئله، معتقد است که وحی هم میتواند کمک کند.
وی در پاسخ به اینکه آیا هیچ ایرادی به بحث طرح مسئله به کمک شهود وارد نیست؟ و آیا ممکن نیست شهود، از القائات شیطان باشد؟ گفت: ممکن هست اما در تفکیک شهود حقیقی با شهود شیطانی تفاوت وجود دارد و عرفا سه مورد را در این زمینه تذکر میدهند که یکی همان برهان عقل است یعنی اگر شهودی با برهان عقلی ثابت شود آن شهود پذیرفته است لذا تا زمانی که شهودی توسط عقل اثبات نشود، پذیرفته نیست لذا اگر سهروردی سهم بیشتری از عقل برای شهود قائل باشد دیگران زیر بار این حرف نمیروند.
عرفان تعارضی با قرآن و سنت ائمه ندارد
فلاح رئیس موسسه فتوت نیز در گفتگو با خبرگزاری دانشجو در پاسخ به اینکه آیا عرفان سهروردی به جریان دین ضربه زد؟ گفت: عرفان حقیقی همان کتاب و سنت پیامبر و ائمه (علیه السلام) است و عقل قطعی هیچ گاه با کتاب و سنت تعارض و ناسازگاری ندارد.
وی افزود: خود سهروردی در این زمینه می گوید هر ادعایی که در کتاب و سنت شاهدی بر آن نباشد سخنی بیهوده و گزاف است و کسی که تمسک به قرآن نکند منحرف است و به راه کج میرود.
فلاح عنوان کرد: البته دیگر فیلسوفان چون ابنسینا و ملاصدرا هم به همین قضیه تکیه دارند و میگویند هرگز ممکن نیست بین آنچه عقل میگوید و آنچه وحی میگوید ناسازگاری وجود داشته باشد. اما این اعتراف باعث نمیشود که نسبت به همه فیلسوفان نقدی نداشته باشیم.
رضایی نیز در این زمینه گفت: متفکران امروز چون علامه جوادی آملی و علامه حسنزاده نیز بسیار بر هماهنگی عرفان، برهان و قرآن تاکید دارند و معتقدند شهود اگر شهود رحمانی و حقیقی باشد هرگز با عقل و وحی و روایات مشکلی ندارد. بنابراین یک راه تشخیص شهود حقیقی ارایه آن به عقل و راه دیگر ارایه شهود به کتاب و سنت است.
کدام انتقادات سهروردی به فلسفه سینایی وارد است؟
رضایی عضو هیأت علمی موسسه امام خمینی (ره) در مورد انتقادات سهروردی به فلسفه مشاء گفت: برخی انتقادات سهروردی به فلسفه مشاء وارد است و برخی وارد نیست مثلا در بحث فلسفی هیولای اولاء که در نظام مشایی به عنوان جوهر فعلیت مطرح میشود و معتقد است که اشیا مادی به این هیولای اولاء یا ماده المواد برمی گردند، نقد دارد.
رضایی تاکید کرد: تفسیر نظام مشایی از هیولای اولا جوهر بدون هر گونه فعلیت است لذا میتواند به هر چیزی تبدیل شود وهر صورتی به خودش بگیرد سهروردی این را قبول ندارد و معتقد است که هیولا یا «ماده المواد» با این تفسیر مشاییها وجود ندارد و میگوید جسم یک موجود بسیط است و مرکب از دو جوهری که مشاییها میگویند نیست.
سیف افزود: در این زمینه خواجه نصیرالدین طوسی هم با آنکه فیلسوف مشایی است همین نظر سهروردی را دارد و با نظرسهروردی در این موضوع موافق است از بزرگان امروز هم کسانی هستند که موافق تفسیر مشاییها از هیولای اولاء نیستند.
سهروردی «صوفی مسلک» نبود
فلاح در مورد موضوع صوفیمسلک بودن سهروردی گفت: در تاریخ اسلام همواره کسانی را داشتهایم که فعالیت صوفیگرانه داشتهاند به خصوص بعد از دورههای نفوذ انگلیس و فرقهسازیهایشان از دوره قاجاریه به بعد که عرفانهای به خصوصی را ارائه دادند اما این که همه کسانی که به عرفان پرداختهاند در این جریان قراردارند حرف درستی نیست، بلکه باید شخص به شخص و دوره به دوره مطالعه و بعد قضاوت شوند و لذا اینکه بگوییم هر عارفی در طول تاریخ بوده با انگلیسیها همدست بوده حرف کارشناسی شدهای نیست.
فلاح افزود: زیاد موافق نیستم که سهروردی اهل صوفیگری به معنای مذموم آن بوده بلکه اهل ذوق، سیر و سلوک و ریاضت قلبی بوده است.
در همین زمینه سیف استاد ادبیات و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در مورد صوفی مسلکی سهروردی گفت: صوفی تعریف خاص خودش را دارد و اهل خانقاه و ضوابط خاص آن است اما شیخ اشراق این گونه نبوده است در واقع شیخ اشراق یک مباحث عقلی را به مباحث شهودی پیوند داده است.
سهروردی احیاگر حکمت ایرانی اسلامی است
سیف تاکید کرد: شیخ اشراق احیاگر حکمت ایرانی است. همانطور که میدانید خواستگاه فلسفه یونان است و اسلام هم فلسفه نداشته است. یکی از هنرهای ایرانیان تا به امروز این بوده است که فلسفه متهاجم از سمت یونان را به سمت اسلامی شدن پیش بردهاند یعنی سعی کردهاند که فلسفه را به سمت حکمت سوق بدهند و وقتی قرآن حرف از حکمت میزند حکمت و علم را تنها نمیداند بلکه وحی را هم در حکمت دخیل میداند.
سیف خاطرنشان کرد: سهروردی در نوشتههایش تاکید زیادی به این مفهوم دارد که ما از شرق هستی یا همان عوالم بالا بیرون آمدهایم و گرفتار غرب عالم یا عوالم پایین و مادی شدهایم و اگر بخواهیم به اصل خود برگردیم و متوجه عالم بالا شویم باید خودسازی، تهذیب و تزکیه انجام شود.
شیخ اشراق را مخالفان تعقل کشتند
سیف استاد ادبیات دانشگاه تهران افزود: او بسیار باهوش و توانابود و به خاطر توانایی های عقلانی و فلسفی مورد حسادت علمای زمانه قرار گرفت علاوه بر آن در آن زمان تفکر اشاعره غلبه داشت کسانی که صرفا به روایات با سند مشخص و یا نامشخص تکیه داشتند، قائل به جبر بودند و انسان را مجبور به شرایط و فاقد اختیار می پنداشتند هم چنین عقل را نیز نمی پذیرفتند.
سیف تاکید کرد: این گروه متصلب با هر عقل و فکری مثل معتزله و امامیه (شیعه) و فلاسفه مشکل داشتند لذا با افرادی مثل ابنسینا و شیخ اشراق مقابله میکردند. این که کسی مثل فردوسی شاهنامه را خردنامه مینامد و با نام خداوند جان و خرد آغاز میکند برای بازگرداندن عقل به جایگاه خود در مقابله با اشاعره است.
رضایی عضو هیأت علمی موسسه امام خمینی (ره) نیز در مورد علت مرگ سهروردی گفت: سهروردی مورد توجه پسر صلاحالدین ایوبی که حاکم شامات بود قرار گرفت و به حلب سوریه دعوت شد. سهروردی روحیه آزادمنشانهای داشت و بسیاری از علمای زمان را در مناظرهها و گفتگوها شکست میداد که نهایتا همین موضوع باعث شد که مخالفان تعقل سعایت او را به صلاحالدین ایوبی بکنند.
رضایی خاطر نشان کرد: پسر صلاحالدین ایوبی به دستور کشتن سهروردی رضایت نمیداد اما تحت فشار علمای زمانه نهایتا او را به زندان انداخت و سهروردی در همان زندان جان باخت و لقب شیخ شهید به او داده شد. این سعایت بیشتر به خاطر حسادت دیگران به دانش و ابراز اندیشههای عقلی و فلسفی توسط سهروردی بود.
سهروردی و فلسفه عشق
استاد ادبیات دانشگاه تهران گفت: سهروردی اهل زنجان است و اغلب آثارش هم به عربی است اما عرب نیست بلکه به زبان رایج آن زمان جهان اسلام یعنی عربی آثارش را نگاشته است.
سیف تاکید کرد: شیخ اشراق بیشتر آثارش عربی هستند اما رسالههایش به فارسی نگاشته شده است از رسالههای شاخص او سفیر سیمرغ، عقل سرخ و مونسالعشاق است. در رساله مونسالعشاق به صورت فلسفی به بحث عشق میپردازد که مبتنی بر همین تعاریف از عشق، حافظ میسراید: در ازل پرتوی حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد، سیمرغ در رسالههای او همان حکم جبرئیل پیامآور علم و دانایی و دانش را دارد و بیشتر آموزش میدهد و معلم است.
سیف در انتها گفت : اشعار او بیشتر عربی است تا فارسی اما شعر فارسی بسیار مشهور او این است: هان تا سر رشته خرد گم نکنیم / خود را زورای نیک و بد گم نکنیم / رهرو تویی راه تویی منزل تو / هشدار که راه تو / خود گم نکنی...