عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت: مسئله لبنان یک مسئله اجتماعی بوده و جنبه سیاسی-امنیتی آن بسیار کمرنگ است و خیلی هم نگرانکننده نیست.
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، سعدالله زارعی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و کارشناس مسائل منطقه در نشست بررسی تحولات منطقه که به همت دفتر بینالملل و جهان اسلام بسیج دانشجویی دانشگاه تهران و با محوریت تحولات اخیر برگزار شد، در مورد مسائل لبنان گفت: تظاهراتی طی روزهای اخیر در این کشور برگزار شد که دایره آن از پایتخت فراتر رفت و به بسیاری از مراکز استانها و شهرستانها کشیده شد، در نتیجه افزایش نرخها و تعرفهها (خصوصاً در حوزه مخابرات و ارتباطات) توسط دولت بود؛ و، چون موضوع به عامه مردم برمیگشت و وضع اقتصادی مردم هم مناسب نبود، با واکنش عمومی مواجه شد.
وی تصریح کرد: این مردم یک طیف خاصی نبودند، در لبنان سابقه زیادی وجود دارد که بر سر قضایایی، طیف خاصی واکنش نشان بدهند، مانند مسیحیها، سنیها، شیعهها، دروزها یا یک حزب خاص. اما در این جا واکنشها جنبه قومی و حزبی نداشت. از همهی طیفها، حزبها، مذاهب و قومیتها در تظاهرات اعتراضی -که کانون این تظاهرات هم میدانی در بیروت به نام میدان صلح یا به قول لبنانیها ساحة الصلح بود- حضور داشتند.
زارعی یادآور شد: در واقع تمرکز اعتراضات در این میدان اصلی بیروت که به مانند میدان آزادی خودمان است قرار داشت. این اقدامی بود که مردم در واکنش به اقدام دولت انجام دادند و جنبهی قومی-سیاسی نداشت. اگرچه بعضیها در لبنان تلاش کردند که به این اعتراضات یک رنگ قومی، گروهی، حزبی هم بزنند، مثل آقای «سمیر جعجع» که حزبی در لبنان به نام قواة لبنانیة دارد و چهار پست وزارتی در دولت را هم در اختیار دارد.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: دولت و مجلس در لبنان یک دولت و مجلس واگذارشده و به تعبیری تفکیکشده است؛ فلذا هر گروهی و حزبی براساس وضعیتی که در انتخابات پیدا میکند، اگر یک سهمی در پارلمان پیدا کند حتما یک سهمی هم در دولت پیدا میکند. ایشان چهار وزیر در کابینه سعد حریری داشت و آمد شعار اعتراض به افزایش قیمتها را عوض کرد و شعار مخالفت با اساس دولت و انحلال دولت و انحلال مجلس را مطرح کرد، که البته این موضوع مورد قبول تظاهراتکنندگان نبود و به خاطر همین هم بازتاب اجتماعی آن چنانی پیدا نکرد و تظاهرات در واقع در همان موضوع باقی ماند.
وی گفت: بعد آقای سعد حریری آمد و کمیسیونی تشکیل داد؛ این کمیسیون هم نشستند بحث کردند و منجر شد به صدور یک بیانیهی دوازدهمادهای که در این بیانیه مواردی را دولت قبول کرد. ازجمله این که نرخ مخابرات و مکالمات را به نرخ قبل از آشوبها برساند و در واقع آن مصوبهی دولت ملغی شود، و یکسری موضوعات دیگر در بخش مبارزه با فساد مطرح شد، مثلاً کاهش حقوق وزرا و کاهش حقوق نمایندگان.
این استاد دانشگاه اضافه کرد: این اقدامات در واقع خواستههای اصلی تظاهراتکنندگان را پوشش داد، اما تظاهرات علیرغم این مسئله و علیرغم این که مقداری فرونشست، اما از نظر گسترهی جغرافیا یعنی تعداد اجتماعات اعتراضی توسعه پیدا کرد.
وی ادامه داد: البته جمعیت تظاهرکنندگان در مجموع کاهش قابل توجهی داشت. به این دلیل که تظاهراتکنندگان به دولت لبنان اعتماد ندارند. یعنی نمیدانند که آقای سعد حریری به قولی که داده است عمل میکند یا نه. چون در لبنان سابقه دارد که دولتی بیاید وعدههایی بدهد، اما در عمل آن وعدهها را رها کند و کاری برای مردم انجام ندهد. به خاطر همین هم مردم در میدان ماندند تا در عمل اقدامات دولت را برای حل مسائل اقتصادی ببینند.
زارعی افزود: در این میان یک بحثی هم بحث حزبالله بود که بیم آن میرفت که به شکلی با توجه به این که هم حزبالله دشمنان شناختهشده و قدرتمندی دارد هم این که خود حزبالله به عنوان یک محور در جامعه لبنان مورد حسد خیلیهاست، مسائل به سمت حزبالله کشیده بشود. درعمل دیدیم که اعتراضات خیلی به سمت حزبالله نیامد. در فضای مجازی مسئله خلع سلاح حزبالله توسط شخصی مطرح شد، ولی ربطی به تظاهراتکنندگان نداشت.
وی تصریح کرد: این که در فضای رسانههای اجتماعی یک کسی بیاید یک چیزی بنویسد، الزاماً مبنای اجتماعی پیدا نمیکند. فلذا این مسئله به سمت حزبالله هم نیامد. آن چیزی که جعجع و جُمَیِّل و جنبلاط که لبنانیها به آنها میگویند سه جیم شرور، انجام دادند و دنبال کردند، برای انحلال دولت و پارلمان بود. بدان دلیل که معتقدند پارلمان و دولت در لبنان در واقع توسط حزبالله تشکیل شده است و روح این پارلمان و روح این دولت روح مقاومت و حزبالله است، به این دلیل که حزبالله در انتخابات پارلمانی موفق شد در حدود سهچهارم کرسیهای پارلمان را از آن خودش کند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: از آنِ مقاومت، نه از آنِ حزبالله لبنان، اشتباه نشود. مقاومت در لبنان مفهوم عامی است که شاخه شیعه دارد که همین جریان آقای سید حسن نصرالله است و در عین حال آقای نبیه بری و جنبش امل هم در همین چارچوب دیده میشوند. یک شاخه مسیحی دارد که میشود همین آقای عون که الان رئیس جمهور است و بیشترین کرسی مسیحیهای لبنان هم به او برمیگردد، البته غیر از ایشان آقای سلیمان فرنجیه و بعضیهای دیگر مثل حزب دموکرات مسیحی هم جزو مقاومت حساب میآیند. یعنی در لبنان لااقل سه ضلع مسیحی ذیل مقاومت شناخته میشوند.
وی تصریح کرد: در سنیها هم مقاومت باز برای خودش طرفدارانی دارد که در همین پارلمان کنونی لااقل یک سوم کرسیهای سنیها -که ۲۸ کرسی در پارلمان لبنان دارند- مربوط به مقاومت میشود. در بین دروزها هم چنین است، لذا مقاومت در لبنان یک مفهوم عام فرامذهبی است که شیعه، سنی، مسیحی و دروز در آن به نوعی عضو هستند. به هر حال اینها معتقدند که این پارلمان، پارلمان مقاومت است، این دولت، دولت مقاومت است و حتیالامکان باید منحل بشود. در حالی که این خواسته خواستهی خطرناکی است.
زارعی ادامه داد: جامعه لبنان یک جامعه موزائیکی است، توافق در آن دیر اتفاق میافتد. در لبنان وقتی دوره ریاست جمهوری یک نفر به پایان میرسد تا نفر بعدی بیاید و به عنوان رئیس جمهور شروع به کار کند گاهی دو سال طول کشیده است. یعنی لبنان دو سال رئیس جمهور نداشته است! کما این که در یک مقطعی که کار به انتخاب آقای میشل سلیمان رئیس جمهور قبلی کشید، فاصلهی پایان دوره ریاست جمهوری نفری که قبل از سلیمان بود تا انتخاب آقای سلیمان یک سال و خردهای طول کشید.
وی یادآور شد: در زمان انتخاب آقای میشل عون هم همین حالت به وجود آمد، یعنی زمانی که دورهی ریاست جمهوری آقای سلیمان به پایان رسید تا رئیس جمهور شدن عون دو سال و خردهای طول کشید. در این حالت امور مردم بهم میریزد.
این کارشناس مسائل منطقه گفت: فلذا این که آقایان میگویند «انحلال مجلس، انحلال دولت، انتخابات زودهنگام» چیزی نیست که مسیر آسان و سهلی داشته باشد و میتواند جامعه سیاسی لبنان را به حالت تعلیق ببرد، مشکلات سیاسی که امروز عدهای برای اعتراض به آن تظاهرات میکنند بیشتر و مزمنتر بشود و دامنه اعتراضات به همین نسبت گسترش پیدا کند و هیچ کس هم جوابگوی مردم نباشد. مشخص است چه وضعیتی درست میشود و ضمناً از آن جایی که جامعه لبنان یک جامعه موزائیکی است انتخاب مجدد یک رئیس جمهور و یک کابینه و یک نخستوزیر مسئلهای است که دورهی بسیار زمانبری خواهد برد و اصلاً به صلاح جامعهی لبنان نیست.
وی تاکید کرد: کسی هم عملاً از این حمایت نمیکند، یعنی طبیعتاً نه ما به عنوان جمهوری اسلامی حمایت میکنیم و نه عربستان سعودی که در آن جا یک جریانی دارد از چنین ایدهای حمایت میکند. اگرچه خیلی از اوضاع فعلی خوشش نمیآید، اما وضع سنیهای لبنان در جامعه لبنان وضع تثبیتشدهای نیست، سنیها حداکثر ۲۸ درصد جمعیت لبنان را تشکیل میدهند در حالی که شیعهها ۳۵ درصد جمعیت آنجا را تشکیل میدهند. این گونه هم نیست که سنیها محوریت مطلقی داشته باشند و بشود با آنها کار مهمی در جامعهی لبنان انجام داد، لذا عربستان هم حمایت نمیکند.
زارعی یادآور شد: حالا بعضی از دوستان که با نگاه به رسانه حرف میزنند میگویند العربیه شیطنت کرده و پوشش وسیع به تظاهرات داده و اینها را دلیل گرفتهاند که عربستان دارد از این مسئله حمایت میکند، ولی این تحلیل دقیقی از مسئله نیست. در داخل جامعه لبنان هم طبیعتاً مسیحیها از چنین چیزی پشتیبانی نمیکنند.
وی افزود: مردم لبنان سالهای مدیدی ضربه این شرایط بیدولتی را خوردهاند. سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ یک دوره ۱۵ ساله لبنان درگیر تنشهای مداوم بوده است. بر اساس آمار بیش از ۲۰۰ هزارنفر لبنانی کشته شدهاند، در حالی که لبنان کشور بزرگی نیست.
این استاد دانشگاه ادامه داد: شما نگاه کنید ما در جنگ ایران-عراق خودمان تعداد شهدایمان کمتر از ۱۷۰ هزارتا بوده است. اما در جامعه لبنان در درگیریهای ۱۵ ساله، جامعه بسیار کوچک لبنان کهاندازه یک استان ایران است در جنگهای ۱۵ ساله ۲۰۰ هزار نفر کشته داده است.
زارعی تاکید کرد: این نشان میدهد که جامعه لبنانی میفهمد و خیلی از ایده تغییرات حمایت نمیکند. به هر حال آن چه در لبنان ما مشاهده میکنیم مقصر اصلی آن دولت است و جرقه آن را زده است و ثانیاً مسئله هم یک مسئله اجتماعی است و جنبهی سیاسی-امنیتی آن بسیار کمرنگ است و به نظر نمیآید که خیلی خارج از کنترل هم باشد و خیلی نگرانکننده نیست.
وی ادامه داد: لبنان از این چیزها زیاد دیده و از این به بعد هم خواهد دید، و لذا نه ما نگران مسئله هستیم و نه حزبالله نگران است، هرچند باید احتمالات بد را هم در تجزیه و تحلیلها و در بررسیها به نوعی در نظر گرفت.
زارعی در ادامه در پاسخ به این سوال که «بعد از ماجرای گروگانگیری سعد حریری عربستان سعودی در لبنان هیچ نفوذی ندارد و هرگونه بیثباتی به نفع عربستان تمام میشود، پس احتمال دخالت عربستان هست» گفت: اگر در جامعه لبنان آشوب بشود بیشترین آسیب را سنیها میبینند. بعد از سنیها هم مسیحیها و بعد دروزها و در نهایت شیعهها. به این دلیل که شیعه هم جمعیت بیشتری دارد و هم این که در جامعهی لبنان سلحشورتر هستند، چندین جنگ را شیعه با رژیم صهیونیستی انجام داده است که در آنها مسیحیها و سنیها چندان سهیم نبودند.
وی افزود: در جنگ سوریه هم باز حزبالله لبنان مشارکت بسیار موثری داشته است. از طرف دیگر تقریباً این سازمان نظامی-امنیتی که حزبالله لبنان و به تعبیر دیگر شیعه لبنان دارد، این سازمان را نه مسیحیها دارند، نه سنیها و نه دروزها. البته نه این که هیچ چیز نداشته باشند، همین قواة لبنانیة یک جریان شبه نظامی است، ولی جمعیت و عمق اجتماعی و تجربه و رهبری اینها کجا و همه اینها در حزبالله کجا.
زارعی یادآور شد: بین قواة لبنانیة آقای جعجع و بین حزباللهِ آقای نصرالله بسیار فاصله هست؛ لذا اساساً به نفع سنیها و مسیحیها و حامیان آنها نیست که لبنان را به سمت جنگ داخلی ببرند. در بحث فتنههای داخلی، اینها وقتی فتنه را طولانیمدت ببینند به سمتش نمیآیند، لذا ما هیچ نگرانی بابت این که سعودیها جامعه لبنان را در یک دوره طولانی به درگیری بکشانند نداریم. حالا امکان کوتاهش چرا نیست؟ برای این که کسی نمیتواند حریف حزبالله لبنان بشود.
وی ادامه داد: یک زمانی سال ۱۳۸۷، درگیری شد. بر سر همین قضایای بعد از جنگ سی و سه روزه و هشت مارس، اینها شروع کردند به این که با حزبالله سرشاخ شوند؛ چیزی راه افتاد به نام اعتصام، اعتصام یعنی این که اینها داخل یک میدانی میماندند و متحصن میشدند.
زارعی گفت: از آن طرف هم دادگاهی تشکیل شد که اعضای حزبالله را متهم میکرد به این که در قتل رفیق حریری دست داشتند. این قضیه چند ماه طول کشید. تا این که یک روز تعدادی با حزبالله درگیر شدند. دو نفر از شیعهها کشته شد. حزبالله لبنان یک صبح تا ظهر کل نیروهای اینها را بازداشت کرد و تحویل ارتش داد، چون نمیخواست نگه دارد. بعد از این قضیه فهمیدند که نمیتوانند به هیچ وجه سر به سر حزبالله بگذارند.
وی ادامه داد: ما مطمئنیم که در لبنان درگیری کوتاه مدت به این معنا اتفاق نمیافتد. حالا مگر این که کسی از روی بیسیاستی اینکار را کند، وگرنه این که از جایی خط بگیرد بگوید برو درگیر شو این نیست. ترور محتمل است، این که بخواهند رهبران حزبالله را ترور کنند. ولی این که از طریق آشوب بخواهند جلو بیایند بعید است.
این استاد دانشگاه در مورد سوالی دیگری مبنی بر اینکه «جعجع وزرایش را بیرون کشید و جنبلاط هم میخواست این کار را بکند و بعد منصرف شد؛ چرا جنبلاط منصرف شد؟ و با این موضوع انگیزههای به وجود آمدن آشوب داخلی جدیتر نیست؟» پاسخ داد: "دروزها" در جامعه لبنان هفت درصد جمعیت هستند و این حزب سوسیالیست ترقی واه که رهبرش همین آقای جنبلاط هست و موسسش هم پدرشان هست، اینها جمعیت و عددشان خیلی عدد بالایی نیست. به همین خاطر هم این جریان و شخص آقای جنبلاط همیشه به صورت سنگ متعادل کننده یا سنگ تعیین کننده عمل میکنند.
وی گفت: دو سمت ترازو وقتی مساوی میشوند این سنگ کوچک جنبلاط روی هر کدام قرار بگیرد پایین میرود. اما غیر از این همیشه هر وقت که دو تا جریان هستند که این دو تا جریان یکی بالاتر و یکی پایینتر است حزب سوسیالیست لاجرم آمده است طرفی که قویتر است. اصلاً به تعبیری ایدئولوژی ندارد. نگاه میکند به صحنه.
این کارشناس مسائل منطقه تاکید کرد: اصلاً معروف هست که در جامعه لبنان اگر میخواهید بدانید قدرت دست کیست نگاه کنید جنبلاط کجاست. هر جا جنبلاط هست، قدرت همانجاست. به خاطر این که جنبلاط خودش کارهای نیست. نگاه میکند میبیند قدرت کجاست، میرود همانجا مینشیند. فردا اگر قدرت جابه جا شود بلافاصله جنبلاط هم جابه جا میشود. در این صحنه جنبلاط ابتدا احساس کرد که طوفانی راه میافتد و همه چیز را با خودش میبرد. بعد که آقای نصرالله آمد وسط و سخنرانی کرد و دولت هم آمد آن طرح را داد و از خارج هم چندان حمایت خیلی جدی پیش نیامد، جنبلاط یک خرده ترمز کشید گفت: من وزرا را بیرون نمیآورم و آرام آرام از این مسیر خارج شد.
وی در پاسخ به سوال دیگری در مورد «شباهتهای مردم معترض در عراق و لبنان و سودان و این که آیا با جماعت را به رشدی که غالبا جوان هستند و فارغ از انگیزههای دینی یا سیاسی با توجه به شبکههای اجتماعی نظم سیاسی کشورها را را بدون جایگزین به هم میزنند مواجه هستیم؟» گفت: اینجا دو تا نکته دارد. یک نکته این است که همهی این ماجراها یک تعریف و یک مفهوم ندارد. یعنی هر کدام از اینها یک تفسیری دارند و نمیشود همه را با یک تفسیر توضیح داد.
زارعی افزود: مطلب دوم این است که شبکههای اجتماعی در برهه کنونی خواه ناخواه دارای موقعیت ویژهای شدند. یعنی یک عنصر محرکِ مهمِ اصلی شدهاند. این شبکههای اجتماعی دو سه تا چیز که در گذشته اهمیت خاص داشتند را پوشش داده است. اولین ویژگی مسئلهی رهبری است. همیشه باید در جنبشها یک رهبری معین وجود داشته باشد تا حرکت وجود داشته باشد. اینجا رسانه آمده و نقش این رهبری را دارد ایفا میکند، بدون این که مردم هیکل رهبری را ببینند.
وی ادامه داد: دومین ویژگی ایدئولوژی است. هر حرکتی ایدئولوژی میخواهد. این شبکههای اجتماعی آمده و متناسب با فضا حرف میزند و طراحی شعار میکند. عملاً آن ایدئولوژی را حذف کرده، البته به شکل رقیق خط، جهت و شکل میدهد. سومین خصوصیت هم این است که در واقع کثرت مورد نیاز برای حرکت را هم آمده پر کرده است.
زارعی گفت: انقلاب ایران را شما نگاه بکنید، حداقل هشتاد درصد جمعیت ایرانی در خیابان بودند و اگر این نبود رژیم شاه ساقط نمیشد. اگر این جمعیت هشتاد درصدی نبود شاه واقعاً ساقط نمیشد. اما الان با ده درصد آن جمعیت میشود رژیمی مثل رژیم شاه را به خاطر همین فضای اجتماعی سرنگون کرد. فضای اجتماعی آمده جبران آن کثرت را میکند. یعنی میبینید که جمعیت جمع شده در میدان التحریر قاهره پانصد هزار نفر بوده است، آنهایی که آنجا بودند میگفتند.
این استاد دانشگاه تاکید کرد: در واقع تندترین زمان در بهمن ۱۳۸۹ حداکثر پانصد هزار نفر بوده است، از چه جمعیتی؟ جمعیت ۸۰ میلیونی، از چه شهری؟ شهر ۱۷ میلیونی. قاهره ۱۷ میلیون جمعیت داشته و پانصد هزار تا آمده در میدان، اما با سرعت رژیم حسنی مبارک را ساقط کرده است.
وی ادامه داد: لذا این شبکه اجتماعی کار جمعیت را هم پوشش میدهد. اما در عین حال به نظر من این قضایا نمیتواند استمرار پیدا کند، یعنی یک مدت که بگذرد بینتیجه بودن این حرکتها برای ملت که اثبات شود، اینها دیگر ممکن است تا یک محدودهای بتوانند عمل کنند، اما در حد تغییر رژیم نمیتوانند جلو بیایند؛ لذا شما تفاوت اتفاقات الان را با اتفاقات سال ۸۹ تا ۹۲ نگاه کنید. آنجا وقتی میخوردند به بدنه نظام، نظامها فرو میپاشیدند. اینجا وقتی میخورند به بدنه نظام، نظام میماند.
زارعی تاکید کرد: لذا در سودان اتفاقی نیفتاد، در الجزایر اتفاقی نیفتاد، در عراق اتفاقی نیفتاده و بعید است بیفتد، در لبنان اتفاقی نیفتاده و بعید است بیفتد. این نشان دهنده این است که شبکههای اجتماعی آرام آرام در این مسیر به طریقی اعتبار گذشته شان را از دست میدهند. اندکی منطقیتر به این مسئله نگاه میشود و این به نظر من اتفاق مهم و قابل تحلیلی است.