رئیس نهاد نمایندگی در دانشگاهها گفت: جامعهای که به تدریج ارزشهایش را از دست میدهد و او را درد نگیرد، خداوند هم در جامعه تغییر را رقم میزند و این خطری برای همهی جوامع است.
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، با وجود شرایط کرونایی هیئتهای دانشجویی از پای ننشسته و همه با رعایت پروتکلهای بهداشتی مراسم عزاداری محرم را برگزار کردند. از جمله این هیئتها هیئت دانشجویی الزهرا(س) شریف است که با سخنرانی حجت الاسلام رستمی مراسم خود را شروع میکند.
مشروح سخنرانی حجت الاسلام رستمی در سومین شب محرم به شرح زیر است:
«إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ {رعد، ۱۱}». اگر در جامعهای نعمت ارزشمندی وجود داشت و این نعمت از آن جامعه سلب شد، ببینید چه تغییرات درونی پیدا کردند. همانطور که اگر جامعهای را به وضع خوبی رساند، هرچند که خدا ابتداییت به نعمت دارد. نعمت زائل شکر واجب دارد، اما نعمت پایدار شکر جدیتر میخواهد. ائمه مهمترین نعمت را نعمت ولایت میدانند.
تحولات بعد از پیامبر قبل از ظهور پیامبر اکرم زشتیها در جامعه آشکار بود و خوبیها قابل انکار بود. بعد از پیامبر تحولاتی در مردم ایجاد شد، آنها به یکتایی خدا ایمان آوردند در حالی که مشرک بودند. در حوزهی رفتار انسانهای منحرف بودند که نمونههایش هم در تاریخ و هم در قرآن فراوان است. تحول در باورهای آنها ایجاد شد، انسانهای چندگانهپرست و خرافهپرست و گرفتار در شرک به توحید و جاری شدن ارادهی الهی در زندگی خود باور پیدا کردند.
نمونهای از تحولات؛ فقیری پیش پیامبر آمد و خواست نزدیک بنشیند. جا نبود، کنار یک ثروتمند نشست، ثروتمند خودش را جمع کرد. پیامبر (ص) فرمود: ترسیدی از فقیر چیزی به تو برسد؟ ثروتمند شرمنده شد و گفت من نیمی از اموالم را به او میدهم. اما فقیر نپذیرفت. در زمان هجرت، انصار زندگیهایشان را با مهاجرین شریک کردند. درحالی که در تاریخ عرب جنگ بسیار بود. این جامعهی دنیازده به جایی میرسد که ایثارهای بینظیر انجام میدهد.
تغییر در محبت و گرایش؛ انسانها را از دنیاگرایی و شهوتپرستی و لذتجویی جدا کردند و محبتهای ارزشمند مثل حب خداوند را در دل آنها نشاند. انسان چطور به مرحلهای میرسد که به امام حسین (ع) بگوید «بابی انت و امی و نفسی و مالی»؟ این خلاصهی مکتب پیامبر است. انسانها گرایشات متعالی پیدا کردند.
نسبت ولایت بر تمام نسبتهای جامعه حاکم است. میفرماید پیامبر اگر تو را قاضی قرار ندادند، یعنی ایمان نیاوردند. اگر نظر تو را پذیرفتند، ولی در دلشان ایمان نیاوردند و ناراحت بودند، ایمانشان واقعی نیست و مؤمن نیستند. نسبتی بین، ولی و مردم وجود دارد که در نهایت عشق به اولیای خدا، پیامبر و فرزندانش اصل دین میشود.
خطوات شیطان در جامعه شیطان یکباره حمله نمیکند، خطوات شیطان است. خطوه یعنی گام. قدم قدم انسان را درگیر میکند. کسی که لحظهی اول مقاومت میکند و حاضر نیست ذرهای همکاری کند، به جایی میرسد که میگوید دینم را فروختم.
ببینید جامعه به کجا رسیده که کعب الاخبار مفسر قرآن میشود و در همان حال ابوذر افراطی محسوب میشود و حضرت علی و فرزندانش خانهنشین شدند؛ و ببینید اینها چه بلایی بر سر محتواها آوردند. در قرآن آیه آمد که «إِنْ جَاءَکُمْ فَاسِقٌ بِنَبَإٍ» همان ولید است که حاکم کوفه میشود. این تغییرات تدریجی اتفاق میافتد. به زمان ابا عبدالله برویم، جامعهی باورمند و رفتارمند و با محبت و عشق نسبت به خدا و پیامبر و اهل بیت، این تغییرات تدریجی در آن اتفاق میافتد.
غربال مؤمنین در مقطعی خدا به این جامعه نظر میکند و افراد پاکی مثل عمار یاسر و مالک اشتر میآیند؛ و باز در خیر به روی آنها باز میشود. اولین خطبهی امیرالمؤمنین در کوفه در سالی که انتخاب میشوند این چنین است: «شما به غربال خواهید افتاد و بالا و پایین خواهید شد؛ و مناسبات اجتماعی جابهجا خواهد شد. امتحانی که قرار است برای شما اتفاق بیفتد به وضعیت زمان پیامبر برگشتهاست. یعنی پیامبر در محیط مشرکانه و منطقی شما را رشد داد و دوباره افتادید؛ و من باید شما را در مردابی که در آن غرق شدهاید بگیرم دستتان را بگیرم و بالا بیاورم.» یعنی جامعه خیلی سقوط کرده و آسیب دیدهاست.
اگر بخواهد به عدالت نبوی برگرداند اولین یارانش برنمیتابند. اولین کسانی که بر سرش شمشیر میکشند، اولین بیعتکنندگان با او هستند که دارای محبت و دلبستگی با پیامبر و دارای سابقهی نفوذ و جهاد هستند. امیرالمؤمنین با این جامعهای که کسانی که باید بار را بر دوش بگیرند، خودشان بار امیرالمؤمنین شدهاند، باید چه کند؟
انسان معترض حتی در نزدیکان امیرالمؤمنین وجود دارد. این همان جامعهای است که وضع جامعه در زمان پیامبر خوب شد، همسران پیامبر نزد ایشان آمدند که ما همسران شما هستیم. قبلاً اوضاع مسلمانان خوب نبود، ما هم با فقر میساختیم. اما الان خوب شده، با ما هم بهتر باشید. آیه نازل شد: «ای زنان پیامبر اگر او را انتخاب کردید، با این وضع بسازید و اگر دنیا را انتخاب کردید، به زیبایی از پیامبر جدا شوید» که همه ماندند.
جامعهای که به تدریج ارزشهایش را از دست میدهد و او را درد نگیرد، و نسبت به سقوط ارزشها عکسالعمل نشان ندهد. خداوند هم در جامعه تغییر را رقم میزند و این خطری برای همهی جوامع است. در جامعهی امام حسین (ع) بدتر اتفاق افتاد. در همهی جوامع آمد و شد هست، خداوند در هیچ جامعهای چک سفید ندادهاست. چه بسا در جامعهی ما رفتاری سر زند که ظهور جلو بیفتد و چه بسا رفتاری که عقب بیفتد.
هر کدام در معرض انتخاب هستیم. تغییر انفس آنقدر وزن دارد که امام حق را به امامت برساند، و یا مردم را محروم کند که هزار و دویست سال است که در محرومیت به سر میبریم. امام حسین (ع) همه طور تلاش کرد تا ما را نجات دهد.