گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو، یادداشت دانشجویی* هضم نشدن در هاضمه جهانی، جمله ای که این روزها چندین بار از زبان رهبر معظم انقلاب شنیده ایم و گویای دغدغه ایشان نسبت به موضوعی است، نفوذ لیبرالیسم!
طرح دغدغه
ایشان در دیدار های مهم اخیر خودشان چندین بار از این واژه استفاده کرده اند، مثلا در پیام پس از انتخابات نوشتند: "روزگار بسیار حساس کنونی، حساسیت و هوشیاری و عزم راسخ همگان بویژه شما مسئولان را میطلبد. پیشرفت کشور هدف اساسی است. پیشرفت صوری و منهای استقلال و عزّت ملی، پذیرفته نیست. پیشرفت، بمعنی حل شدن در هاضمهی استکبار جهانی نیست. و حفظ عزّت و هویت ملی جز با پیشرفت همهجانبه و درونزا دستیافتنی نیست. مجلس آینده دربارهی این سرفصلهای مهم، وظائف سنگینی برعهده خواهد داشت و امید است که نصاب پاسخگوئی در برابر خدا و مردم را همگان در آن مشاهده کنند."(1)
یا در دیدار با نمایندگان مجلس خبرگان که رئیس جمهور محترم نیز حاضر بود خطاب به ایشان سه اولویت ضروری برای پیشرفت حقیقی که دولت باید در راس همه کارها قرار دهد را چنین تشریح کردند:" مسئلهی اول اقتصاد مقاومتی است. کشور بدون اقتصاد مقاومتی مشکلات اقتصادیاش برطرف نخواهد شد، بلکه گرفتاریهایش روزبهروز بیشتر خواهد شد، فعّالیّتهای دولتی -فرض کنید فلان معاملهای که در فلانجا انجام می گیرد یا فلانچیز را می خرید- خیلی خب، در صحنهی عرصهی اقتصاد مقاومتی، باید مشخص باشد این معامله در کجای این جدول عظیم قرار می گیرد".
ایشان اولویّت دوّم را جهش علمی دانستند و فرمودند: "جهش علمی را نباید بگذاریم متوقّف بشود. بنده حدود چهارده پانزده سال قبل از این، مسئلهی علم را و عبور از مرزهای موجود علم را و ابتکار علمی را مطرح کردم؛ یک عدّهای گفتند نمی شود؛ امروز همه اعتراف میکنند که شده؛ لکن [این سرعت] بیشتر بود و الان کم شده؛ این کم شدن را هم من هشدار دادم [امّا] یک عدّهای اعتراض کردند. امروز یا دیروز در خبرها خواندم که وزیر علوم گفته که سرعت پیشرفت علمی کم شده؛ اگر پیشرفت علمی را ما دنبال کردیم، آنوقت اقتصاد دانشپایه -که سرمایهگذاریاش اندک است [امّا] فرآورده و محصولش بسیار زیاد است- در اختیار ما قرار خواهد گرفت."
رهبر معظم انقلاب فرمودند سومین اولویّت کلیدی را مصونسازی فرهنگی دانستند و خاطر نشان کردند :" این هدف را اوّل باید قبول کنیم و به آن اعتقاد پیدا کنیم، بعد برویم برایش برنامهریزی کنیم، این مصونسازی فرهنگی کار لازم دارد و با چند سخنرانی و نوشتن کتاب حاصل نمی شود، برنامه لازم دارد."
پیشرفت حقیقی نه صوری
در پایان اما ایشان محصول این کارهایی که قید شد را پیشرفت کشور خواندند و خاطرنشان کردند: "مراد ما از پیشرفت، پیشرفت صوری نیست، پیشرفت حقیقی است. پیشرفت صوری این است که یک رونق ظاهری به اقتصاد بدهیم، یک مقداری جنس وارد کنیم و زرقوبرقی بدهیم؛ این فایدهای ندارد، ممکن است علیالعجاله مردم را یک مقداری خشنود کند امّا در نهایت به ضرر کشور تمام خواهد شد. پیشرفت باید حقیقی باشد، عمیق باشد و متّکی به پایهها و استوانههای محکم داخلی باشد؛ این میشود پیشرفت. اگر بخواهیم این پیشرفت حقیقی انجام بگیرد، باید خصوصیّات انقلابیمان را حفظ کنیم، حرکت جهادیمان را حفظ کنیم، عزّت و هویّت ملّیمان را حفظ کنیم، هضم نشویم، و در هاضمهی خطرناک فرهنگی و اقتصادی جهانی هضم نشویم؛ اگر اینها را رعایت بکنیم، این درست خواهد شد."(2)
انقلاب تمدن ساز اسلامی رقیب لیبرال دموکراسی
برای تحلیل دغدغه " هضم نشدن در هاضمه جهانی" رهبر معظم انقلاب باید به کمی قبل تر بازگردیم و به بررسی این مقوله در تاریخ معاصر بپردازیم، فوکویاما نظریه پرداز معاصر و بزرگ آمریکا سال 1992 در کتابش با عنوان "پايان تاريخ و آخرين انسان" می نویسد: "من استدلال مي کنم که ليبرال دموکراسي مي تواند نقطه پايان تکامل ايدئولوژيک بشر را بنياد گذارده و شکل نهايي حکومت انسان باشد واین به معني پايان تاريخ است."
اتفاقا ارائه این نظریه از سوی فوکو همزمان می شود با ظهور انقلاب اسلامی و او در مواجهه با این پدیده که ماهیت تمدن غرب را به چالش می کشد در کنفرانسی که در اورشلیم(فلسطین اشغالی) برگزار شد به ترسیم اندیشه سیاسی شیعه پرداخت. او در این کنفرانس که بازشناسی هویت شیعه نام داشت می گوید:" شیعه پرنده ای است که افق پروازش خیلی بالاتر از تیرهای ماست، پرنده ای است که دو بال دارد. بال سبز این پرنده همان مهدویت و عدالت خواهی اوست، چون شیعه در انتظار فردی است که در اوج ظلم و جور، دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد امیدوار است و انسان امیدوار هم شکست ناپذیر است، بال سرخ شیعه نیز شهادت طلبی است که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فنا ناپذیر کرده است" وی اضافه می کند؛ آن نقطه که خیلی اهمیت دارد بعد سوم شیعه است: "این پرنده زرهی بنام ولایت پذیری بر تن دارد که آنها را تهدید ناپذیر کرده است". فوکو در ادامه می گوید: "شما باید برای غرب هم امام زمان(انتظار) و کربلا(شهادت) و ولایت فقیه بتراشید"(3)، او با نگاهی فرصت گونه وجود این دومفهوم در مکتب شیعه را اسبابی برای سامان دادن به اوضاع نابسامان مدرنیته دریافته بود و نیز با نگاهی چالش گونه، وجود مذهب شیعه و رشد و بالندگی آن و ترویج مفاهیم بنیادین این مکتب که در قالب شهادت و انتظار مطرح شده است را تهدیدی برای نظم فعلی حاکم که بر اساس مکتب لیبرال دموکراسی بنا نهاده شده، دانسته است.
عقب گرد!
حال پس از آنکه این نظریه پرداز سرشناس آمریکایی در نظریه ای که پیش از انقلاب اسلامی در خصوص "پایان تاریخ" داده است تردید کرده و انقلاب اسلامی را بواسطه تمدن ساز بودنش رقیبی جدی برای لیبرال دموکراسی می داند و نیز پس از آنکه جریان اصلاحات با طرح "گفتگوی تمدن ها" کاسه داغ تر از آش شد و به تبیین وهم آلود مبانی توسعه غربی در کشور پرداخت و در نهایت افتضاح هایی نظیر ماجرای تحصن مجلس ششم، لوایح دوقلو و نامه جام زهر را به بار آورد (نامه ای که همزمان شد با حمله آمریکا به عراق و طی آن ضمن اتهام زنی به رهبر دلسوز انقلاب با این تعبیر که باید جام زهر دوم را نوشیده و ملزم به نظم نوین جهانی و لیبرال دموکراسی بشوید تا مبادا آمریکا بعد از عراق به ایران حمله کند ایشان را دعوت به نجات ملت و کشور از این لشکر کشی کردند!) یک بار دیگر رهبر معظم انقلاب نسبت به پروسه هضم شدن در هاضمه جهانی و یا همان "نظم نوین جهانی" هشدار می دهند، پروسه ای تحمیلی که جرج بوش اول پس از فروپاشی شوروی برای مدیریت سردمداران آمریکا بر دنیا پیاده کرد.
با توجه به توضیحات فوق یکی از تلاش های مستمر امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب این بوده است که همواره انقلاب اسلامی را از هضم شدن در هاضمه خطرناک استکبار جهانی و لیبرال دموکراسی نگاه دارند و مسیر را برای پیشرفت به سمت تحقق تمدن نوین اسلامی فراهم کنند، از جمله تلاشهای داخلی رهبر معظم انقلاب برای جلوگیری از این استحاله، روشنگری مداوم اهداف شوم این جریان بین المللی برای مردم که امروز بسیاری از کشور ها را با سیاست های فرهنگی و اقتصادی خود استعمار نوین کرده و در راس آن اتاق های فکر صهیونیستی قرار دارند و نیز توصیه مکرر به مسئولین برای حفظ هوشیاری در مقابل این جریان خطرناک و استحاله گر است.
همچنین از تلاش های بین المللی رهبر انقلاب، حمایت ها و پیگیری هایشان برای تقویت اجلاس جهانی عدم تعهد(کشورهایی که از پذیرش نظم جهانی آمریکا و شوروی سر باز زدند و نمی خواهند تابع این نظم نوین جهانی باشند) است که بحمد الله با تلاشهایی که در دولت سابق صورت گرفت ریاست آن به جمهوری اسلامی داده شد و آخرین اجلاس آن نیز سال 91 با حضور 120 کشور در تهران برگزار شد.
چرا اجلاس عدم تعهد مهم است
رهبر معظم انقلاب در فرازی از سخنرانی خود در شانزدهمین اجلاس غیرمتعد ها در تهران چنین می فرمودند " شرائط گیتی حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخىِ بسیار مهم است. انتظار می رود که نظمی نوین در حال تولد یافتن باشد. مجموعهی غیرمتعهدها حدود دو سوم اعضاء جامعهی جهانی را در خود جای داده است و می تواند در شکلدهی آینده نقشی بزرگ ایفاء کند. تشکیل این اجلاس بزرگ در تهران نیز خود حادثهای پرمعنا است که باید در محاسبات به کار آید. ما اعضاء این جنبش با همافزائی امکانات و ظرفیتهای گستردهی خود می توانیم برای نجات جهان از ناامنی و جنگ و سلطهگری، نقشی تاریخی و ماندگار بیافرینیم. باید عزمهامان را راسخ کنیم؛ به هدفها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرتهای زورگو نترسیم و به لبخند آنان دل خوش نکنیم؛ ارادهی الهی و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شکست تجربهی اردوگاه کمونیستی در دو دهه پیش، و شکست سیاستهای به اصطلاح لیبرال دموکراسی غربی در حال حاضر- که نشانههای آن را در خیابانهای کشورهای اروپائی و آمریکایی و گرههای ناگشودنی اقتصاد این کشورها همه می بینند - با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهای وابسته به آمریکا و همدست رژیم صهیونیستی در شمال آفریقا و بیداری اسلامی در کشورهای منطقه را فرصتی بزرگ بشماریم. ما میتوانیم به ارتقاء «بهرهوری سیاسی جنبش عدم تعهد» در مدیریت جهانی بیندیشیم". این صحبتها آغاز یک هماورد و به چالش کشیدن اساسی تمدن غرب و حرکت به سمت تحقق تمدن نوین اسلامی است.
متاسفانه با رسوخ تفکر غربگرا و لیبرالی در بخشهایی از بدنه دولت شاهد اظهاراتی نا امید کننده در عدم اعتماد به توان داخلی و ترویج "ما نمی توانیم!" خصوصا در عرصه علمی و فناوری و حتی مضر خواندن استقلال برای توسعه کشور!(4) هستیم، از سوی دیگر بزک چهره کریه و جنایت کار آمریکا بعنوان فرشته نجات و تلقین رابطه با او بعنوان کلید حل مشکلات کشور نیز خیانت دیگر برخی جریانات است.
همچنین در بحث اقتصاد مقاومتی نیز تذکر رهبر معظم انقلاب به دولت پیرامون رفت و آمد هیئت های تجاری اروپایی که در عمل تاکنون نتیجه ای نداشته است، معامله ها و خرید هایی(مانند هواپیماهای قاره پیما و اشرافی ایرباس) که خارج از پازل و نقشه عظیم اقتصاد مقاومتی و بدون توجه به تقویت تولید داخلی صورت می گیرد جای تامل دارد، این در حالی است که امروز به جد باید گفت نبرد نهایی انقلاب اسلامی با لیبرال دموکراسی در پیچ تاریخی آغاز شده است و سه اولویت اساسی اقتصاد مقاومتی، جهش علمی و مصون سازی فرهنگی که رهبر معظم انقلاب نسبت به آن تاکید کردند برای هضم نشدن در هاضمه جهانی و پیشرفت به سمت تحقق تمدن نوین اسلامی ضروری است.
افشره
نگرانی های رهبر معظم انقلاب در خصوص "نفوذ" که بر اساس فرمایش ایشان، هدف از آن تغییر محاسبات مسئولین نظام و تغییر رفتار جمهوری اسلامی به واسطه عناصر نفوذی که به نهادهای تصمیم گیر و ارکان وارد شده اند را می توان در اندیشه ها و بیانات امام خمینی(ره) در خصوص "لیبرالها" نیز مشاهده کرد، ایشان می فرمایند:" امروز غرب و شرق به خوبي مي دانند كه تنها نيرويي كه مي تواند آنان را از صحنه خارج كند ، اسلام است . آنها در اين ده سال انقلاب اسلامي ايران ضربات سختي از اسلام خورده اند و تصميم گرفته اند كه به هر وسيله ممكن ان را در ايران كه مركز اسلام ناب محمدي است نابود كنند . اگر بتوانند با نيروي نظامي ، اگر نشد ، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بيگانه كردن ملت از اسلام و فرهنگ ملي خويش و اگر هيچ كدام از اينها نشد ، ايادي خود فروخته از منافقين و "ليبرالها" و بي دين ها را كه كشتن روحانيون و افراد بي گناه برايشان چون آب خوردن است ، در منازل و مراكز ادارات "نفوذ" مي دهند كه شايد به مقاصد شوم خود برسند. و نفوذيي ها بارها اعلام كرده اند كه حرف خود را از دهان ساده انديشان موجه مي زنند".
"گری سیک" مشاور سابق امنیت ملی امریکا و مامور سازمان سیا پس از بازگشت از سفر به ایران در مصاحبه ای می گوید: «من چگونه خوشحالی خودم را نشان ندهم که در ایران موج تازه ای به پا شده که مصمم است طومار حکومت اسلامی را به هم بپیچد و حکومتی شبیه حکومت ایران در زمان شاه و عریستان سعودی روی کار بیاورد. من در ایران روشنفکرانی را دیدم که اشارات ما را دنبال می کنند. آنها شش لولی بالا برده اند تا هرکس را و هرچه را با ما ناسازگار است، هدف قرار دهند»(5). امید آنکه دولت محترم از چنین افراد نفوذی بر حذر باشد و به "مشاور"ه هایی که از سوی آنان برای محور قرار دادن الگوی لیبرالی در توسعه کشور مطرح می شود به جد دوری کند و الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت که در چشم انداز 1404 و اسناد بالادستی تجلی یافته است را مبنای توسعه خصوصا در برنامه ششم قرار دهد.
منابع: