آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۸۰۰۹۰
گزارش|

سید ایثار طباطبایی؛ داستان عاشقانه یک دانشمند هسته‌ای که مهر و وطن را به هم پیوند زد

سید ایثار طباطبایی دانشمند هسته‌ای ایرانی، با وجود فرصت‌های شغلی در خارج از کشور، همیشه ترجیح داد در وطن بماند و زندگی‌اش را وقف خدمت به مردمش کند.

سید ایثار طباطبایی؛ داستان عاشقانه یک دانشمند هسته‌ای که مهر و وطن را به هم پیوند زد

به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ عاشق بودند آنقدر که بدون هم دوام نمی‌آوردند. این را همه می‌دانستند، حتی جنگ. جنگ هم وقتی آمد، هر دو را با هم برد؛ برد تا هرگز از هم جدا نشوند. صبح آن روز مثل همیشه بیدار شده بودند. هوا هنوز تاریک بود و تنها صدای اذان در کوچه می‌پیچید. ایثار و منصوره کنار هم، روی همان سجاده همیشگی نشسته بودند. نمی‌دانم آخرین رکعت نمازشان را تمام کردند یا نه، اما خوب می‌دانم منصوره وقتی قامت شهادت بست، به ایثار اقتدا کرده بود. اقتدا کرد به همسرش که این‌طور عاشقانه و دونفره شهید شدند.

 

لحظه انفجار هر دو کنار هم بودند. شاید اگر این عادت هر روزه‌شان نبود، سرنوشت شهادت‌شان هم چنین دونفره رقم نمی‌خورد. انگار خدا خواسته بود در آخرین ثانیه‌ها هم جدا نشوند. در همان خانه‌ای که پر بود از خاطرات عاشقی، در همان نمازی که هر سحر با هم می‌خواندند، با هم پر کشیدند.

 

سجاده‌ای که به محراب شهادت رسید

هیچ خبری از جنگ نبود. زندگی روزمره با همه دل‌مشغولی‌هایش می‌گذشت. دغدغه اصلی‌شان بیماری مادر ایثار بود؛ بیماری‌ای که او را به اتاق عمل کشاند و دل‌شان را پر از غصه کرد.آن شب آخر، باز هم مثل هر شب دیگر، ایثار نمازشبش را خوانده بود. با همه خستگی‌ها، با همه نصفه‌شب آمدن‌ها و قبل از اذان رفتن‌هایش، هیچ‌وقت نماز شبش ترک نمی‌شد. همان شب آخر هم با منصوره پای سجاده بودند. سجاده‌ای که نماز شب‌شان را به اذان صبح رساند و اذان صبح‌شان را به محراب شهادت وصل کرد.

 

لحظه‌ای که آسمان روی زمین افتاد

ساعت نزدیک سه صبح بود که انفجار، ساکنان شهرک چمران را از خواب پراند. انفجاری چنان سهمگین که سقف خانه‌ها را بر سرشان خراب کرد. کسی فکر نمی‌کرد چنین شبی، چنین صبحی داشته باشد.خانه ایثار و منصوره، جایی بود که زندگی با همه سادگی‌اش جریان داشت. صدای خنده‌های بچه‌ها، بوی غذای منصوره، قرآن خواندن ایثار بعد از نماز صبح. اما آن شب، همه چیز در یک لحظه فرو ریخت. از این زوج، یک دختر شش‌ساله و یک پسر ده‌ساله به‌جا مانده است. پسر خانواده، تمام لحظات انفجار را با چشم‌های خود دید. او پس از بیدار شدن از صدای انفجار، دید بخشی از خانه فرو ریخته و خاک و گرد و غبار همه جا را پر کرده است. نفس کشیدن برایش دشوار بود و در دلش هزار سوال موج می‌زد «مامان و بابام کجا هستند؟ زنده‌اند؟ دوباره خانه می‌ریزد؟»

 

پسر ده ساله‌شان، با صدای انفجار از خواب پرید. خانه تکان شدیدی خورد. گرد و غبار و دود، نفس کشیدن را سخت کرده بود. چشم‌هایش به زور می‌دید. وقتی پا از اتاق بیرون گذاشت، دید چند قدم جلوتر زمین فرو رفته و خانه نصفه شده. پدر و مادرش هم لابه‌لای همان آوار سقوط کرده بودند.تا چند طبقه پایین‌تر، خانه‌های مردم از گودال عمیق وسط پذیرایی پیدا بود. قلب کوچک پسرک از ترس داشت از حرکت می‌ایستاد. شیر آب باز نمی‌شد. برق نبود. در قفل شده بود. با خودش فکر می‌کرد اگر دوباره خانه بریزد چه؟ کجای خانه بایستد که زمین زیر پایش خالی نشود؟ پدر و مادرش هنوز زنده بودند؟ چرا صدایشان نمی‌آمد؟

 

سید ایثار طباطبایی؛ داستان عاشقانه یک دانشمند هسته‌ای که مهر و وطن را به هم پیوند زد

 

خواهر کوچکترش، فقط شش سال دارد. چیزی از آن لحظه‌ها به خاطر نمی‌آورد. اما پسرک، لحظه به لحظه‌اش را دید. تا وقتی نیرو‌های امدادی برسند، تمام ترس‌های دنیا در دلش جمع شد. امدادگران بالاخره بچه‌ها را سالم بیرون آوردند. اما هیچ‌کس امیدی به زنده بودن پدر و مادرشان نداشت. حجم آوار آن‌قدر زیاد بود که سه روز طول کشید تا پیکرهایشان پیدا شود. هرچند آتش‌بس اعلام شده، اما برای آن پسرک، جنگ هنوز تمام نشده. هنوز شب‌ها با کابوس صدای انفجار، بوی خاک، سقف فرو ریخته و تصویر پدر و مادرش از خواب می‌پرد. نفس‌هایش گاهی در سینه‌اش گیر می‌کند و بیرون نمی‌آید. هنوز نمی‌تواند با خیال راحت سر بر بالش بگذارد.

 

عشقی که در کوره سختی‌ها پخته شد

زندگی‌شان ساده بود، اما پر از عشق. هر مشکلی که پیش می‌آمد، مثل کوه پشت هم بودند. هیچ‌وقت سختی‌های زندگی بین‌شان فاصله نینداخت. حتی یک بار هم دلیل دعوا یا دلخوری‌شان نشد. شاید همین باهم بودن‌شان، راز با هم رفتن‌شان بود.عاشق بودند. آنقدر عاشق که حتی جنگ هم نتوانست جداشان کند.همه می‌دانستند بدون هم دوام نمی‌آوردند. این را همه می‌دانستند. حتی جنگ که وقتی آمد، هر دویشان را با هم برد.

 

بامداد روز جمعه، حمله هوایی رژیم صهیونیستی به منطقه مسکونی شهرک چمران، منجر به شهادت سید ایثار طباطبایی، دانشمند هسته‌ای ایران و همسرش شد. لحظه انفجار، هر دو در حال اقامه نماز صبح بودند و این فاجعه، خانه‌شان را به مقتل عاشقانه‌ای بدل کرد. طبق گزارش‌ ها، حوالی ساعت ۳ صبح، موشک شلیک‌شده سقف ساختمان چهارطبقه محل سکونت این زوج را منهدم کرد. صدای انفجار به‌قدری مهیب بود که بسیاری از ساکنان با وحشت از خواب پریدند. شاهدان می‌گویند موج انفجار شیشه‌های منازل اطراف را هم فرو ریخته است.

 

دانشمندی که می‌توانست برود، اما ماند

سید ایثار طباطبایی فارغ‌التحصیل رشته مهندسی هسته‌ای بود. با وجود پیشنهادهای متعدد مهاجرت و فرصت‌های شغلی در کشورهای غربی، هرگز تصمیم به ترک وطن نگرفت. یکی از نزدیکانش نقل می‌کند که همیشه در پاسخ به پیشنهاد مهاجرت می‌گفت: «من برای ایران درس خوندم… کجا برم؟» اطرافیان از علاقه شدید این زوج به یکدیگر می‌گویند. زندگی ساده‌ای داشتند، اما هیچ مشکلی نتوانست بین‌شان فاصله بیندازد. همانند همیشه، حتی در آخرین لحظه‌ها نیز پشت هم بودند.

 

آنچه در شهرک چمران رخ داد، تنها یک خبر جنگی نبود؛ روایت عشق تا پای شهادت بود. عشقی که حتی جنگ و موشک نتوانستند آن را از هم جدا کنند. مردی که می‌توانست از ایران برود و زندگی آرامی داشته باشد، ماند تا با خونش، امنیت و عزت مردمش را تضمین کند. زنی که تا آخرین لحظه، اقتدای زندگی‌اش را با اقتدای شهادت کامل کرد. این زوج شهید، همانند بسیاری از خانواده‌های هسته‌ای ایران، زندگی‌شان را وقف وطن کردند و در نهایت، کنار هم، در همان خانه ساده، در همان سجاده نماز، پرکشیدند.

 

دکتر طباطبایی، ورودی سال ۸۳ کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک و ورودی دکترای سال ۸۶ همین رشته در گرایش مهندسی هسته‌ای بود که سال‌ها عمر خود را در صنعت هسته‌ای کشور سپری کرد. شهید ایثار طباطبائی استاد شریفی بود که می توانست همچون افراد دیگر از ایران برود اما برای همیشه تصمیم خود را گرفت حتی با اینکه می دانست دیگر روی فرزندان خود را نمی بینند او از همه این دنیا دل بریده بود؛ جامعه دانشگاهی و هم وطنان ما همیشه مدیون این افراد هستند.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
Mohieddin
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
۱۷ تير ۱۴۰۴ - ۱۹:۳۳
وقتی یک همچون رئیس جمهور مشنگ گریبان ایرانی را گرفته که زور می زند با قاتل همین افراد به تفاهم و تسلیم برسد ، چرا این مطالب را نشر می دهید ، گم حالمان گرفته ؟ ما ور حال سکته هستیم از اینکه نمی توانیم مادر نانانیاهو جلاد را جلو چشم اش بیاوریم کفری هستیم ، می عهمید ؟ پس لطفا فقط چهر و عکس شهیدان مظلوم را بدون توضیح در رسانه خود نشر دهید .‌چه گیری افتادیم .وای وای
26
19
بابک
۱۹ تير ۱۴۰۴ - ۲۰:۲۹
شما اول برادری تو ثابت کن بعد،توهین وتهمت به ریس جمهور مملکت هم شده برا بعضی‌ها نوندونی،اگر تصمیمات درست آقای رییس‌جمهور نبود تعداد شهدا صد برابر بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۸
روحش شاد و راهش پر رهرو باد.
انشاالله دانشجویان با پشتکار و جدیت در راه کسب علم کوشا باشند و ایثارهای زیادی از خون شهید ایثار طباطبایی بروید
27
1
محمد
Iran (Islamic Republic of)
۱۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۱
قلبمون میگیره وقتی خبر شهادت عزیزانمون ذو می‌خونیم، فقط دردمون خودفروخته های غرب زده هستن که هنوزم دنبال مذاکره هستن ،خدا لعنت کنه کسی ذو که با قاتلان عزیزانمون مذاکره کنه
32
9
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۱
خداکنه همنشین حصرت علی شوندپس خونشان راپایمال نکنید افعانها رابیرون وحزب کومله راسرجایشان بنشانید وهرکس که دراین ماجرادست دارد
29
0
گل اسکندرزاده توچایی
Iran (Islamic Republic of)
۱۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۴
الهی خدا روح این دانشمند هسته ای و روح همسر بزرگوار شو شاد کنه خدایا در کجا ما زندگی می‌کنیم یا ایمان صد در صد مانند کوه محکم و یا ایمانی آنچنان ضعیف مانند تا عنکبوت خدایا ما شرمنده شهدا هستیم
14
0
مجتبی
Iran (Islamic Republic of)
۱۸ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۴۲
هیچ واژه ای برای اینهمه فداکاری نمی توان نوشت ، اینان انسان نیستند ، فرشته هایی هستند که برای مدت کوتاهی مامور به رسالت خود بر روی زمین بودند، خداوند اینان را از خان سفره اباعبدلله متنعم و بهره مند سازد امین یا رب العالمین
15
0
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۸ تير ۱۴۰۴ - ۲۳:۴۲
روحَاشان شاد یادشان گرامی ان شالله خدا به خانواده وبچه هاشون صبر بده
10
0
رضا
Iran (Islamic Republic of)
۱۹ تير ۱۴۰۴ - ۰۲:۰۶
خدای مهربان ،بهترین هارامی پذیرد.شایدمسیردوطرفه درعشق واقعی شهادت است وماعاجزازدرک حقیقت.روحشان شاد.
7
0
دانشجو
Iran (Islamic Republic of)
۱۹ تير ۱۴۰۴ - ۰۵:۴۷
چقدر زیبا بود و ...

انشالله تمام جوانان وطن، چنین عرقی به خاکمان داشته باشند
12
0
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹ تير ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۶
خدایشان بیامرزد
8
0
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹ تير ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۶
خدا تندروها و افراطیون داخلی رو لعنت کنه که خودشون به پناهگاه می خزند اما برای مردم طلب جنگ می کنند، کدامیک از این جنگ طلب ها خطی به صورتشون افتاده؟!
19
9
حریف
Iran (Islamic Republic of)
۱۹ تير ۱۴۰۴ - ۱۴:۲۰
در این جنگ پاک‌ترین انسان ها بدست نجس ترین مخلوقات به قتل رسیدند باشد روزی که شاهد نفس های آخر شقی ترین موجودات زمین به دست منجی عالم باشیم انشاءالله الهم عجل لولیک الفرج و جعلنا من خیر انصاره والمستشهدین بین بدیه انشاءالله
14
1
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۹ تير ۱۴۰۴ - ۲۳:۲۴
واقعا دلم بدرد امد و وجودم تا اعماق قلبم سوخت.خداوند شرشانرا بخودشان برگرداند?
9
0
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۲۵
خدا بیامرزدشان دلمان ر پر از خون شد با رفتنتان ای عزیزان سفر کرده تا ابد دلتنگتان هستیم ایران عزیزمان داغدار شماست این عشق مبارکتان این شهادت مبارکتان باد
8
0
نصرت پرگالی
Iran (Islamic Republic of)
۲۱ تير ۱۴۰۴ - ۱۰:۳۴
زنده باد وطن وجوانان وطن پرست
گر سربه سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم
یا حق
6
0
بنده خدا
Iran (Islamic Republic of)
۲۱ تير ۱۴۰۴ - ۲۱:۴۳
خدا رحمت کنه دانشمندان باغیرت شهید را
5
0
ناشناس
۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۴۸
الهی شهداآن دنیا شافی ما باشند
آدم میمونه چی بگه فقط آگاهیم که بخاطر امنیت و آسایش ما هموطنانشان ماندند ترور شدن سال‌های سال جنگیدن که ما وبچه های راحت بخوابیم خودشان زندگی‌شان بچه هایشان رفتنت بعضیا بچه ها ماندند بی پدر ومادر نتیجه اینجا مثل سوریه نشه هربخشی رادودستی به اسرائیل بدن وزنان شیعه رابه بردگی ج... ببرن مثل گروهک داعش اگر سردار سلیمانی نبود ماهم نبودیم.
ایران
۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۱
الهی شهدای مظلوم آن دنیا شافی ما باشند.الهی آمین
علی
۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۲
شهدای عزیز آن دنیا شافی ما باشد.آلهی آمین
Elmira
Iran (Islamic Republic of)
۲۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۲
روحشون شاد.بعد از ترور آقای فخری زاده باید بیش از پیش مراقب دانسمندان کشور می بودید. چرا باید دشمن اطلاعات زیادی در مورد این دانشمندان و نخبه های عزیز میدونست؟
0
0
احمد
Iran (Islamic Republic of)
۲۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۲۸
😔😔😔
0
0
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲ تير ۱۴۰۴ - ۱۹:۲۰
روحشان شاد و راهشان پر رهرو باد
اللهم الرزقنا شهادته فی سبیلک
0
0
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۴:۴۵
با توجه به پسوند که در انتهای فامیل این شهید هست، احتمال زیاد اصالت شهرضایی داشتند که در قدیم به این شهر قمشه می گفتند. همچون مرحوم الهی قمشه ای که شهرضایی بود و مترجم قرآن. تقریبا هیچ جا به این موضوع اشاره نشده. چرا؟! هر چند همه هموطن هستیم و در کنار هم.
1
0
علی
Iran (Islamic Republic of)
۲۳ تير ۱۴۰۴ - ۱۸:۵۵
الهی شهدای مظلوم شافی ما باشند.آمین
0
0
پربازدیدترین آخرین اخبار