آخرین اخبار:
کد خبر:۱۲۸۵۹۴۷
یادداشت دانشجویی|

یاران علاج در وطن است!/نگاهی بر تقابل چینی‌سازان و آمریکا‌طلبان، دلسوزان و توخالی‌ها

در شرایطی که اسرائیل و آمریکا همچون یک تیم متحد، چند ماهی دنیا را سر کار گذاشتند، شکاف ظاهری بین خود ایجاد کردند، بازی رسانه‌ای درآوردند و برخی را در ایران سرگرم رویای سرمایه‌گذاری‌های میلیاردی کردند، ایران کجای بازی ایستاده بود و باید چه کار کند؟!

یاران علاج در وطن است!/نگاهی بر تقابل چینی‌سازان و آمریکا‌طلبان، دلسوزان و توخالی‌ها

گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- پارسا شریف‌زاده؛ به طور کلی تصمیم قمارگونه‌ای که توسط غرب و هم‌پیمانان‌اش دنبال می‌شود تا به سرانجام برسد از یک مسیر همیشگی عبور می‌کند، خواندن ذهن طرف مقابل. حمله اسرائیل به ایران با ذهنیتی بود که گمان می‌برد تمرکز سران ایران با یک غافلگیری فرو می‌پاشد، که البته غلط از آب درآمد.

اما نکته اینجاست که آمریکا چه‌طور پای خود را به چنین قماری کشاند؟

آنچه که همیشه بر کابینه دولتی آمریکا فشار وارد می‌کند ترس همیشگی آمریکایی‌ها از مرگ سربازانش است، درواقع اول، مردم آمریکا و در وهلۀ بعد برخی افراد دخیل در حاکمیت آمریکا چنین ترسی را با خود حمل می‌کنند که مبادا فاجعه‌ای مثل عراق و افغانستان دوباره توسط دیوانه‌ای رقم بخورد. مبادا تنگه هرمز بسته شود؟ مبادا صد‌ها سرباز ما را بزنند، مبادا...؟

اما اسرائیلی‌ها و صهیونیست‌ها کله شق‌تر از این حرف‌ها هستند. تاریخ نشان داده که آنها به جنگ نه نمی‌گویند. قطعا فشار لابی اسرائیل باعث شد تا جبهه داخلی آمریکا در حداقلی‌ترین سطح خود به یک اتحاد اولیه برای حمله به ایران با بمب‌های سنگرشکن برسد. اینجا بود که بازی رسانه‌ای آغاز شد.

 

غلبه جرئت بر ترس، البته با هنرنمایی خاص...

جرئت اسرائیلی، ترس آمریکایی را آرام کرد و سعی داشت مردم آمریکا را قانع کند که این قاتلان ایرانی به دنبال کشتن مردم و سربازان شماست، پس تا کی می‌خواهید بگذارید به شما مرگ بفرستند و پول‌های‌تان را به آتش بکشند.

شاید بپرسید مگر بچه بازیست که یک آمریکایی با این حرف‌ها خام شود؟ پاسخ سادست، فضای عمومی آمریکا از آن هم ساده‌تر است!

آمریکایی‌ها اساساً در طول زندگی‌شان اگر سرنوشت راه‌شان را به سیاست نبرد، اصلاً حاضر نیستند سری به فاکس‌نیوز و سی‌ان‌ان بزنند که ببینند دنیا چه خبر است! حتی بخش اعظم آمریکایی‌ها هیچ ایده‌ای ندارند که ایران کجاست و زبان‌اش چیست!

در چنین شرایطی که اسرائیل و آمریکا همچون یک تیم متحد ۴،۵ ماه دنیا را سر کار گذاشتند، شکاف ظاهری بین خود ایجاد کردند، بازی رسانه‌ای درآورند و ایران را سرگرم رویای سرمایه‌گذاری‌های میلیاردی می‌کنند، باید دید ما کجای بازی ایستاده‌ایم؟

 

این دیگر پالس ضعف نیست، التماس است

روشن است، ایران بازی رسانه را نه تنها به دشمن باخت، بلکه به برکت جریان داخلی ترامپ را هم به تعجب آورد! تصور کنید که ترامپ صبح دوشنبه‌ای وارد دفتر کارش شود و مشاورانش بگوید ایران پیشنهاد مذاکره را قبول کرده که هیچ، گفته ما از مذاکره صلح‌آمیز استقبال می‌کنیم. حال این در چه شرایطی است؟ در شرایطی که هنوز لباس سیاه شهادت عزیزان‌مان بر تن‌مان است، هر روز فردی در تلویزیون می‌گوید فردا پس فردا تنگه هرمز را می‌بندیم، دیگری برای چند هزارامین بار می‌گوید ما هنوز توانمندی‌هایی داریم که کسی ندیده و قبل حمله هم که خب این همه آدم رده بالا آمدند و گفتند آمریکا بزن. دنیا را به آتش می‌کشیم. خب ترامپ چه فکری خواهد کرد؟ به‌نظرش ایران نترسیده؟ ایران تهدید توخالی نکرده؟ (برخورد با افرادی که چنین جوسازی دروغین می‌کنند قطعاً باید در دستور کار نهاد‌های امنیتی قرار بگیرد که چنین کشور را به ورطه مشکلات می‌کشانند)

بیایید کمی از ضعف‌های رسانه‌ای کشور را برشماریم:

الف) روز‌ها ادعا کردیم آمریکا جرأت حمله نداره.

ب) ده‌ها نفر که هیچ قدرت اجرایی ندارند ادعای بستن تنگه هرمز، خروج از ان‌پی‌تی و ساخت بمب اتم کردند.

ج) صدا و سیما خودش f۳۵ را زد و خودش هم گردن نگرفت.

د) رییس جمهور آمریکا را طوری سفید کرد که گویی هواپیما‌های آدم فضایی‌ها فوردو را زدند.

ز) ما هنوز طوری از مذاکره صلح‌آمیز صحبت می‌کنیم که گویی واقعاً آنقدر ترسیده‌ایم که هنوز انتظار داریم از مذاکره به جایی برسیم.

ه) به‌جای ترساندن آمریکا از اینکه مبادا ایران به آغوش چین برود، همچنان خیالش را راحت کرده‌ایم که ما بی‌خطرایم و مملو از اشتباهات استراتژیک هستیم.

خودتان را جای ترامپ بگذارید، او چنین تصوری را همچون ما ندارد که ایران رهبری دارد که همه چیز را سنجیده و منطقی جلو می‌برد، او فقط به یک چیز میرسد، ایران دستش روی ماشه می‌لغزد. من که بودم ذره‌ای از حمله مجدد بیم نداشتم!

اینجاست که تصور لازم حاکمیت غرب برای تصمیم‌گیری علیه ما تکمیل می‌شود. خودمان پازل بازی را کامل کردیم!

اما ما چگونه باید از رسانه‌مان استفاده کنیم؟

 

برادر، مصاحبه کن!

اگر از این بگذریم که باید جلوی رؤیاسازان صدا و سیما گرفته شود تا اینگونه با تصویرسازی غلط برای کشور و نیرو‌های مسلح هزینه‌سازی نکنند، جمهوری اسلامی ایران باید یک حرکت عظیم بین‌المللی را آغاز کند.

تصور کنید که در دوره‌ای یک عده روزنامه‌نگار سی‌ان‌ان یا همین تاکر کارلسون به ایران دعوت شوند.

در چنین شرایطی فقط فکر کنید که خیل عظیم سران نظام، از جمله خود رهبری و نیز دانشجویان فعال سیاسی شروع کنند و تاریخچه ما را شرح بدهند، از هزاران شهیدمان بگویند، همچون فلسطین دل جهان را به دست آورند؛ چرا ما نتوانیم روایت‌سازی کنیم؟

ولادیمیر پوتین هم در جنگ اوکراین یک روایت‌سازی جذابی داشت. مصاحبه‌ای کرد و صراحتا گفت که سال‌ها روسیه تحت فریب غرب عمل کرده و بعد از سال ۲۰۱۵ روسیه با اعتمادسازی تمام و کمال مطابق قرارداد مینسک عمل کرد، درحالی غرب درحال مسلح کردن اوکراین بود!

حال برگردیم به همان افکار عمومی ساده آمریکایی. آیا وقتی بمب رسانه‌ای در خود آمریکا منفجر شود، ترامپ چنان پشتوانه‌ای خواهد داشت که علیه ما اقدامی بکند؟ همین حالا هم طبق وعده‌اش هیچ جنگی را متوقف نکرده، درحالی همان جامعه ساده، به همین وعده رأی داده بود تا هزینه‌های نظامی آمریکا در داخل کشور هزینه شوند.

اما خب، چه ساختاری در داخل کشور دارد به میل آمریکا می‌رقصد؟

 

معشوقه ابدی، پنهان در سایه

تا به حال به این دقت کرده‌اید که هروقت تقی به توقی می‌خورد و قشر حزب‌اللهی شروع می‌کند به مطالبه‌گری سرور‌های توییتر داغ کرده و خبرگزاری‌های اصلاحات فوران می‌کنند؟ (تعارف که نداریم!)

به‌نظر می‌رسد که جریان برانداز اصلاحات که عمدتا بخش اصلی رسانه را اداره می‌کند و انصافاً هم در این کار جای ستایش دارد، عامل اصلی است که لایه تصمیم‌گیر نظام به شدت از آن ضربه می‌خورد. اما باید به این تاریخ مصرف‌گذشتگان اخطار داد که این مملکت پس از فجایعی که بر سر این ملت به بار آوردند، اجازه کودتای سیاسی به جریانی که بار‌ها معشوقه آمریکایی رهایش کرده را نخواهد داد.

به این توجه کنید که صهیونیسم هرچند به کمتر از تکه پاره شدن ایران راضی نمی‌شود، ولیکن آمریکایی‌ها رؤیای چنین کودتای سیاسی و تولد یک بن‌سلمان ایرانی را در سر دارند. اما ما به عنوان ملت ایران باید همواره هوشیار باشیم درمقابل کسانی که انسجام ملی را شعاری کرده‌اند برای بستن دهان ما و هر روز بر طبل مذاکره و صلح‌خواهی ایران می‌زنند!

باید بدانیم که حتی یک توییت زدن، گذاشتن کامنت در پست این اشخاص فریبنده و فریاد زدن برای اقدامی صریح و قاطع باعث می‌شود که نه تنها کمر این فریبندگان بشکند، که اگر هم چنین تصمیمات سختی حقیقتاً به نفع کشور باشد تصمیم‌گیران از پشتوانه مردمی برخوردار باشند (به هر حال ما از همه اطلاعات آگاه نیستیم و شاید مطالبه غلطی داشته باشیم).

حال شاید بگویید ذهن جهان را فتح کردیم، آسمان مملکت را چه کنیم؟

 

رؤیای چینی‌سازی، همان‌قدر شکننده!

تردیدی نیست که نیروی مسلح برای پشتیبانی تسلیحاتی نیاز به یک ابرقدرت نظامی در شرایط جنگ کنونی دارد_ که البته در حد نیاز هم از آن برخوردار است _، اما سیاست نظامی بومی ما نباید دستخوش چنین اشتباهی بشود.

تا همین جای کار هم تجهیزات بومی که در نتیجه سال‌ها خون دل خوردن به دست آمده نجات‌دهنده کشور بوده، نه کمک خارجی. جدای از اینکه پریدن در آغوش ابرقدرت نظامی در بلند مدت سیستم تسلیحاتی کشور را وابسته و متزلزل می‌کند، دکترین سیاسی چینی‌ها نیز چنین رؤیایی را نشدنی می‌کند.

هرچند که ایالات متحده پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به دنبال گسترش تفکر لیبرال دموکراسی در شرق بود، اما فلسفه درونی چینی‌ها کاملا مغایر چنین چیزی است. آنها به هیچ وجه حاضر نیستند همچون آمریکا به منطقه‌ای هجوم تسلیحاتی ببرند یا دیگران را به مترسک خود تبدیل کنند؛ در عوض نفوذ اقتصادی که نفع ملی را به قدر کافی تأمین کند برای آنها کفایت می‌کند. این ایده همان‌قدر نادرست است که ایده رفتن زیر چتر نظامی شاه نادرست بود.

و این بود کلامی از قلب وطن، برای وطن...

*انتشار یادداشت‌ها به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار