بايد گفت نياز امروز ما حالا بيش از هر چيزي پايين آمدن مسئولين و متوليان اصلي آموزش عالي كشورمان از تأمل در برج عاج باشد و اينكه بتوانند با عطف به واقعيت هاي موجود دست به برنامه ريزي و ...
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»، هستی رویگران؛ مسئله ای که اخیراً در تحصیلات تکمیلی ما ایجاد دغدغه نموده و دلسوزان آینده کشور را نگران کرده است، توسعه بی برنامه و بی هدف دانشجویان تحصیلات تکمیلی است؛ این موضوع اختلافی بین منتقدان و وزارت علوم پدید آورده است که خود را در قالب های مختلف نشان داده است و همچنان ادامه دارد.
البته این ذات و طبیعت سیاستگذاری است که همواره با موافقت ها و مخالفت هایی روبه رو باشد؛ چرا که همواره دلایلی برای انتخاب کردن یا واگذاشن یک راه وجود دارد، اما هنر سیاستگذاران دقیقاً همین جا است که بتوانند با تکیه بر داشته های خود و شنیدن آراء گوناگون، انتخابی به نفع منافع عمومی انجام دهند.
منتقدان در این باره استدلال های چندگانه ای دارند که عمدتاً مبتنی بر تجربه تلخی است که دهه گذشته نظام آموزش عالی آن را از سر گذرانده است؛ یعنی توسعه بی برنامه و بدون پیش ساخت ظرفیت های دانشگاهی آن هم بدون توجه به نیازهای بخش های مختلف کشور. نگرانیِ این گروه این روزها با نوع پاسخ دهی وزارت علوم و خصوصاً یکی از معاونین وزیر تشدید یافته است و حتی همین امر موج جدیدی از نگرانی ها را به سبب ناامیدی از توجه مسئولین برانگیخته است.
آنها که در زماني كوتاه با آیین نامه توسعه کمی و بدون هدف تحصیلات تکمیلی مواجه شده بودند، به دنبال توجیه منطقی از وزارت علوم بودند که با بی اثر ماندن چانه زنی ها، ناچار به طرح این معضل به صورت علنی تر شدند تا با دادن انذار لازم توجه مسئولین را به پیامدهای آن جلب نمایند، اما متأسفانه وزارت علوم در مقابل از روش هایی مانند برچسب زنی به منتقدان و بی اطلاع خطاب کردن آنان که اغلب از اساتید و دانشجویان دانشگاه های معتبر کشور هستند و تجربه بی واسطه ای از فضا و شرایط آموزشی دارند و یا زدن انگ مخالفت با فرمایشات رهبری و سندهای بالا دستی سعی در به سکوت کشاندن آنان نموده است.
از دیگر سو تعابیری چون: «وضعیت اشتغال جامعه به ما چه ربطی دارد؟، ما مکلف به اوامر بالا دستی هستیم و ...» که نشان از نداشتن یک استدلال منطقی و فرافکنی مسئولیت ها به گردن دیگری است، اوضاع را آشفته تر نموده است. باید مسولین محترم توجه داشته باشند که این نوع پاسخگویی به جامعه دانشگاهی راه صحیح مدیریتی نیست و اگر برای اجرای چنین طرحی توجیه منطقی ای وجود دارد، آن را از جامعه پرسشگر آکادمیک پنهان ندارند.
زمانی که یک مدیر ارشد و عالی رتبه دولتی در برنامه زنده ای در تلویزيون عنوان می دارد که تنها لازم می داند به بخش خود فکر کند و مشکلات بخش های دیگر به خودشان مربوط است در واقع دارد این پیام را که در دولت مربوطه نگاه فرابخشی حاکم نیست و هر کس دنبال پر کردن بیلان کاری خودش است را به جامعه انتقال می دهد. آیا در این شرایط نگرانی های منتقدان نباید گسترده تر شود؟ آیا واقعا در وزارت علوم ما مسئولین دلیلی برای هماهنگی بین وزارت کار و و وزارت علوم نمی یابند؟
تنها انتقاد اصلی به دولت محترم این است که با این سرعت و به اینگونه عمل نشود. بستر سازی لازم در حوزه دانشگاه و بازار کار مهمترین اصل است. اینکه اینک خیلی کثیری از پشت کنکوری هایی وجود دارند که شما هم دلسوزی برای کامروایی آنان را به دلسوزی برای کامروایی آینده یک ملت ارجحیت می بخشید. ثمره همین توسعه بی منطق نظام آموزش عالی است که تب مدرک بالاتر گرفتن را به جان جوانان مملکت انداخته است.
آیا بهتر نیست به جای صرف هزینه در این راه، هدایت شغلی مناسبی در نهاد آموزشی صورت گیرد تا این جوانان وارد بازار کار شده و زودتر برای خود و جامعه بازده داشته باشند؟
با اظهارات مقامات وزارت علوم به نظر می رسد مهمترین دلیل این توسعه یکباره نگرانی دانشجویان پشت کنکوری است. تعابیری چون ما مکلفیم به قبول نشدگان هم فکر کنیم و ... گواه این ادعا است؛ اولاً شما نحوه پذیرش را به گونه ای تنظیم نمایید که مطمئن شويد نخبه ای پشت کنکور نمی ماند که بخواهد برای پرورش خود به هندوستان برود! دوماً آیا اگر این نخبگان وارد بازار کار شوند فیلشان یاد هندوستان و مالزی و کذا و کذا خواهد کرد؟
مشکلی که دولت را واداشته است تا به توسعه دوره های دکتری و ارشد اقدام کند، ریشه در علتی دارد که رافعش وزارت کار است نه علوم.
وزارت علوم اکنون توان توسعه با کیفیت آموزش عالی را ندارد و اگر وضع به همین منوال پیش رود دکترهای بیکاری که وارد جامعه خواهند شد، بی سواد هم خواهند بود. بهتر است وزارت خانه محترم به جای متهم ساختن منتقدین خود به بی اطلاعی از آمارها، یک نیم نگاهی به آمار سرانه استاد به دانشجو در مقاطع ارشد و دکتری داشته باشد، شاید راهگشا باشد.
جای بسی تعجب دارد که معاون یک وزیر در جایی که مورد انتقاد قرار می گیرد که دانشگاه های معتبر توان افزایش ندارند، ابراز كند که خب ما فعلاً در استان ها مشغول توسعه هستیم! یعنی به واقع دانشگاه های استانی توان علمی و مالی بیشتری دارند؟!!
دقیقا همین نوع پاسخ ها و نحوه پاسخ گویی ها است که منتقدین را نگران ساخته است و البته به آنان انگیزه بیشتری برای ادمه مسیر و اصلاح امور می دهد.
شايد بايد گفت نياز امروز ما حالا بيش از هر چيزي پايين آمدن مسئولين و متوليان اصلي آموزش عالي كشورمان از تأمل در برج عاج باشد و اينكه بتوانند با عطف به واقعيت هاي موجود دست به برنامه ريزي و ارائه راهكار براي مسائل موجود در اين حوزه نمايند.